به گزارش مشرق مهدی جهان تیغی در کانال تلگرامی خود نوشت: چرا این روزها مطالبه جدی در میان فعالین سیاسی و حتی جریان جوان ارزشی کشور از آیت الله رئیسی برای تشکیل دولت جوان و به خصوص بکارگیری جوانان به عنوان وزیر نیست؟!
آنهم در شرایطی که چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برخی سلبریتیهای جوان حزب اللهی! و همچنین جمع قابل توجهی از فعالین جوان ارزشی مهمترین رسالت خود را مطالبه تشکیل دولت جوان حزب اللهی گذاشته بودند.کار این مطالبه به جایی رسید که برخی صرف جوان بودن را دلیل اصلح بودن بر دیگر کاندیداهای انقلابی عنوان میکردند.
شاید برخی بگویند که خیلی طبیعی است، چون برای بعضی، کاندیدا جوان مدنظرشان رئیس جمهور نشد و یا به رقابت های انتخاباتی نرسید، پس دیگر مطالبه دولت جوان حزب اللهی معنا و یا فایدهای ندارد. جواب این سوال این است که مگر مطالبه دولت جوان حزب اللهی یک آرمان و گفتمان مطلوب بود و یا یک ابزار سیاسی و تبلیغاتی که فقط با رئیس جمهور شدن چهره مدنظر ما قابل پیگیری باشد. بنابرانی عذر این افراد پذیرفته نیست. از سوی ممکن است که برخی بگویند که گزینه ها و یا کاندیداهای جوان آنها ممکن است که اینک خود در معرض وزیر شدن باشند! اینهم عذری بدتر از گناه هست! مگر قرار بود با به مسوولیت رسیدن گزینه مدنظر ما مطالبه و گفتمان دولت حزب اللهی به اتمام برسد و یا جوان شدن کل دولت مدنظر بود؟ اما واقعیت چیست؟
هم اکنون اگر از بسیاری بپرسید که چرا مطالبه دولت جوان حزب اللهی را از آقای رئیسی پیگیری نمی کنید، پاسخ خواهند داد آقای رئیسی گرچه جوان نیست ولی اصلح ترین چهره بوده و با سابقه کار جهادی نشان دادند که کابینه پیر و خسته را تشکیل نخواهند داد. حال که التهاب و هیجان انتخابات ریاست جمهوری کاهش یافته فرصت خوبیست که نواقص برخی از دوستان ارزشی در مطالبه دولت جوان حزب اللهی را آسیب شناسی کرد و به نظر می رسد که از موارد ذیل خارج نباشد: عمده اشکال افرادی که دولت جوان حزب اللهی را به عنوان یک گفتمان مطلق در انتخابات ریاست جمهوری دنبال می کردند، این بود که جوان بودن را به سن و سال تفسیر کردند و حتی باوجودی که رهبری بعدا با مثال روشن فردی مانند شهید قاسم سلیمانی تصریح کردند که منظورشان سن و سال صرفا نیست، به مسیر و اصرار خود ادامه دادند. خلاصه آنکه جامع ندیدن مسایل مطرح شده از طرف رهبری همواره یکی از آسیب های ثابت بخشی از جریان ارزشی بوده است.
اینک که چهره ای شاخص و متعلق به جبهه انقلاب همانند آیت الله رئیسی با سن بالای شصت سال در حال تشکیل کابینه دولت جدید است و سطح رضایت و امیدواری بسیار خوبی از ایشان در اکثریت بدنه مردم و جریان انقلابی وجود دارد، به خوبی دریافتهایم که نمی توان با عالم سیاست، حکمرانی و رقابتهای انتخاباتی صرفا با یک تک گزاره همانند «جوان بودن» مواجه شد و ده ها شاخص و ایضا مصلحت های دیگر را نیز باید در نظر گرفت. آیا کارشناسی است که اینک «سن» آقای رئیسی را ضعف او بداند و بیان کند؟! از سوی دیگر، شاید تعداد اندکی نیز باشند و بگویند ما همچنان به تشکیل دولت و رئیس جمهور جوان اصرار داریم ولی به خطر رعایت مصلحت، شرایط و نیاز کشور به آرامش و یا حتی کمک به دولت جدید، سکوت کردیم! تمامی این گزاره ها را نیز اگر درستی آن را بپذیریم باز تاییدی بر این است که در نظر گرفتن مصلحت و شرایط کشور می تواند بر اصرار به برخی تک گزاره های سیاسی ما ارجحیت پیدا کند و شرایط هر انتخابات می تواند همراه با تعدادی زیادی از مصلحت های موجود باشد.
برخی از ماها نیز باید بپذیریم که اصرارمان برای دولت جوان حزب اللهی دیگر رنگ گفتمانی نداشت و آلوده به رقابت های سیاسی، انتخاباتی و واضح تر آنکه بازی قدرت شده بود. خطای این دسته از افرادی که دولت جوان حزب اللهی برایشان موضوعی برای کسب قدرت و یا وسیله ای برای رساندن گزینه خود به ریاست جمهوری شده بود، به مراتب بدتر از کسانی هست که نتواستند به صورت تحلیلی و ذهنی درک جامعی از طرح دولت جوان حزب اللهی توسط رهبر انقلاب داشته باشند.
جریان جوان حزب اللهی خوب است حال که از التهابات انتخابات ریاست جمهوری فاصله گرفته ، به مواضع و عملکرد و به خصوص استدلال های خود برای کاندیدا اصلح و یا غیر اصلح دانستن دیگر کاندیداها بیاندیشد و با قاضی کردن کلاه خود، ضعف های تحلیلی خود را بهتر متوجه بشود و تجارب سیاسی ارزشمندی را برای آینده خود ذخیره کند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.