سرویس اقتصاد مشرق- سعید شیرکوند از سوی اسحاق جهانگیری در دولت روحانی به عنوان معاون هماهنگی امور اقتصادی و زیربنایی معاون اول رئیسجمهور منصوب شد اما با گذشت سه ماه از شروع به کار دولت رئیسی، وی هنوز در این منصب مشغول به کار است!
* حملات شیرکوند علیه قالیباف و رئیسی: قالیباف اقتصاد نمیداند، رئیسی توان مبارزه با فساد ندارد
شیرکوند که در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ در کمپین حامیان حسن روحانی بود در انتخابات سال ۱۳۹۶ با حمله به رئیسی و قالیباف مباحث زیر را علیه آنان مطرح کرد:
شاید مشاوران این کاندیداها یا احساس میکنند نباید در این حوزهها دقیق وارد شوند، یا مشاوران خوبی انتخاب نکردند. ببینید، آقای قالیباف ادعا کرده در ایران جامعهای ایجاد شده که ۴ درصد برخوردار و زالوصفت هستند و از همه امکانات متنعم شدند و ۹۶ درصد نیز بیچاره و بدبخت و حاشیهنشین هستند.
اصلاً قبل از اینکه این گزاره را نقد و بررسی کنیم که چه اهانت بزرگی به نظام جمهوری اسلامی است، سؤال مهم من این است که چگونه این ۴ درصد و ۹۶ درصد بهدست آمده است؟ کدام کار پژوهشی و در کدام موسسه پژوهشی و دانشگاه صورت گرفته است.
من میخواهم بگویم این حرف هیچ پایهای ندارد. حالا ایشان گفته ۴ درصد و ۹۶ درصد. یک نفر دیگر هم میتواند بگوید ۷ درصد و ۹۳ درصد. تفاوتی وجود ندارد. آقای قالیباف و تیم مشاور ایشان میخواهد بگوید این حرف غلط است؟ ما هم میگوییم حرف شما غلط است. میخواهند بگویند ۷ و ۹۳ درصد را از کجا آوردید؛ ما هم میتوانیم بگوییم این اعداد را از کجا آوردید؛ یعنی میخواهم بگویم وقتی به موضوع علمی نگاه نمیشود، فکر میکنید مجاز هستید همینطوری آمار بدهید.
موضوع اینجاست که این افراد انتخابات را یک بازاری تلقی میکنند که عدهای در این بازار خریدار کالا هستند. اینها به دلیل اینکه فکر میکنند خریدار کالا قدرت تشخیص کالاهای اصلی را از بدل ندارد، بنابراین میشود هر جنسی را در این بازار عرضه کرد. قانون کپیرایت و برند هم که حاکم نیست، چون کسی با شما برای اینکه برند را تقلب کردهاید، کاری ندارد. پس شما میتوانید نوع تقلبی بهترین برند را هم در بازار ببینید.
واقعیت انتخابات نشان میدهد که اصلاً ورود در این انتخابات، عالمانه نیست و برخی کاندیداها متوجه نیستند که میخواهند یک کشوری را اداره کنند. وقتی یک فرد میخواهد کشوری را اداره کند، در زمان کاندیداتوری و اعلام رسمی مواضع خود و استفاده از ابزارهایی برای اظهارنظرها، باید برنامههای دقیقی را عرضه و بیان کند.
نتیجه انتخابات قطعاً نشان خواهد داد که اینگونه حرفهای بدون اساس و تجزیه و تحلیل و حتی غیرعلمی موجب نمیشود که مردم ایران فریب صحبتهای غیرعلمی را بخورند.
یقیناً کسی که ۱۲ سال شهردار تهران بوده و بیشترین حجم ساختوسازها و ویژهخواریها و ارتباطات شائبهدار در مورد فساد در دوره او صورت گرفته، هیچگاه نمیتواند علمدار این باشد که من میخواهم با فساد مبارزه کنم. ممکن است ادعا کند، ولی قطعاً به دل مردم نمینشیند. قطعاً تمام کسانی که در تهران و یا شهرهای دیگر زندگی میکنند، درکی از مدیریت شهرداری و نوع هزینهکرد و مدیریت شهرداری دارند؛ بنابراین نمیتوانند به راحتی بپذیرند که با صدای بلندتری یک کسی بگوید میخواهم با فساد مبارزه کنم. چون هیچ نشانهای در کارکرد او در مقابل با فساد دیده نمیشود.
آقای احمدینژاد فساد را نمیشناخت. او نمیخواست با فساد علمی برخورد کند. او از یک ابزار فساد برای فریب مردم و برای دل بردن از مردم استفاده کرده بود تا مردم را با خود همراه کند. اگر آقای احمدینژاد میخواست با فساد مبارزه کند، ۸ سال رئیسجمهور کشور بود و به اندازه کافی اختیار داشت و میتوانست با تمام این موارد برخورد کند.
امروز این سؤال از آقای رئیسی بهعنوان یک کاندیدا مطرح است که ۱۰ سال رئیس سازمان بازرسی کل کشور بوده و تمام اختیارات را داشتهاند؛ آن هم در دورانی که نظام اداری و اجرایی کشور متهمترین دوران به فساد است. اگر شما واقعاً قدرت مبارزه با فساد را داشتید، یا اگر توانمندی مبارزه با فساد را داشتید و یا اگر ابزارهای مبارزه با فساد را میشناختید، در آن ۱۰ سال چه کسی مانع شما بود؟! ضمن اینکه ایشان در همان دوره در قوه قضاییه هم صاحب نفوذ بود؛ یعنی تمام ابزارها را در اختیار داشته است.
اینجاست که من میگویم با اقتصاد علمی برخورد نمیکنند و فقط فروشنده کالاهایی هستند که فکر میکنند خریدار دارد.
آقای رئیسی در یکی از صحبتهای خود میگفت یکی از مشکلات جدی حاشیهنشینهای شهرها این است که خانههای آنها سند ملکی ندارد. صدور سند ملکی در اختیار قوه قضاییه بوده و ایشان معاون اول قوه قضاییه بوده است. دیگر صدور سند ملکی به دولت ارتباطی ندارد. وقتی ایشان درباره این مشکل حاشیهنشینها سخن میگوید، این سؤال مطرح میشود شما که زمانی در قوه قضاییه بودید و مسئولیت داشتید، چرا با این مشکل برخورد نکردید.
اصلاً رویکرد هر دو کاندیداهای همنظر در ارتباط با بحث یارانهها، یعنی آقای قالیباف و آقای رئیسی، رویکرد اعانه دادن و به نوعی پرداخت به مردم برای تأمین زندگی است. در حالی که اصلاً اقتصاد را نمیشود با اعانه اداره کرد. حالا به روشی نیز اشتباههای زیادی در آن وجود دارد. هر دو کاندیداها معتقدند که ما به سه دهک اول میخواهیم سه برابر یارانه بدهیم. به سه دهک اول که میخواهند یارانه بدهند، یعنی به ۲۴ میلیون نفر میخواهند یارانه بدهند و حداقل یارانه ۶ دهک را قطع کنند.
وقتی که قرار است به سه دهک اول یارانه سه برابر بدهید، برای منابع آن باید از یک جایی پول بیاید. اگر میخواهند یارانه ۶ دهک دیگر را قطع کنند، اعلام کنند و بگویند به ۴۸ میلیون نفر یارانه نمیدهیم و فقط به آن سه دهک یارانه میدهیم. اگر قرار باشد همین سطح از یارانه بماند، سؤال جدیتر این است که اصلاً در ایران و در شرایط فعلی ابزار تفکیک دهکها وجود دارد؟ با چه مکانیسمی آقای قالیباف و آقای رئیسی میخواهند متوجه شوند که آقای X یا خانم Y جزو کدام دهک هستند. اصلاً در کشور ما بانک اطلاعاتی دقیقی در این زمینهها وجود ندارد.
برخی از دوستان متاسفانه کشورداری را با عوامداری اشتباه گرفتهاند. کشورداری یک مقوله است، عوامداری یک مقوله است. دولت که بنا ندارد برای مردم دلبری کند. بنای دولت این است که وظایف خود را انجام دهد. مگر چند درصد جامعه ما، نگاه عوامانه دارند؟ این یک باور غلط است که فکر میکنند مردم عوام هستند.
آنچه در این دوره از انتخابات مشاهده میشود، البته در دورههای قبل هم وجود داشته، اما این بار افراد بسیار بیمحاباتر صحبت میکنند این است که بدون هرگونه محاسبهای علم اقتصاد را به سخره گرفتند. تاکنون مشخص شده در هر کدام از مراکز پتروشیمی چقدر شغل ایجاد شده است. اینکه کسی بگوید ما میتوانیم ۲۰ برابر معمول در حوزه پتروشیمی اشتغال ایجاد کنیم، بیتوجهی به علم اقتصاد است.
* بازداشتی فتنه ۸۸ پای ثابت دیدار با خاتمی
شیرکوند در سال ۱۳۸۸ به علت مشارکت در فتنه و اغتشاشات پس از انتخابات دستگیر شد.
این عضو جبهه منحله مشارکت در سال ۱۳۹۲ جزو کمپین حامیان حسن روحانی بود.
سعید شیرکوند در سالهای اخیر در جلسات اصلاحطلبان تندرو با محمد خاتمی حضور داشته است.
شیرکوند از حامیان پروژه ضدانقلاب درباره تحریم انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۰ بود.
شیرکوند در سال ۱۳۹۳ به پیروی از حسن روحانی خواستار برگزاری رفراندوم در کشور شد.