به گزارش مشرق، پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، سناریوی تخریب خاندان عترت آن هم از سوی بزرگانِ صحابه کلید خورد تا ارزش این انوار مقدس نزد امت اسلام کاهش یابد. این سناریو با سرپیچی از دستور صریح پیامبر خاتم نسبت به سرسپردگی به خلافت امیرالمؤمنین آغاز و با تحریف سنت نبوی، منع کتابت حدیث و در وهلۀ بعد جعل حدیث ادامه یافت.
سیاست منع حدیث یا منع کتابت حدیث، جلوگیری از نقل و نوشتن احادیث رسول خدا بود که در زمان زمامداری عمر آغاز شد و تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز یعنی حدود ۱۰۰ سال ادامه یافت. عبدالله فرزند عمر میگوید: هر آنچه از پیامبر میشنیدم، مینوشتم و قصد داشتم آن را نگهداری کنم، اما قریش مرا سرزنش کردند که چرا هر چه را از پیامبر میشنوی، مینویسی و حال آن که او یک بشر است. سخنان آنان در من اثر گذاشت و من از نوشتن دست برداشتم؛ فأمسکتُ عَنِ الکِتابَة.» اما علت این اقدام را جلوگیری از اختلاط حدیث با قرآن، ترس از سرگرمشدن مردم به چیزی غیر از قرآن و عدم آشنایی راویان حدیث با کتابت میدانند، در حالی که پر واضح است تمام این استدلالها غیر منطقی و حاوی اهداف شومی از جمله پنهان کردن احادیث نبوی دربارۀ فضائل امیرالؤمنین و سایر عترت بود.
جعل حدیث از دیگر اقداماتی بود که به دنبال تخریب چهره عترت صورت گرفت. این کار گاهی به صورت ساختن حدیث و گاهی با افزودن عبارتی به حدیث یا تغییر عبارات آن صورت میگرفته است. پیشینه آغاز جعل حدیث را به دوران حیات پیامبر اسلام و گسترش آن را به دوره حکومت معاویة بن ابوسفیان برمیگردانند. مهمترین محورهای جعل حدیث در زمان امویان، کاستن محبوبیت امیرالمؤمنین و تمجید اهل شام یعنی محل حکومت معاویه بود. از سخنان شارحان و مورخانی همچون «ابنابیالحدید» معتزلی بر میآید که معاویه ضمن آنکه سعی داشت احادیثی در فضیلت خود و اهل شام جعل کند، بابت تخریب چهرۀ عترت به شاعران خودفروخته رشوه میداد. استاد محمود ابوریه، نویسنده و محقق مصری میگوید «تمجید کاهنان یهودی (کعبالاحبار و دنبالهروهای وی) از شام به عنوان جایگاه فرمانروایی پیامبر، برای اغراضی بود که در دل پنهان داشتند وگرنه در گذشته روشن ساختیم که شام هیچ فضیلتی نداشت و شایسته آن همه تمجید نبود جز اینکه دولت بنیامیه در آنجا پایهگذاری شد».
متأسفانه این اقدامات سبب دوری امت از خاندان وحی شد و زمینههای ماجرای شهادت امام حسین و حادثه کربلا رقم خورد. در این شرایط بود که ریخته شدن خون اباعبدالله سبب احیای امت اسلام شد؛ ضمن آنکه امام سجاد علیهالسلام پس از ماجرای شهادت پدر بزرگوارشان اقدامات متعددی برای شناخت جایگاه عترت صورت داد. از اولین اقدامات امام زینالعابدین، خطبههای ایشان در کاخ یزید بود. این خطبه از آنجا که حاویِ فضائل و جایگاه عترت بود، مقدمات تزلزل پایههای حکومت بنیامیه را فراهم آورد.
در سالهای امامت امام سجاد شاهد تلاشهایی در زمینه اشاعۀ معارف ناب الهی از سوی آن حضرت هستیم که از جملۀ آنها ارائۀ ادعیه و مناجاتهایی با مضامین عالی معرفتی است. سید محمدباقر علمالهدی، مدیر مؤسسه آموزش عالی قاسم بن الحسن در این باره میگوید: امام سجاد به دلیل اختناقی که امویان ایجاد کردند، به طور مستقیم با مردم ارتباط نداشتند، اما با راهکارهایی مثل بیان دعا و مناجات، ضمن آنکه معارف الهی را در بین مردم اشاعه دادند، بینش مسلمانان نسبت به جایگاه اهلبیت وحی را تا حدودی اصلاح کردند؛ به این ترتیب از یک سو هسته محبت عترت در دل آنها کاشته شد و از دیگر سو خشمشان نسبت به بنی امیه افزایش یافت.