به گزارش مشرق، روزبهروز که به آغاز مجدد مذاکرات هستهای نزدیکتر میشویم، آمریکاییها سعی میکنند با فضاسازی موضع تهران در شروع مذاکرات را تضعیف کنند. گزارش اخیر پایگاه خبری اکسیوس، رسانه وابسته به آمریکا نیز دقیقا با همین هدف منتشر شده است. در این گزارش آمده است متحدان اروپایی آمریکا ایده توافق موقت با ایران را پیش کشیدهاند و رژیمصهیونیستی نیز از طریق آمریکا در جریان این ایده قرار گرفته است. پیشنهاد توافق موقت درحالی بیان شده است که همزمان با آن آمریکا ۶ فرد و یک نهاد از جمهوری اسلامی را به بهانههای واهی تحریم کرده است. در همین راستا مصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بینالملل معتقد است هدف از این تحریمها که تهدید محسوب میشود تنها تغییر محاسبات مسئولان جمهوری اسلامی در مذاکرات پیشرو است.
توافق موقت نیز در همین پازل تعریف میشود. در ادامه گفتوگوی سیدمصطفی خوشچشم را میخوانید:
ارزیابیتان از توافق موقتی که اخیرا توسط رسانههای آمریکایی و غربی پررنگ شده چیست؟ آنگونه که در رسانهها منتشر شده تمایل واشنگتن برای توافق موقت با ایران ناشی از پیشرفت هستهای است که تهران را به سلاح اتمی نزدیک کرده است. ایده انعقاد توافق موقت با ایران توسط یکی از متحدان اروپایی واشنگتن مطرح شده و پیشنهاد واشنگتن آزادی بخشی از پول ایران در ازای توقف غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم است. به نظرتان چه تحولاتی باعث شده است آمریکا به سمت طرح چنین پیشنهادی برود؟
طرف آمریکایی قبل از آغاز رسمی مذاکرات وین و از فروردینماه امسال پیوسته با مطرح کردن پیشنهادهای مختلف قصد داشتند اهرمهای فشار ایران که حاصل از اجرایی شدن قانون مجلس موسوم به قانون راهبردی لغو تحریمهاست را خنثی کند.
بعد از اجرایی شدن این قانون توسط دولت فعالیت رآکتور اراک مطابق طرح قدیم خود از سر گرفته شد، میزان درصد غنیسازی اورانیوم ایران و همچنین اندازه ذخایر آن افزایش پیدا کرد. ایران به سمت استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید رفت و درنهایت بازرسیهای ذیل پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سایتهای هستهای ایران لغو شد.
درمجموع این ۴ مورد تبدیل به ابزار فشاری شد بر طرفهای غربی و آمریکا. غربیها برای اینکه ابزارهای فشار را از دست ایران خارج کنند ابتدا پیشنهادهای حقیری به ایران میدادند مانند اینکه اگر اجرایی شدن مصوبه مجلس متوقف شود و این ۴ ابزار خنثی شود بخش کمی از پولهای بلوکهشده ایران آزاد خواهد شد، پیشنهادهایی که هیچکدام توسط ایران پذیرفته نشد.
بعد از پافشاری ایران بر تداوم مسیر قبلی خود و اجرایی شدن قانون راهبردی لغو تحریمها بود که آمریکاییها مجبور شدند با وساطت اروپاییها مذاکرات هستهای وین را آغاز و پیشنهادهای دیگری برای متوقف کردن مسیر هستهای ایران طرح کنند
. مسلم است که هدف مجلس از تصویب این قانون لغو تمامی تحریمهای ایران بود؛ چه تحریمهایی که ذیل برجام قرار بوده برداشته شوند و چه تحریمهایی که بعد از برجام وضع شدند، بنابراین هیچکدام از پیشنهادهای آمریکاییها توسط ایران پذیرفته نشد. در شرایط فعلی براساس مقاومتی که جمهوری اسلامی طی این چند ماه داشته است آمریکاییها نتوانستند این ۴ ابزار فشار را از دست ایران خارج کنند.
الان طرف غربی نیز از موضع پیشین خود عقبنشینی کرده است و کاری به افزایش سطح غنیسازی ایران بالاتر از آنچه که در برجام آمده است مانند غنیسازی ۲۰ درصد ندارد و در پیشنهاد اخیرش صرفا به دنبال توقف غنیسازی ۶۰ درصد ایران رفته است.
بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد اگر ایران کنشگرانه بهمنظور فشار به طرفهای غربی عمل کند و از دیگر ابزارهای منطقهای، نظامی و موشکی نیز بهدرستی استفاده کند، میتواند طرف آمریکایی را به عقب براند
. الان زمان آن فرا نرسیده است که ما دست از ابزارهای فشار خود برداریم، زیرا همانطور که گفتم هدف اصلی مجلس از تصویب «قانون راهبردی لغو تحریمها»، لغو تمامی تحریمهای ایران است، نه آزادسازی پولهای بلوکهشده.
پرواضح است اگر تحریمها لغو نشود باز هم چند ماه دیگر مجددا پولهای ایران بلوکه خواهد شد و عملا به هدف خود نخواهیم رسید.
با توجه به اقدامات اخیر آمریکاییها، مانند تحریمهای اخیر که ۶ فرد و یک نهاد از جمهوری اسلامی را به بهانههای واهی تحریم کرده، همزمانی این تحریمهای جدید و پیشنهاد توافق موقت که در آستانه مذاکرات وین مطرح شده، این موارد را در کنار هم چطور ارزیابی میکنید؟
سیاست آمریکا همیشه این است برای اینکه به اهداف خودشان در مذاکرات برسند و ایران را مجبور به پذیرش شروط خودشان کنند، از همه ابزارهای موجود استفاده میکنند، ازجمله با یک تقسیم کار ویژه، آمریکا خودش دست به گسترش دایره شمول تحریمها زده است، اگرچه این تحریمها در زمینه اقتصادی تاثیرگذار نیست؛ چراکه قبلا همه حوزههای اقتصادی تاثیرگذار بارها تحریم شده و این تحریمهای جدید بیشتر جنبه نمایشی برای تاثیرگذاری فشار روانی را دارد و حاکی از دستبسته بودن آمریکا برای تاثیرگذاری بیشتر از طریق اعمال تحریمهای جدید است.
در مرحله بعدی رژیمصهیونیستی بخش دیگری از این تقسیم کار را برعهده میگیرد تا با افزایش تهدیدات کلامی، تهدید نظامی را معتبر کند، اگرچه تمامی تهدیدهای نظامی که از سالها قبل نسبت به جمهوری اسلامی چه توسط آمریکا و چه توسط رژیمصهیونیستی انجام میشده، تنها برای تغییر محاسبات در ذهن تصمیمگیران جمهوری اسلامی است وگرنه این تهدیدها برای انجام شدن و به عمل درآمدن، انجام نمیشود.
در حقیقت این تهدیدهای کلامی به هیچ اقدامی منجر نخواهد شد؛ چراکه اگر گزینه نظامی مدنظر و امکانپذیر بود، بیش از یک دهه پیش انجام شده بود. بنابراین هدف از این تهدیدها تنها تغییر محاسبات مسئولان جمهوری اسلامی در مذاکرات است. در رکن آخر، اتحادیه اروپا هم در این تقسیم کار مسئول فشار حقوق بشری است.
ازجمله دادگاه آبان و نظایر آن را در همین چارچوب میتوان ارزیابی کرد. بنابراین در این تقسیم کار آمریکا خودش تحریمهای نمایشی برای تاثیرگذاری روانی انجام میدهد.
رژیمصهیونیستی مسئول تهدیدهای نظامی و همچنین اروپاییها مسئول فشار وارد کردن از طریق حقوقبشر هستند و همچنین با استفاده از جنگ ادراکی و شناختی و رسانهای که طرف غربی با همه توان راه انداخته، به دنبال این هستند که در چارچوب مذاکرات وین که تیم مذاکرهکننده ایران، تیم جدیدی است در ذیل دولت جدید رئیسی و گمان میرود مواضع مقتدرانهتری را در چارچوب مذاکرات اتخاذ کند، تاثیرگذاری کنند و درحقیقت ایران را از استفاده از اهرمهای فشار باز بدارند و در آنها بازدارندگی ایجاد کنند.
از طرف دیگر در کنار این فشارها پیشنهاد آزادسازی پولهای بلوکهشده در قبال یک معامله را میدهند که قبلا هم دربارهاش صحبت کردهاند تا سیاستشان کامل شود.