به گزارش مشرق، کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: «همه تحریمها به مسئله هستهای مربوط نیست. بخشی از این تحریمها به موضوعات مورد اختلاف بین ایران و امریکا و ایران و کشورهای اروپایی مانند تروریسم، حقوق بشر و برنامه موشکی بر میگردد. تا وقتی این موضوعات مورد حل و فصل قرار نگیرد، انتظار اینکه سیاست خارجی ایران به حالت نرمال با کشورهای خارجی برگردد انتظار خیلی بالایی است. موضوعاتی مانند حضور ایران در سوریه، لبنان، عراق و یمن، روابط ایران و عربستان سعودی و از همه مهمتر، تهدید موجودیت اسرائیل، موضوعاتی هستند که تا وقتی حل و فصل نشود، انتظار اینکه مناسبات ایران با منطقه و جهان عادی بشود، فکر نمیکنم انتظار بجایی باشد».
این عبارات، بخشی از سخنان قاسم محبعلی، مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه ایران است. او این سخنان را در گفتگو با روزنامه آرمان ملی بیان کرده است. سخنان او به گونهای بیان شده که مقصر این روابط غیرعادی، ایران است و حتی انتظار برای عادیسازی بجا نیست! ممکن است کسی همین دلایل را برای عدم عادیسازی روابط ایران و جهان برشمارد، اما در نهایت انتظار غربیها از ایران برای دست برداشتن از سیاستهای خود را نابجا بخواند، اما محبعلی انتظارات اینسو را نابجا میخواند. با این حال، این تنها ایراد اظهارات او نیست.
به چند نکته در همین اظهارات او باید توجه کرد:
اول، غرب همه جهان نیست، لذا روابط ایران با غرب نباید تعبیر به روابط ایران با کل جهان شود.
دوم، مناسبات ایران با جهان غیرعادی نیست؛ مناسبات غرب با ایران غیرعادی است. تفاوت این دو گزاره را نمیشود که یک دیپلمات متوجه نباشد.
سوم، ایران در کشورهای نامبرده شده حضور ندارد که اگر داشت، شرایط به گونهای دیگر پیش میرفت.
چهارم، مسائل داخلی ایران و سیستم موشکی کشور ربطی به کشور دیگر ندارد.
و، اما بعد، روابط ایران غیرعادی نیست، غیرعادی ایرانیانی – حتی دیپلمات- هستند که حجم بالای تهدید نظامی و جنگ اقتصادی و سیاسی همان غربی را که کل جهان میپندارند، علیه کشور خود را نمیبینند و این مدل تعامل غرب با ایران به نظرشان غیرعادی نمیآید، اما سیاستهای دفاعی ایران در سوریه و لبنان را غیرعادی میدانند. ایران و سوریه همانند هر دو کشور دیگری در جهان دارای تعاملاتی در حوزههای مختلف با یکدیگر هستند؛ آیا غیرعادی نیست که غرب به حوزه منطقهای ایران نفوذ کند؟! روابط ایران با کشور ثالث (سوریه، لبنان، عراق، یمن) ارتباطی به اروپا و امریکا ندارد و آنها حق مداخله در روابط خارجی کشورهای دیگر ندارند. غیرعادی، عادی دانستن مداخله غرب در روابط خارجی دو کشور دیگر است.
غیرعادی «وکیل مدافع شیطان» شدن در جای جای این مصاحبه است. وقتی نظر امریکا در برابر ایران درباره مذاکرات را «منطقی» میخواند و نظر ایران را رد میکند. وقتی شروط ایران برای بازگشت امریکا را غیرعملی میخواند و مثلاً در مورد شرط ابراز ندامت دولت کنونی امریکا، مدافع جو بایدن میشود که «بایدن اولین منتقد خروج ترامپ از برجام بود؛ بنابراین اگر موضوع ابراز نگرانی و تأسف به خاطر خروج از برجام است، که این مسئله صورت گرفته است.» غیرعادی، نام بردن هم سطح از ایران و امریکا برای بازگشت به برجام است، گویی وزن هر دو در خروج از برجام یکی است! غیرعادی حق دادن تلویحی به امریکا برای اعمال تحریمهاست: «تا زمانی که ایران و امریکا به برجام برنگشتند، تحریمهای امریکایی بر ایران برقرار خواهد بود.»
غیرعادی، درست دانستن موضع رئیسجمهور امریکا در تهدید دانستن فعالیت هستهای ایران برای جهان است: «همانطور که دولت آقای بایدن اعلام کرده و در مقدمه برجام ۲۰۱۵ به آن اشاره شده است اجرای برجام میتواند مقدمهای باشد برای کمک به صلح و امنیت منطقه و جهان».
غیرعادی، شمایید برای حق دادن به دشمن خارجی برای مداخله در موضوعات داخلی ایران به نام حقوق بشر. غیرعادی، عادی قلمداد کردن نظر دادن امریکا و اروپا در مورد سیستم موشکی کشور ماست. غیرعادی، ندیدن شهدای ایران در مبارزه با تروریسم و چشم بستن به تروریست پروری غرب و حق دادن به آنها برای ایراد اشکال به ایران در موضوع تروریسم است.
غیرعادی، شرم آور ندانستن دفاع از امریکاست در دورانی که فشار حداکثری دولتمردان این کشور روی گردن زندگی مردم ایران است. غیرعادی، حقوق گرفتن از بیت المال مردم ایران است و دفاع دشمن را کردن، شریک دزد و رفیق قافله شدن. بلی، غیرعادیتر از مناسبات امریکا با ایران، مناسبات شما با کشور خودتان است؛ غیرعادی شمایید!