به گزارش مشرق، متولد ۸ آبان ماه سال ۱۳۷۶ در بجنورد است. ستارهای که خیلی زود توانست در ریل پیشرفت قرار گرفته و جا پای بزرگان والیبال ایران بگذارد. سرعت پیشرفتش به گونهای بود که حدود ۷ سال پس از شروع والیبال توانست به تیم ملی بزرگسالان برسد و یکی از مهمترین آرزوهای ورزشیاش را محقق کند.
علیاصغر مجرد والیبال را از ۱۴ سالگی آغاز کرد و با حمایت خانوادهاش به صورت حرفهای زیر نظر موسی عفتپناهی، مربی خراسانی وارد این عرصه شد. وی با با ۲۰۵ سانتیمتر قد در پست مدافع میانی و سرعتیزن بازی میکند و اولین بار با حضور در اردوهای استعدادیابی فدراسیون به تیم ملی نوجوانان سال ۱۳۹۳ معرفی شد.
مجرد که استعداد بالایی در والیبال دارد، در همان سال ورود توانست همراه با تیم ملی نوجوانان قهرمان زیر ۱۸ سال آسیا شود. در سال ۹۳ و ۱۵ سالگی توام با تیم ملی به تیم ارتعاشات صنعتی پیوست، سپس یک سال در شهرداری بجنورد بود تا اینکه سال ۹۵ به کاله رفت و سپس به پارسه پیوست. در ادامه مجرد به عضویت تیم شهرداری ورامین درآمد و یک سال در سپاهان حضور پیدا کرد و هماکنون عضو تیم شهرداری ارومیه است.
در کارنامه افتخارات علیاصغر مجرد عناوینی همچون طلای نوجوانان آسیا، برنز نوجوانان جهان، نقره جوانان آسیا، پنجمی جوانان جهان، طلای مسابقات کشورهای اسلامی، طلای نیروهای مسلح جهان و طلای قهرمانی بزرگسالان آسیا وجود دارد. کسب عنوان بهترین مدافع آسیا و جهان در نوجوانان، بهترین مدافع آسیا در جوانان و بزرگسالان هم از جمله افتخارات فردی این ستاره جوان کشورمان است.
امسال سال عجیبی برای علیاصغر مجرد بود. او توانست به یکی از بزرگترین آرزوهای ورزشیاش که حضور در المپیک بود، برسد و همراه با کادر فنی ایرانی عنوان قهرمانی آسیا را کسب کرد، اما مدتی بعد با مصدومیت شدید از ناحیه آشیل روبرو شد و باید چند ماهی را دور از میادین باشد.
در ادامه متن گفتوگو با علیاصغر مجرد را میخوانید:
ابتدا از شرایط مصدومیتت بگو. اوضاع چطور است؟
حدود یک ماه پیش دچار مصدومیت شدم. در این مدت عمل کردم و شرایطم رو به بهبود است. مدتی پایم در آتل بود و پس از آن گچ گرفتم. شرایط کلیام خوب است. مصدومیتم از ناحیه آشیل بود که در جریان بازی دوستانه با آذرباتری برایم اتفاق افتاد. واقعاً در یک حرکت خیلی ساده دچار این مصدومیت شدم. در همان لحظه شرایط به گونهای بود که خودم متوجه شدم اتفاق خیلی بدی برایم رخ داده است. وقتی یک عضله خیلی بزرگ دچار پارگی میشود، کاملاً میتوان آن را احساس کرد. یک ماه باید پایم در گچ باشد و رفته رفته میتوانم به کارهای شخصیام برسم. پس از آن هم روند درمانی را آغاز خواهم کرد.
دقیقاً چه اتفاقی افتاد که مصدوم شدی؟
مدل مصدومیتم خیلی عجیب بود و اصلاً باور نمیکردم اینگونه شود. زمانی که میرزاجانپور دچار مصدومیت از ناحیه آشیل شد و با وی صحبت میکردم، نکاتی را به من گوشزد کرده بود. از او شنیدم که در لحظه مصدومیت شرایط به گونهای است که انگار یک نفر از پشت ضربه محکمی را به ساق پا وارد میکند. در حال گام برداشتن بودن که پس از گام نخست ناگهان احساس کردم که گویی دو نفر با چوب ضربه محکمی را به پشت پایم زدهاند. درد وحشتناکی را تحمل کردم. این اتفاق برای هرکسی رخ داده، از شدت درد اشکشان درآمده است، اما چون آدم صبوری هستم، دچار سردرد شدید شده و چشمانم سیاهی رفت. به پایم که نگاه کردم، دیدم آشیلم پاره شده و به داخل رفته است. بلافاصله پس از به زمین افتادن برگشتم تا پشت سرم را نگاه کنم و ببینم چه کسی این ضربه را به من زده، اما این فقط احساس من بود و هیچکس با من برخوردی نداشت!
به این ترتیب چه مدت از میادین دور خواهی بود؟
نمیتوانم زمان دقیقی را برای بازگشتم اعلام کنم. میگویند پروسه درمان حدود ۵-۶ ماه است، اما نمیتوانم از حالا بگویم که به عنوان مثال به پلیآف لیگ برتر خواهم رسید یا اینکه بتوانم به اردوهای تیم ملی برسم. فعلاً باید صبر کنم و طبق برنامه پیش بروم. قطعاً در مسیر درمانم کم کاری نخواهم کرد، چون کوهی از انگیزه هستم تا زودتر بتوانم به میادین بازگردم. مصدومیت آشیل به گونهای است که برای درمان آن اصلاً نباید عجله کرد. هدفم این است که آرام آرام پیش بروم تا انشالله دیگر دچار این مشکل نشوم.
این روزها که بیشتر در خانه هستی، حوصلهات سر نمیرود؟
تاکنون حدود یک ماه از مصدومیتم گذشته، اما واقعاً در خانه ماندن و روی تخت بودن برایم خسته کننده است. خانوادهام مدام به من رسیدگی میکنند. این موضوع هم کمی برایم سخت است.
زمانهای خالیات را چگونه پر میکنی؟
در زمانهای خالی فیلم نگاه میکنم و کتاب میخوانم. البته خانوادهام هم در کنارم هستند.
اهل مطالعه هم هستی؟
همیشه سعی میکنم کتاب بخوانم. معمولاً قبل از خواب چند صفحه کتاب میخوانم و بعد میخوابم. این کار تاثیر زیادی روی من میگذارد و بسیار از کتابها الگو میگیرم. فکر میکنم هر کسی وقت داشته باشد، باید روزی حداقل چند صفحه کتاب بخواند. مدلم اینگونه است که معمولاً چند کتاب را با هم میخوانم. کتابهایی همچون قهرمان، زلاتان ابراهیموویچ و کوه پنجم از جمله کتابهایی است که درحال خواندن آنها هستم.
فیلم چطور؟
اغلب فیلم و سریالهای خارجی نگاه میکنم. این روزها سریالهایی که بیش از ۵ فصل باشند را تماشا میکنم که زمان بیشتری را پر کنم.
بازیهای شهرداری ارومیه را پیگیری میکنی؟
هر هفته را دنبال میکنم. در هفته اول بالاخره تمام تیمها دچار مشکل میشوند چون هنوز به ثبات نرسیدهاند. دیدارهای تدارکاتی هم با بازیهای رسمی کمی متفاوت است. در هفته دوم شرایط برای ارومیه بهتر شد و همه بازیکنان عملکرد بهتری داشتند. بازیهای ارومیه را کامل نگاه میکنم. سایر مسابقات را هم کموبیش تماشا میکنم.
شرایط لیگ امسال را چطور میبینی؟ چه تیمهایی مدعی قهرمانی هستند؟
روز نخستی که با آذرباتری بازی کردیم، گفتم که این تیم واقعاً خوب کار میکند و ما هم نتیجه را به آنها واگذار کردیم. آنها واقعاً جنگنده هستند و برای هر امتیاز زحمت میکشند. در هفته سوم هم پیکان را شکست دادند و دست به کار بزرگی زدند. فکر میکنم امسال ۶-۷ تیم مدعی هستند و همگی شرایط خوبی دارند. امسال بازیکنان تقسیم شدهاند و تیمهای شهداب، سپاهان، ارومیه، هراز، پیکان و حتی سیرجان هم خوب هستند. نمیتوان قهرمان را پیشبینی کرد، اما فکر میکنم شاهد رقابتهای جذابی باشیم. در دور گروهی نمیتوان پیشبینی درستی داشت، چون اصل مسابقات در پلیآف است. در آن مرحله اتفاقات غیرقابل پیشبینی رخ میدهد و ناگهان تیم هشتم از سد صدرنشین عبور میکند و تمام معادلات بهم میریزد.
زمانی که مصدوم شدی و در آغاز لیگ برتر، بازیکنان و دوستانت سنگ تمام گذاشتند و حمایتهای زیادی در فضای مجازی و سالن غدیر ارومیه از تو کردند.
از روزی که مصدوم شدم نه تنها هم تیمیهایم، بلکه تعداد زیادی از والیبالیستها با من تماس گرفتند و جویای احوالم شدند. خیلی از دوستان به ملاقاتم آمدند و امیدوارم بتوانم روزی در شادیهایشان جبران کنم. در هفته اول مسئولان ارومیه در سالن بنری از عکس من نصب کرده بودند. علیرضا بهبودی، پاسور و بازیکن بااخلاق تیممان هم پیراهنی با عکس من به تن کرد که این اتفاق انرژی مضاعفی به من داد. همیشه با اعضای تیم در تماس هستم، حتی از فدراسیون هم با من تماس گرفتند و حالم را پرسیدند. واکنشها و بازخوردهایی که از مصدومیتم دیدم بسیار برای خودم ارزشمند بود و امیدوارم بتوانم تمام این خوبیها را جبران کنم. تمام مربیان تیمهای ملی از قدیم تا حالا، خارجی و داخلی با زنگ و پیام جویای احوالم شدند. امیدوارم خیلی زود خوب شوم و بتوانم محبتهای آنها را جبران کنم.
امسال سال عجیبی برات بود؛ از حضور المپیک تا مصدومیت سنگین!
واقعاً سال عجیبی را تجربه کردم. فشار زیادی را از نظر روانی تحمل کردم. قطعاً برای تمام ورزشکاران حرفهای این شرایط وجود دارد که میخواهند در تیم ملی بهترین عملکرد را داشته باشند. سن من از بقیه کمتر بود و همیشه تلاش میکردم از بزرگترهای تیم نکات جدیدی یاد بگیرم. سعی کردم کم خطا باشم، اما در مجموع نتوانستیم نتایجی که میخواستیم را در المپیک به دست بیاوریم. بعد از المپیک حدود ۱۰ روز حال خیلی بدی داشتم. این شرایط برای تمام اعضای تیم ملی بود. میدانم که حال مردم هم بد شد. ما هم نمیخواستیم در المپیک این نتایج را کسب کنیم و بدون شک دنبال بهترین نمایش بودیم. ما که از بردن بدمان نمیآید، اما واقعا نشد.
کمی از المپیک بگو؛ چرا شرایط آنطور که میخواستیم پیش نرفت؟
از ته دل میگویم که نمیدانم چه بلایی به سرمان آمد. خیلی خوب تمرین کرده و همه چیز خوب بود. در دو بازی اول هم به پیروزی رسیدیم و نمیدانم ناگهان چرا همه چیز عوض شد. همه زحمت میکشیدند که برنده باشیم. اگر یک برد دیگر کسب میکردیم یا حتی اگر ژاپن را ۳ بر ۲ برده بودیم صعود میکردیم، اما این اتفاق رخ نداد.
در قهرمانی آسیا با کادر فنی ایرانی توانستیم به مدال طلا برسیم تسکین خوبی برای ناکامی در المپیک بود؟
تا ۱۰ روز بعد از المپیک هم حالم خراب بود. وقتی برای قهرمانی آسیا اردوها را شروع کردیم، شرایط کمی بهتر شد، چون با اکثر بازیکنان آن تیم رفیق بودم و سنمان نزدیک بود. جو تیم صمیمانه بود و با تلاش و سخت کوشی توانستیم قهرمان آسیا شویم و حال والیبال خوب شد. ما در فینال ژاپن را شکست دادیم و به مدال طلا رسیدیم، اما انتقام المپیک نبود، چون میخواستیم ببریم و قهرمان شویم و اصلا مهم نبود چه حریفی مقابل قرار میگیرد. ما تا مرحله نیمهنهایی تمام تیمها را ۳ بر صفر شکست دادیم و این موضوع باعث شد برخی فکر کنند که حریفان ما ضعیف شده بودند، اما واقعاً همه تیمها خوب بودند و ما اجازه خودنمایی به آنها نمیدادیم. ما سرویسزنهای خیلی خوبی داشتیم و کار را برای هر حریفی سخت میکردیم. از طرفی دفاعهای خیلی خوبی هم میکردیم و این موضوع برتری ما را به حریف دیکته میکرد.
کادر ایرانی چقدر در این موفقیت سهیم بود؟
کادر فنی در مسابقات قهرمانی آسیا بسیار خوب بود و شناخت کاملی از روحیه و تکنیک بازیکنان داشت. اعضای کادر فنی به خوبی میدانستند که چگونه از بازیکنان کار بکشند. خوشحالم که با کادر ایرانی توانستیم قهرمان شده و سهمیه مسابقات قهرمانی جهان را بگیریم.
برای حضور در قهرمانی آسیا شماره پیراهنی را انتخاب کردی که سالها بر تن سید محمد موسوی بود. البته قبل از شروع مسابقات در حرکتی اخلاقی و با انتشار یک متن از وی اجازه گرفتی. چه شد که چنین تصمیمی گرفتی؟
من نمیتوانم جایگزین سید باشم، چون سبک بازی ما متفاوت است. ضمن اینکه سید بازیکن بزرگی بوده که همیشه از او نکات جدید یاد میگیرم. ستارههایی همچون سعید معروف و سیدمحمد موسوی به قدری خوب بودند که اصلاً جایگزین ندارند. ما تلاش میکنیم که بهترین خودمان باشیم. به عنوان مثال در تیمهای بزرگ دنیا همیشه بازیکنان بزرگی بودند که پس از آنها نفرات دیگری آمدند. هر بازیکن سبک متفاوت خود را دارد، اما در نهایت هدف همه کمک به تیم ملی است. نمیتوان گفت که ما جایگزین معروف یا سید خواهیم شد؛ اما اگر این ستارهها حضور داشته باشند که همیشه در کنارشان نکات جدید یاد خواهیم گرفت و اگر هم نبودند سعی میکنیم به یاد آنها بوده و بهترین عملکردمان را داشته باشیم.
وقتی برای پوشیدن پیراهن شماره 6 تیم ملی از سید اجازه گرفتی، واکنش او چه بود؟
این موضوع داستان جالبی دارد. آی دی کارت من برای قهرمانی آسیا با پیراهن شماره 15 صادر شده بود. روز آخر قبل از اعزام که لباسها را به ما تحویل دادند، آنها را به هم اتاقیام سپردم و از وی خواستم که وسایل را در چمدان بگذارد تا من به کارهای دیگرم برسم. زمانی که خودم هم وسایل چمدان را جابجا کردم، متوجه موضوع خاصی نشدم. لباسها همیشه در پلاستیک و تا شده است. زمانی که به ژاپن رسیدیم و لباسها را از چمدان در آوردم، متوجه شدم شماره پیراهنم 6 است! کمی فکر کردم و دنبال راه حلی بودم که در نهایت با مشورت کادر فنی و همکاری مسئولان برگزار کننده شماره آی دی کارت من تغییر کرد. من همیشه شماره خودم را میپوشم و در رده باشگاهی شماره 15 را انتخاب میکنم. با وجود اینکه در ایران اغلب سرعتیزنها پیراهن شماره 6 را میپوشند، اما من دلم میخواهد با همان شماره 15 در زمین باشم. موضوع را با سید هم درمیان گذاشتم که او پاسخ داد شماره پیراهنها متعلق به شخص خاصی نیست و مهم این است که هر بازیکنی در ترکیب قرار میگیرد خوب باشد.
عملکردت در قهرمانی آسیا به قدری خوب بود که عنوان بهترین مدافع را هم به دست آوردی.
خدا را شکر. این هم از جمله اتفاقات خوبی بود که امسال برایم رخ داد، اما متاسفانه یک اتفاق بد رخ داد که همه چیز تحت تاثیر آن قرار گرفت!
در جریان این رقابتها اتفاق تلخی رخ داد و حسین کاظمی از بینمان رفت. وقتی خبر درگذشت او را شنیدی چه اتفاقی افتاد؟
من با مرحوم حسین کاظمی کار کرده و او از جمله مربیان من بود. متاسفانه بعد از فینال آسیا متوجه شدیم که مرحوم شده است. هر زمانی که حالش را میپرسیدیم، میگفت که خوب هستم و انشالله بهتر میشوم. هیچ وقت دوست نداشت کسی متوجه شود که حالش مساعد نیست. واقعاً حیف شد و هیچ کلمه یا جملهای نمیتوان در این خصوص گفت. کاری که میتوانیم بکنیم این است که قهرمانی آسیا را به روح مرحوم حسین کاظمی تقدیم کنیم.
کار کردن با مربی ایرانی بهتر است یا خارجی؟
مربیان مختلف سبکهای خاصی دارند. مربیان داخلی چون هم زبان هستند قطعاً درک بهتری از بازیکنان خواهند داشت. مربیان ایرانی چیزی از مربیان خارجی کم ندارند.
اصغر مجرد خجالتی است یا محجوب؟
هیچکدام!
پس چرا همیشه اینقدر آرام هستی؟
چون درونگرا هستم و به این شرایط عادت کردهام. البته همیشه سعی میکنم با بازیکنان بگویم و بخندم و حرفهایم را بزنم.
در حساسترین امتیازها میدرخشی و همه انتظار دارند که صدای فریادت را بشنوند، اما اغلب واکنش خاصی از تو نمیبینند!
من کم خونی دارم و داد زدن در زمین برایم سخت است. اگر داد بزنم، فشارم میافتد. هنگام مسابقات هم اغلب اوقات رنگم سفید میشود و دلیلش هم کم خونی است که برای رفع آن دارو هم مصرف میکنم. مگر میشود در امتیاز 24 بر 24 یک ضربه خوب بزنم و امتیاز بگیرم و خوشحالی نکنم؟ سعی میکنم خوشحال باشم، اما نمیتوانم زیاد بروز دهم، چون دچار سرگیجه میشوم.
لیگ فوتبال رو هم پیگیری میکنی؟ طرفدار چه تیمی هستی؟
اغلب بازیهای لیگ را دنبال میکنم. به شدت طرفدار پرسپولیس هستم. ما خانوادگی پرسپولیسی بودیم. یک پسرعمه داشتم که استقلالی بود و بسیار برای ما کری میخواند. در آن زمان خانه ما دو طبقه بود. روزهایی که پرسپولیس بازی داشت، من با عمو و برادرم بازیهای را تماشا میکردیم. رفته رفته بزرگتر شدم و علاقهام به پرسپولیس هم بیشتر شد.
در لیگهای اروپایی طرفدار چه تیمی هستی؟
در لیگهای خارجی طرفدار تیم خاصی نیستم و بازی اغلب تیمهای مطرح را تماشا میکنم.
به نظرت امسال هم پرسپولیس میتواند قهرمان شود؟
فکر میکنم این اتفاق رخ دهد. امسال کار پرسپولیس برای قهرمانی بسیار سخت است، چون شرایط سایر تیمها را هم دیدهام. استقلال و سپاهان امسال مدعی هستند، اما با این حال اعتقاد دارم که بازهم شانس قهرمانی پرسپولیس بالا است.
به نظر تو این ادعای طرفداران استقلال که میگویند وزیر ورزش پرسپولیسی بود، واقعیت داشت یا خیر؟
به نظرم این موضوع اصلاً درست نیست.