به گزارش مشرق، تحولات سریع در افغانستان اگرچه با اخراج نظامیان آمریکایی از این کشور همراه بوده است، اما به دلایل مهمی این رخداد را نمیتوان معادل پایان یافتن اراده واشنگتن برای تأثیرگذاری بر معادلات آتی افغانستان تلقی نمود.
باید توجه داشت که خروج نیروهای نظامی آمریکا گرچه در صورت ظاهر در حال وقوع است، اما آنها به دلیل منافع راهبردی که در این منطقه برای خود متصور هستند تلاش خواهند کرد با استفاده از ساز و کارهای اطلاعاتی و امنیتی همچنان در افغانستان نفوذ داشته باشند و در این مسیر از کمک کشورهایی، چون پاکستان هم بهره خواهند برد.
بایدن در رونمایی از سیاست خارجی خود ضمن تأکید بر بینالمللگرایی، ائتلافسازی، سیاست خارجی دیپلماسیمحور و دفاع از ارزشهای غربی به صراحت از تهدید چین در کنار روسیه صحبت کرد تا دقیقا مشخص شود که این دو کشور را همچنان تهدید ایالات متحده میداند.
سیاست مهار چین از عمده اولویتهای سیاست خارجی بایدن است که بارها بر آن تاکید کرده است.
در این خصوص اگرچه آمریکا با هند در برخی موضوعات اختلاف دارد، اما برای مهار چین نیمنگاهی به نقش این کشور نیز دارد.
آمریکا در کنار مهار چین، ایجاد چالش در منطقه تحت نفوذ روسیه یعنی مرزهای شمالی افغانستان و ایجاد مشغولیت برای رقیب دیرینه را نیز قطعا در برنامهاش جای داده است.
از سوی دیگر ایجاد ناامنی در ۹۲۱ کیلومتر مرز مشترک ایران با افغانستان، میتواند اهرم فشار جدیدی علیه تهران در کنار تداوم تحریمها به حساب آید و به زعم آمریکا در مذاکرات غیر مستقیم آتی با ایران مؤثر افتد.
بر این اساس؛ بهرهگیری از نیروهای وابسته و تلاش برای نفوذ در ساختارهای آتی برای تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر تصمیمات آینده از راهبردهای اصلی آمریکا در افغانستان خواهد بود، زیرا از نظر آمریکا افغانستان باید کانون ناامنی و بیثباتی باشد تا امکان مداخله وجود داشته باشد.
در این مسیر، بهرهگیری از گروههای تروریستی به ویژه داعش برای ناامنسازی افغانستان و کشورهای همسایه آن با هدف ایجاد سوءتفاهم میان آنها از مهمترین برنامههای آمریکا خواهد بود.
اما برای مقابله با این دسیسه آمریکایی که با همکاری انگلیس در شرف تکوین است، همانطور که جمهوری اسلامی از ماهها قبل با خواندن دست آمریکاییها بر آن تأکید ورزیده یعنی مذاکرات بینالافغانی و میزبانی از این مذاکرات در تهران در تیر ۱۴۰۰ که مورد حمایت سایر کشورهای منطقه نیز قرار گرفت، باید همچنان همین راهبرد با قوت دنبال شود.
گفتگوهای بینالافعانی و ایجاد حکومتی فراگیر و تنشزدایی داخلی و منطقهای نخستین گام برای ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان و جلوگیری از اجرای طرحهای ناامن کننده این کشور از سوی بدخواهان مردم افغانستان است، لذا ایجاد اجماع منطقهای برای حمایت از دولتی فراگیر با حضور نمایندگان همه اقوام و مذاهب باید به عنوان راهبرد اصلی کشورهای منطقه مورد توجه جدی قرار گیرد.
طالبان اگرچه با تکیه بر قدرت نظامی و البته وادادگی مشکوک ارتش و حاکمیت افغانستان سیطره خود بر افغانستان را افزایش داده است، اما باید این واقعیت را در تشکیل حکومت مدنظر داشته باشد که تنها حکومتی مورد تأیید جامعه بینالمللی قرار خواهد گرفت که همه گروههای ذی حق افغانستانی در آن مشارکت داشته باشند.
طبعا این گروه به همان میزان که بتواند کرسیهای مجالس قانونی افغانستان را به دست آورد، میتواند در حکمرانی بر این کشور سهیم شده و سپس میتواند با معرفی نامزد برای انتخابات ریاست جمهوری در اداره اجرایی کشور افغانستان نیز عهدهدار مسؤولیت شود.
تأکید جمهوری اسلامی ایران و کشورهایی، چون روسیه، چین، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، و... بر این سیاست، علاوه بر ایجاد نوعی تعامل با همه طرفهای افغانستانی، سیاست مزوّرانه و چالش برانگیز آمریکا را در این منطقه حساس خنثی خواهد کرد.
در همین راستا؛ با تشکیل یک همپیمانی جدید با حضور همه همسایگانِ افغانستان و بدون حضور کشورهای فرامنطقهای، میتوان روندی صلحآمیز را برای آینده این کشور و به رسمیت شناختن حق همه اقوام و مذاهب افغانستان بدون تنش و خونریزی رقم زد.