به گزارش مشرق، «هادی محمدی» طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
قانون مجلس شورای اسلامی ایران درباره کاهش تعهدات برجامی در مقابل خروج برجامی از ایالات متحده و بدعهدی اروپاییها، موجب شد تا طرف غربی در قبال سیاستهای خود احساس هزینه کرده و درخواست مذاکره و اعلام آمادگی برای بازگشت به برجام نمایند.
در چند دور مذاکرات در وین در ماههای پایانی دولت روحانی، همه تلاشهای مذاکراتی امریکا و طرفهای اروپایی بر این محور استوار بود تا از نقطه ضعف دولت روحانی برای اضافه کردن مطالبات غیرمرتبط با برجام استفاده کرده و مسائل منطقهای یا موشکی و حقوق بشری را در مذاکرات یا در مکانیزمهای موازی که دو بار در بغداد در مذاکره ایران و سعودی انجام گرفت، دنبال کنند و از طریق امپراتوری رسانهای جنگ روانی، تلاش کنند تا تخلف آشکار خود و اروپا را در سایه قرار داده و طرف ایرانی را مقصر نشان دهند.
در ماههای اخیر پس از پایان دولت روحانی تا شروع بهکار دولت دکتر رئیسی، غربیها برشتاب و شدت جنگ روانی در مواضع رسمی خود افزوده و نهتنها شرایط فعلی را ناشی از تقصیر ایران دانستهاند، بلکه ماهیت کاهش تعهدات را به سمت ابهام در ماهیت برنامه هستهای هدایت کردند و با تزریق اطلاعات ماهوارهای و استخباراتی به گروسی، مدیر آژانس هستهای بینالمللی که بر اساس مفاد NPT غیرقانونی است، بهعنوان اهرم فشار و تهدیدنمایی برنامه هستهای تسلیحاتی نشان داده و از اینکه با توقف پروتکل الحاقی، دسترسیهای جاسوسی خود را از دست دادهاند، ابراز نگرانی کردند و آن را بخشی از مطالبات جدید قرار دادند.
امریکا و اروپا و همه دستگاههای ابزاری یا بوقهای رسانهای آنها در برآورد از وضعیتهای خود و تحولات منطقهای و جهانی، دچار سردرگمی شده و از یکسو خود را فاقد کارت فشار مذاکراتی و چانهزنی دیدهاند و از سوی دیگر شرایط ایران را در بعد هسته ای، با دست پر واز لحاظ مناسبات جدید اقتصادی با قدرتها و پیمانهای منطقهای مانند اورآسیا و شانگهای و همسایگان، در مسیری ارزیابی میکنند که فشارهای حداکثری اقتصادی خود را در مرز متلاشی شدن میدانند؛ لذا در عین حال که خود را ناچار به مذاکره جدید و حتی کاهش زیادهخواهیهای قبلی میبینند، تلاش دارند با «تاکتیک دروغهای بزرگ» در عملیات روانی، اوضاع ایران را نابسامان و در آستانه بحران و شورش معرفی کنند، ایران را نیازمند مذاکره نشان دهند و ظرفیتهای راهبردی جدید آن در مناسبات منطقهای و ورود به پیمانهای منطقهای شانگهای و اورآسیا را بیتأثیر نشان دهند و مجدداً بر ادبیات نخنمای گذشته مبنی بر اینکه ایران باید اعتمادسازی و شفافسازی کند، خود را برای مذاکرات جدید آماده میکنند.
این تاکتیک «دروغهای بزرگ» را به موازات مشکوک نشان دادن ماهیت برنامه هستهای، در ادبیات لیبرالهای ورشکسته داخلی در پرونده افغانستان هم جاری کردند تا در آغاز دولت دکتر رئیسی یک بحران جدید را برای ایران در مرزهای شرقی تولید کنند.
این شعبدهبازی امریکایی و اروپایی و حتی لیبرالهای ورشکسته داخلی، برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای متعدد و فقدان کارت چانهزنی و امتیازخواهی غیر قانونی و خروج امریکا از برجام و تخلفهای متعدد در تحریمهای جدید و بدعهدی اروپاییها و کوچک شمردن وضعیت متمایز ایران در مرحله جدید مذاکرات با ۱+۴ به اجرا میگذارند.
هدف از این شعبدهبازی، کاستن از سقف اجرای تعهدات آنها در برجام یا باجخواهیهای غیر ممکن از ایران است، درحالی که ایران بر تمامی رفتار و اقدامات و جنگ روانی آنها اشراف کافی داشته، به نحوی که حتی امریکا به رژیمصهیونیستی ابلاغ کرده ناچار است با کمترین هزینه به برجام بازگردد و صهیونیستها نیز با تلخی از شرایط جدید، نگرانی خود را ابراز کرده و به امید رؤیاها و آمال خود در مذاکرات هستهای دلمشغولند.