به گزارش مشرق، روزنامه جوان گفتوگویی با حجتالاسلام توحید ابراهیمی مؤسس تیپ حسینیون و از رزمندگان مدافع حرم انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
تشکیل حسینیون مرهون بصیرت و حمایتهای حاجقاسم است
- سال ۲۰۱۳ بود که جمعی از جوانان غیرتمند آذربایجانی تصمیم گرفتند به سوریه اعزام شوند و در جبهه مقاومت اسلامی حضور پیدا کنند.
- یکی از اهداف ما علاوه بر تقویت جبهه مقاومت، پاسخی به حضور تعدادی از وهابیهایی بود که از جمهوری آذربایجان به سوریه میرفتند و به گروههایی، چون داعش و جبههالنصره میپیوستند.
- برای ما بسیار ناگوار بود که در یک کشور عموماً شیعه مذهب، چون آذربایجان، قریب ۱۵۰۰ نفر وهابی به سوریه اعزام شدهاند، اما از ما شیعیان که اکثریت هستیم، کسی به جبهه مقاومت اسلامی نپیوسته است. در حالی که جمعیت وهابیها در آذربایجان در مقایسه با شیعیان ناچیز است.
- این مسئله مزید بر علت شد تا به رغم سختیهای پیش رو تلاشمان را انجام بدهیم و نهایتاً با مساعدتهای حاج قاسم سلیمانی توانستیم در این جبهه حاضر شویم. سنگبنای تشکیل گروه حسینیون از اعزام همین بچهها به جبهه مقاومت اسلامی زده شد.
ریشه بسیاری از مسائل امروز در جمهوری آذربایجان شیطنتهای صهیونیستهاست
- از بدو تأسیس تصمیم گرفتیم علاوه بر بعد نظامی که جنگ در جبهه مقاومت اسلامی بود، مسائل فرهنگی را مد نظر داشته باشیم.
- دیگر گروههای مقاومت عمده توجهشان به مسائل نظامی بود، اما ما از همان ابتدا به مباحث فرهنگی هم توجه داشتیم؛ چراکه ریشه بسیاری از مسائلی که امروز در جمهوری آذربایجان میبینیم، شیطنتهایی است که صهیونیستها و برخی از کشورهای منطقه در فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنجا انجام میدهند.
حاج قاسم گفت نام «حسینیون» را من انتخاب کردم!
- انتخاب نام «حسینیون» یک ماجرای جالبی دارد. مردم آذربایجان در عزاداریهای محرم و دیگر مناسبات مذهبی شعاری دارند به این مضمون که «آذربایجان دیار حسینیون است» همین موضوع باعث شد نام حسینیون را برای جنبش خودمان انتخاب کنیم.
- اگر سال ۲۰۱۶ جنبش حسینیون را بین خودمان مطرح کردیم، سال ۲۰۱۷ در دیداری که با شهید حاج قاسم سلیمانی داشتیم، به تشکیل این گروه رسمیت داده شد.
- در آن دیدار بنده گلایههایی را طرح کردم و به حاجی گفتم برخی از دور و بریهای شما هم محدودمان میکنند. ایشان خیلی ناراحت شدند و ضمن حمایت از حرکت ما دستوراتی را صادر کردند که راهگشای ما شد. بعد پرسیدند برای نام گروه چه تصمیمی دارید که من گفتم نامش را حسینیون گذاشتهایم. حاجی خندید و گفت این نام را شما انتخاب نکردید من انتخاب کردم! بعد گفت چند روز پیش فکر میکردم چه نامی برای شما انتخاب کنیم که نام «حسینیون» به ذهنم رسید. جالب بود بدون اینکه هماهنگی بین ما باشد، حاج قاسم هم همان نام را برای ما انتخاب کرده بود.
حاج قاسم میگفت من کمر زیر تابوت تو رفتن را ندارم!
- به جرئت میتوانم بگویم برای هیچ کدام از گروههایی که در جبهه مقاومت اسلامی حضور پیدا کردند، به اندازه حسینیون محدودیت و سختی ایجاد نشده است.
- در آنجا ما فقط شهید ندادیم. وگرنه بچهها هر کاری که از دستشان برمیآمد، انجام دادند و از هیچ تلاشی فروگذار نبودند.
- اتفاقاً من خیلی به حاجقاسم میگفتم دعا کن شهید بشوم. چون سنگینوزن هستم، ایشان به شوخی میگفت: من کمر زیر تابوت تو رفتن را ندارم.
اهمال دولت سازندگی در پر کردن خلأ هویتی آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی
- وقتی که شوروی از هم پاشید، مردم آذربایجان حصار مرزها را شکستند و خاک ایران را بوسیدند. اما بعد چه شد؟ ما پس از حدود دو قرنی که تحت لوای کشور روسیه تزاری و سپس شوروی قرار داشتیم، با یک خلأ هویتی رو به رو بودیم.
- قاعدتاً این خلأ باید از طرف ایران اسلامی که اشتراکات مذهبی، فرهنگی، تاریخی و... بسیاری با ما داشت پر میشد. اما مسئولان وقت ایران و دولت سازندگی که رأس کار بودند، به جای کار درست فرهنگی، هم و غم خودشان را بر صادر کردن پسته و اقلامی از این دست گذاشتند. در عوض ادارات کشور ما بین روسیه و امریکا تقسیم شد و دانشگاهها و مجامع علمی تحت نفوذ ترکیه درآمدند و رسانهها را هم اسرائیلیها در اختیار گرفتند.
- اینها آمدند و برای مردم ما و خصوصاً نسل جوان بازسازی هویتی انجام دادند. اما به شیوه خودشان و به نفع خودشان. کار فرهنگی هم اگر از طرف ایران صورت گرفت، صرفاً در حد فرستادن مهر و جانماز و کارهایی از این دست محدود ماند.
تبیین و عمقسازی در جمهوری آذربایجان صورت نپذیرفته است
- وقتی شوروی از هم پاشید، کارشناسان غربی هشدار میدادند که مبادا یک ایران اسلامی دیگر در جمهوری آذربایجان تشکیل بشود. چون میدیدند اشتراکات بین دو ملت آنقدر زیاد است که باعث گرایش مردم ما به سمت محور مقاومت میشود.
- کمکاریهایی که ما در حوزه فرهنگی انجام دادیم باعث شد این فرصت تاریخی تا اینجا از دست برود. منظورم از ما صرفاً نهادهای فرهنگی داخل ایران نیست، بلکه روحانیون نسل قبل از ما هم در فضای فرهنگی و مذهبی آذربایجان کمکاری کردند.
- اگر از من بپرسند به لحاظ اعتقادی نسل جدید مردم آذربایجان را چطور تعریف میکنید، میگویم مذهب شیعه در این کشور همانند یک دریاچه کم عمق است. مردم اعتقادات خودشان را دارند، در مراسم مذهبی محرم و... هم شرکت میکنند، اما این تفکرات و این عقاید عمق ندارد.
- تبیین و عمقسازی صورت نپذیرفته است. اگر میآمدیم عمقسازی میکردیم، اگر میآمدیم کار فرهنگی درست انجام میدادیم، حالا اسرائیل غلط میکرد بیاید آنجا نفوذ کند و پایگاه درست کند. اصلاً خود مردم ما اجازه نمیدادند نه صهیونیستها و نه وهابیها و گروههای سلفی بیایند و آنجا مستقر بشوند.
لزوم تقویت دیپلماسی مردمی «امت اسلامی» بین مردم ایران و آذربایجان
- اوایل دهه ۷۰ شمسی بود که حضرت آقا طی سخنانی گفتند برای کشورهایی مثل آذربایجان صرفاً نباید به بیان مسائل شرعی مثل نحوه وضو گرفتن و نماز خواندن و این چیزها بسنده کنیم و بگوییم که کار فرهنگی انجام دادهایم. این مسائل را خودشان هم میتوانند بروند و یاد بگیرند، باید برای آنها برنامهریزی هوشمند صورت بگیرد.
- تعریف این برنامهریزی هوشمند چیست؟ یعنی طوری کار فرهنگی بشود که مردم ما بتوانند در هر حالت و شرایطی که پیش میآید، واکنش مناسب همان شرایط را نشان بدهند و در برابر نقشهها و توطئههای دشمنان ضربه نخورد.
- اولین کار فرهنگی برای کشور آذربایجان، توانمندسازی شیعیان این کشور بر مبنای الگوی مقاومت است. اگر کار عمیق انجام بشود، اگر توانمندسازی و بازیابی هویتی به خوبی انجام بگیرد، اگر عمقبخشی و ایجاد قدرت بازدارندگی به شکل صحیحی صورت بگیرد، اگر دیپلماسی مردمی «امت اسلامی» بین مردم ایران و مردم آذربایجان تقویت بشود، مطمئن باشید نقشه ۳۰ ساله اینها را میتوانیم در عرض چند سال نقش برآب کنیم.