به گزارش مشرق، اول شهریورسال۹۸ بود که قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از قتل مرد میانسالی در یکی از خیابانهای شمالی تهران با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در محل حادثه با جسد مرد ۵۰ سالهای به نام فرزاد روبهرو شدند که با شلیک گلوله به قتل رسیدهبود. بررسیهای پلیس حکایت از آن داشت مقتول روانپزشک است که لحظاتی قبل هنگام بردن نایلون زباله به داخل کوچه از سوی فرد ناشناسی با اصابت گلوله به قتل میرسد.
مأموران پلیس پس از گذشت ۲۰ماه از حادثه به پسر بزرگ مقتول مشکوک شدند و او را بازداشت کردند. وی در بازجویی با اعتراف به قتل پدرش گفت: پدرم روانپزشک بود و مطبی هم در یکی از خیابانهای شمالی تهران داشت و افراد زیادی هم از شهرهای مختلف برای درمان به مطبش میآمدند. مدتی بود که با پدرم اختلاف پیدا کرده و متوجه شدهبودم او از بیمارانش کلاهبرداری میکند که با او اختلاف پیدا کردم و روز حادثه نقشه قتل او را طراحی و اجرا کردم.
شکایت از مقتول
متهم پس ازاعتراف روانه بازادشتگاه شد، اما این پایان ماجرا نبود، چون افراد زیادی به دادسرای امور جنایی مراجعه کردند و از مقتول به اتهام کلاهبرداری شکایت کردند. بررسیهای مأموران پلیس نشان داد مقتول به بهانه درمان بیمارانش از آنها کلاهبرداری کردهاست. همچنین مشخص شد وی دختران دمبخت و زنانی که با شوهرانشان اختلاف داشتند و افرادی که برای درمان بیماری وسواس و مشکلات روحی و روانی از تهران و شهرستانها به مطبش مراجعه میکردند به بهانه مشاوره فریب میداده و از آنها کلاهبرداریهای میلیونی و میلیاردی کردهاست.
یکی از شاکیان پدر پسر نخبهای بود که پسرش از بیماری وسواس رنج میبرده و برای درمان پسرش به مطب او مراجعه کرده و در دام مرد شیاد افتاده بود.
وی گفت: پسرم نخبه بود و اختراعاتی هم داشت، اما بیماری وسواس و اضطراب داشت که برای درمان به مطب روانپزشک رفتیم. او پسرم را تحت درمان قرار داد و از طرفی هم رابطهاش را با پسرم صمیمی کرد و به او قول داد که اختراعاتش را ثبت میکند و حتی به او کمک میکند که کارخانهای برای تولید اختراعاتش تأسیس کند. او به پسرم پیشنهاد دادهبود که خانهمان را بفروشیم و پولش را برای تأسیس کارخانه به او بدهیم که در نهایت با اصرار پسرم سند خانهمان را به نام او زدم به امید اینکه اختراعات پسرم را ثبت جهانی کند، اما بعد از مدتی فهمیدم که او بهدست پسرش به قتل رسیدهاست. الان از او به اتهام کلاهبرداری شکایت دارم.
کلاهبرداری ۱۰۰ سکه
شاکی دیگر زن جوانی بود که گفت: مدتی بود با شوهرم اختلاف داشتم که برای مشاوره به مطب روانپزشک رفت و آمد داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم. مرد روانپزشک گفت با افراد زیادی ارتباط دارد که میتواند طلاقم را بگیرد و حضانت فرزندم را به من بدهد. به این بهانه ۱۰۰سکه طلا از من گرفت که بعد متوجه شدم به قتل رسیدهاست.
مبلهای انرژی زا
مقتول در یکی دیگر از کلاهبرداریهای خود مبلهای گرانقیمت یکی از بیمارانش را به بهانه انعکاس انرژی منفی از او گرفتهبود و به قیمت بالایی به بیمار دیگری فروخته بود. شاکی گفت: مقتول به بهانه درمان به خانهام رفت و آمد داشت که یک روز مدعی شد مبلهای من انرژی منفی به من میدهند و از من خواست مبلها را در اختیار او قرار دهم. من فریب او را خوردم و مبلها را مجانی به او دادم و حتی برای اینکار مبلغی هم از من گرفت که انرژی منفی را شناسایی و از خانه من دور کرده است. بعد از مدتی فهمیدم همان مبلها را به قیمت خیلی بالایی به بیمار دیگری فروختهاست و مدعی شده که این مبلها انرژی مثبت به او میدهند و بیماریاش به زودی خوب میشود.
کلاهبرداری از دختر کارمند سفارت
یکی دیگر از شاکیان کارمند سفارت ایران در کشور فرانسه است. وی در طرح شکایتش گفت: دخترم وسواس زیادی داشت که برای درمان به مطب این روانپزشک رفت و آمد داشت. ما پول زیادی برای درمان به او دادهبودیم که بعد فهمیدیم به دخترم پیشنهاد داده برای درمانش باید از خانوادهاش فاصله بگیرد. الان دخترم نه تنها درمان نشدهاست، بلکه خانه را هم ترک کردهاست. در حالی که بیش از ۱۰ شکایت از مقتول به دادسرا ارجاع شده بازپرس جنایی دستور تحقیقات درباره شکایتها را صادر کرد.
منبع: روزنامه جوان