به گزارش مشرق، حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانیِ اسلامی صدر بهتازگی و همزمان با ایام عزاداری دهه اول محرم، در مسجد حضرت خدیجه کبری(س) سخنرانی کرده که در اینسخنرانی، ۱۴ شرط برای یار امام حسین(ع) بودن برشمرده است.
متن اینسخنرانی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم،الحمدلله رب العالمین، الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین.
سلام عرض می کنم خدمت شما برادران و خواهران گرامی و ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را خدمتتان تسلیت و تعزیت عرض می کنم. موضوع سخن من شرط یار حسین (ع) شدن در همه دوران هاست. در واقع، بحث بر سر این است، امروز که ۱۳۸۲ سال از شهادت جانگداز امام حسین (ع) و یاران با وفای ایشان رضوان الله تعالی علیهم گذشته چگونه می توانیم یار و یاور حسین (ع) باشیم و بمانیم و در امتداد نهضت حسینی (ع) ایفای نقش کنیم؟ مگر نگفته اند کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا؟ این کلام از معصوم (ع) نیست اما بسیار دقیق، پرمغز و معقول است.
این شعار که ارتباطی با زیدیه هم ندارد و یک شعار سیاسی فراگیر در شیعه محسوب میشود، وجوه گوناگونی دارد. یک وجه آن یعنی اگر ادعا میکنید که دلبسته امام حسین (ع) و مکتب عاشورایی او هستید، در هر عصر و در هر مکانی باید حسینی(ع) عمل کنید و یار حقیقی و وفادار حسین(ع) باشید. باید برای احیاء حق قیام کنید و اگر لازم شد در این راه فداکاری کنید. بعضی ها از سر نفهمی میگویند این شعار، شعار جنگ است و روحیه جنگ طلبی را در بین شیعیان تقویت می کند؛ اما خیر، این شعار، شعار قیام برای احیاء حق چه در صلح چه در جنگ است. امام حسین (ع) مگر برای جنگ به سمت کوفه حرکت کرده بودند؟ کسی که با زن و بچه برای جنگ نمی رود! کسی که با ۷۲ نفر طبل جنگ را نمیکوبد! جنگ را به امام (ع) تحمیل کردند و امام (ع) هم که دید نه تنها این ها از حرف باطل خود کوتاه نمی آیند و اصرار بر بیعت با یزید دارند بلکه در صورت عدم بیعت، اصرار به ریختن خون ایشان دارند، شجاعانه وارد جنگ شدند. پس دقت بفرمایید که ما در هر عصری باید حسینی عمل کنیم. ندای هل من ناصر ینصرنی ابا عبدالله (ع) همیشه هست و لبیک گو می طلبد و ما باید لبیک گو باشیم و بمانیم.
خب، حالا بحث بر سر این است که یار امام حسین (ع) شدن چه شرایطی دارد؟ آیا همین که در حرف بگوییم ما یار امام حسین (ع) هستیم کافی است یا باید مجدانه شرایطی را در خودمان فراهم کنیم؟ من قصد دارم در در اینجا به چهارده شرط مهم اشاره کنم :
* نفی عبودیت غیر خدا و شکستن بت ها
خیلی از ماها بدون آنکه بدانیم گرفتار شرک هستیم و انواع بت خانهها برای خودمان درست کرده ایم. بت نفس، بت پول، بت جاه و مقام، بت علم، بت غرب و خیلی بت های دیگر. باید توجه داشته باشیم که تا زمانی که از شرّ این بت ها خلاص نشویم و آنها را نشکنیم، همراهی با حسین (ع) منتفی است. حرف اساسی اسلام که بین همه ادیان الهی در طول تاریخ این است که "أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ". بنابراین باید دست از خدایان دروغین کشید و موّحد شد.
* دل نبستن به دنیا
آبادکردن دنیا و استفاده مکفی از نعمات الهی وظیفه ماست اما دنیاپرستی و چسبیدن به دنیا و زمین و غفلت از پرواز، خطر بزرگی است که همه ما را بدون استثناء تهدید می کند. قرآن مجید می فرماید: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ ۚأَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚفَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ". اگر مروری بر تاریخ داشته باشیم، اکثر کسانی که از همراهی با امام حسین(ع) در روز عاشورا محروم ماندند، دل از دنیا نبریده بودند. امام حسین (ع) می فرمایند : مردم، بنده دنیایند و به ظاهر، دم از دین می زنند و تا زمانی که زندگیشان تامین شود، از آن دفاع میکنند، اما چون در بوته آزمایش قرار بگیرند، دینداران اندکند.
* معرفت جویی و تقویت بُنیه فکری
یار حسین (ع) دیندار مقلد نیست، دیندار محقق و آزاداندیش است. کورکورانه اسلام را نپذیرفته و دائما در حال کسب معرفت است. ایمانش را به سادگی به دست نیاورده که به سادگی و با یک شبهه و یک تحریف از دست بدهد. یار حسین (ع) امام را با عمق جان می شناسد و به دور امامشان مانند کعبه در حال طواف هستند و محال است از امامشان جدا شود. شب عاشورا حضرت عباس (ع) نخستین کسی بود که در محضر امام (ع) و عرض کرد بدون شما دنیا چه ارزشی دارد. بعد یاران یکی یکی برخاستند. زهیر ابن قین گفت : به خدا قسم، دوست دارم که کشته شوم، سپس برانگیخته شوم و تا هزار بار دیگر کشته و زنده شوم تا بدین سبب از جان شما و جوانان اهل بیت شما بلا به دور ماند. این نتیجه همان معرفت است.
* تربیت نفس
نفس هر انسانی به تربیت نیاز دارد و الا طبیعت انسان بر فطرت او غلبه پیدا می کند. تربیت، هم جنبه اجتماعی دارد و هم جنبه فردی اما آنچه مسلم است تا عزم و اراده ای در فرد برای مهار طبیعت یعنی غضب و شهوت و وهم و تعدیل آن نباشد، تربیت اجتماعی آنقدر موثر نخواهد بود. یار حسین (ع) کسی است که هم اراده تربیت و اصلاح خود را دارد و هم برای آن برنامه دارد و الا نه نفس حیوانی انسان را راحت می گذارد و نه شیطان دست از سر کسی برمی دارد. جنود عقل و جهل دائم در حال مبارزه هستند و مهم این است که ما با تقویت دائمی عقل که مولود فطرت است، بر جنود جهل پیروز شویم.
* درک امام زمان (ع)
درک امام زمان (ع) در زمان حضور امام (ع) راحت تر است اما اینکه در دوران غیبت نیز امام عصر ارواحنا فداه در بین ما هستند، اعمال ما پیش روی ایشان است و بدون وساطت ایشان هیچ فیضی از ناحیه خداوند قابل اعطاء به موجودات نیست، چیزی نیست که هر کسی قادر به درک عمیق و سازنده آن باشد. البته به تبع امام غایب (ع)، شناخت نایب امام هم در مرتبه بعدی بسیار تعیین کننده است چراکه قرار نیست دین خدا در عصر غیبت تعطیل شود. در این بین، باید توجه داشت اقتضای درک امام یا نایب امام تنها مطالعه کردن و حرف زدن نیست بلکه نشانه درک امام، وارد شدن به میدان و شانه به شانه امام حرکت کردن است. یعنی نه از امام عقب بیفتیم و نه از ایشان جلوتر حرکت کنیم.
* بصیرت دائمی
باید همواره بدانیم که جریان تبلیغی دشمن با همه قوا در صحنه است و از هیچ کوششی برای قلب واقعیت ها دریغ ندارد. کار را به جایی می رسانند که افراد در حقانیت جریان اسلام ناب به تردید بیفتند. شما در دوران علی(ع) خواندید، آنقدر دستگاه تبلیغی معاویه لعنة الله علیه بر ضد امام علی(ع) کار کرد که وقتی اعلام کردند علی (ع) در محراب مسجد به شهادت رسید، عده ای گفتند مگر علی نماز هم می خوانده است! یا دیدید دستگاه تبلیغی اموی علیه امام حسین (ع) چه ها کرد. دوستان، امروز این دستگاه تبلیغاتی هزاران برابر قبل تقویت شده و اگر تسلیم دروغپردازی ها و بازی های رسانه ای منافقین و دشمنان بشویم، یا در معرفی حق با همه توان کار نکنیم، کارمان تمام است و تنها راه تسلیم نشدن کسب دائمی بصیرت است. باید هم به دنبال بصیرت بود و این بصیرت را به دیگران منتقل کرد.
* بی تفاوت نبودن در برابر سرنوشت جامعه
ما با اختیار خودمان جامعه خودمان را می سازیم. "إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ" قضا و قدر الهی هم متناسب با ظرفیت حقیقی ماست و با اختیار منافاتی ندارد. بنابراین یار حسین (ع) نمی تواند نسبت به وضع جامعه و آخر و عاقبت آن بی تفاوت باشد. باید برای جامعه پردازی تلاش کرد. هم دولت اسلامی در این زمینه وظایف سنگینی بر عهده دارد و هم تک تک اعضای جامعه. کف وظیفه ما در قبال جامعه امر به معروف و نهی از منکر است. "وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْض یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنکَرِ". وقتی در دایره ایمان وارد شدیم بر یکدیگر ولایت پیدا می کنیم و همین ولایت، به ما اجازه می دهد امر به معروف و نهی از منکر کنیم. هدف کانونی امام حسین (ع) نیز امر به معروف و نهی از منکر بود لذا فرمودند : "اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ"
* تسلیم نشدن در برابر طواغیت زمان
جهان خالی از طاغوت ها نیست. اگر در برابر آنها ذره ای سر تسلیم فرود بیاوریم، این تسلیم پایانی ندارد، کار به جایی میرسد که آنها کاملا بر ما مسلط می شوند. لذا قرآن کریم میفرماید: "وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا". اگر تسلیم شدیم حتی دین و ایمانمان را از ما خواهند گرفت و ما را از هر جهت به بردهگی خواهند کشید. لازمه تسلیم نشدن در برابر طواغیت، قوی شدن در همه زمینه هاست. در عرصه فرهنگی، در عرصه سیاسی، در عرصه اقتصادی، در عرصه علمی و در عرصه دفاعی. ما با کسی سر جنگ نداریم اما در دفاع از خودمان و از مظلومین جهان ذرهای تردید نداریم و در این جهت خودمان را دائماً قوی می کنیم.
* شناخت دوست و دشمن
در دنیای فتنه آمیزی که در آن زندگی می کنیم، شناخت دوست و دشمن یک امر صد در صد ضروری است. نباید در این عرصه سادهلوحی به خرج داد و یا در عمل مسامحه کرد. اینکه بعضی ها می گویند با همه حتی دشمنان و منافقین دوستی کنید تا مثلا آنها را جذب کنید حرف بی ربطی است. به جای آنکه آنان را جذب کنید خودتان جذب آنها می شوید. از طرف دیگر، دشمن گاهی با لباس دوست به ما نزدیک میشود و قصد ضربه زدن دارد. باید با معیارهای روشن و با زیرکی تمام دوست را از دشمن تمییز دهیم تا بتوانیم از جریان اسلام ناب صیانت کنیم. البته همانطور که اشاره شد، وقتی دشمن را شناختیم، باید فاصله خودمان را با آن تنظیم کنیم و مراقب کید آن باشیم.
* افزودن به دوستان
در کنار لزوم دشمن شناسی و مرزبندی بین دوست و دشمن، یاران حسین (ع) تمام کوشش خودشان را صرف اضافه کردن دوستان می کنند. قرآن مجید می فرماید : "فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ" این یک اصل کلیدی در اسلام است که تا می توان باید در جهت جذب مردم به اسلام نرمی نشان داد. مجدداً قرآن کریم در توصیف پیامبر اکرم میفرماید: "لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ". بنابراین، افزایش جاذبه ها و از بین بردن دافعه ها خیلی اهمیت دارد. نباید فقط به ظواهر نگاه کرد. اکثر مردم فطرت های زنده ای دارند و اگر با آنها به زبان فطرت صحبت شود همراه می شوند.
* پایداری در مسیر حق
اکثریت مساوی حق نیست. قرآن مجید می فرمایید : "قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ". ممکن است در یک جامعه ای اکثریت، چه نخبگان و چه عامه مردم، از باطل جانبداری کنند؛ اما این دلیل آن نیست که کار آنها برحق است. لذا معیار حق رفتار مردم با حق نیست بلکه معیار آن عقل و دین است. وقتی عقول مردم در اثر گناه به تعطیلی کشیده شود و دین خدا را به نفع اغراض شیطانی خود تحریف کنند همین می شود که در روز عاشورا خون فرزند پیامبر و حجت خدا بر روی زمین را می ریزند و اهل بیت مکرمش را به اسارت می گیرند. بنابراین، یار حسین (ع) حق جو و حق گراست حتی اگر اقلیت محض باشد.
* مجاهدت هوشمندانه در مسیر حق
یار حسین(ع) اهل گوشیهگیری نیست. یار حسین (ع) اهل تنبلی و کم کاری نیست. در هر حال و با تمام توان در راه ظهور و بروز حق مجاهدت می کند. امام سجاد(ع) می فرماید: کسانی که منتظر امام زمانشان هستند، برای دین خدا علنی و مخفیانه تلاش می کنند. اما باید توجه داشت آن مجاهدتی مطلوب اسلام است که همراه با هوشمندی و عقلانیت باشد. همراه با تدبیر و محاسبه دقیق باشد. نباید نازرنگی کرد. نباید در برابر دشمن غافلگیر شد. باید همیشه بیدار بود و برای موفقیت بهترین طرح ها و نقشه ها را داشت.
* صبر و استقامت
دوستان عزیز، کار جریان حق همیشه با موانع و چالش های گوناگون روبرو بوده است. به گواه قرآن کریم، هیچ پیامبری در طول تاریخ نیامد مگر آنکه جریان طاغوت مانع کار آنها شده و خیلی از آنها را شکنجه و کشته است. از سوی دیگر کار حق گرایانه و غلبه سیستمی فطرت بر طبیعت در جامعه انسانی سخت و پیچیده است و نباید توقع داشت با مشکل و حتی در مواردی، با شکست روبرو نشود. مهم این است که یاران حسین (ع) در موضع بر حق خود اهل استقامت باشند تا مورد نصرت الهی قرار گیرند. "إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ".