احسنت!!متن شما مرا ناخوداگاه به ياد تنابنده و قاسم خاني و فرهادي و فرخ نژاد و امثالهم انداخت كه چطور با لودگي و درعين تهي بودن و ابتذال ميليارد ميليارد به جيب ميزنند و هر زمان هم كه اقتضا كنه با حمله و فحاشي به وطن و هم وطنان دلار و يورو به جيب ميزنند و البته صدا و سيما هم خوب ازشان پذيرايي ميكند و باج بهشان ميده!!!!

اتفاقا بابک خرم دین یک مستند به نام " روایت یک انحراف " درباره وضعیت فرهنگی سینمای ایران ساخته در سال ۱۳۸۷ . بابک یک مستند ساز بسیار قابلی بود، مستندهای" داغ عشق " رو فقط یکبار شبکه ۴ پخش کرد ماه رمضان سال ۹۲. در عرصه هنر کار به جایی رسیده کسانی که سالها درس میخونن زحمت میکشن حرفی برای گفتن دارن آرزو دارن مردم مملکت خودشون کارهاشون رو ببینن نقد کنن نظر بدن،باید کفش آهنی به پا کنن!! یک تهیه کننده پیدا نمیشه روی کارهای واقعا عمیق و ارزشی سرمایه گذاری کنه،فقط هرچی بفروش و لودگی و ابتذال و سیاه نمایی و .. کلا نور امید نباشه توی دل مردم یا سر مردم با آثار سخیف گرم بشه،ذائقه مردم سطح پایین بشه،آثار بابک خرم دین،سرشار از مضامین و مفاهیم انسانی و نوع دوستی بود به ویژه ایثار و از خودگذشتگی...برای یک فیلمنامه اش بعد از هرگز که یک تهیه کننده پیدا شد! تهیه کننده و یک سلبریتی اصرار بر تغییر نقش سلبریتی و تغییرات فیلمنامه میکردن!! بابک زیر بار نرفت،چون اصلا تمایل به استفاده از هنرپیشه معروف نداشت،سلبریتی زن،میگفت نقش مردِ فیلمنامه رو میخوام!!تصور کنید که چه تغییری باید در اصل فیلمنامه داد تا تهیه کننده و بازیگرش راضی بشن... آرزوی ساخت اون فیلمنامه به عنوان اولین فیلم سینمایی بلند در داخل کشور(سوگنامه ای برای یاشار رو بابک با دشواری و هزینه ناچیز در لندن ساخت،به قول خودش چریکی ساختیم!) برای همیشه به دل بابک موند..بماند که فیلمنامه هایی هم داشت که تصویب نمیشد،پاسخ میدادن: اینها سینما نیست!!! بله درسته سینما نبود! چون حرفی برای گفتن داشت.نکته جالب درباره شخصیت سینمایی بابک مخالف نشان دادن خشونت و خلاف عفت در فیلم بود.روزگار عجیبی هست واقعا...