به گزارش مشرق، ایده «توافق موقت» بین ایران و کشورهای عضو چهار به علاوه یک به همراه آمریکا برآمده از یک واقعیت راهبردی در شطرنج بازی قدرت میان ایران و آمریکاست. ذخایر هستهای ایران به طرز قابل توجهی بالا رفته و صداهای بلند اخطار در خصوص بیمعنا شدن فاصله ایران با دستیابی به مواد غنیشده لازم برای تولید یک سلاح هستهای مرتباً شنیده میشود.
رسیدن ایران به غنیسازی ۶۰ درصدی واکنشی مستقیم به عملیات خرابکارانه رژیم صهیونیستی در سایت نطنز بود و به نظر میرسد حالا با افزایش ذخایر اورانیوم غنیشده ایران با این غنا، دیگر امکان نادیده انگاشته شدن آن وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اگر برجام احیا نشود، آمریکا به ایران حمله میکند!
بر اساس آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی میزان ذخایر ۶۰ درصدی ایران به بیش از ۱۷ کیلوگرم رسیده است. البته بر طبق سخنان اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران میزان این ذخایر در حد ۲۵ کیلو است.
با منطقی که غربیها به آن خو کرده و با آن سخن میگویند، با معیار در نظر گرفتن سخنان اسلامی و توجه به اینکه برای ساخت یک بمب هستهای ایمپلوژنی نیاز به ۱۵ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۹۰ درصد وجود دارد، به احتمال زیاد تخمین زمان یک ماه برای رسیدن ایران به چنین حجمی از مواد شکافتپذیر درست است. البته این منطق غربیهاست وگرنه ایران بارها بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود تاکید داشته و همچنان تحت نظارتهای پادمانی انپیتی است.
از سوی دیگر، برداشته شدن نظارتهای فراپادمانی آژانس بر روی «سایت تسا» در کرج منجر به این نظریهپردازی از سوی غربیها شده که احتمالاً ایران میتواند تاسیسات مخفی برای تولید اورانیوم غنیشده در هر جای دیگری برپا کند که البته چنین سناریویی بیشتر به یک داستان تخیلی میماند.
در چنین شرایطی و با توجه به شکافهای موجود بین دیدگاههای ایران و آمریکا بر سر بازگشت به برجام چه در مورد دامنه لغو تحریمها و چه نحوه اجرای تعهدات دو طرف این ایده جدی میتواند برای اجرا شدن یک توافق موقت برای توقف مسیر رشد برنامه هستهای ایران از سوی اروپاییها و آمریکاییها مطرح شود؛ پیشنهادی که البته سابقه آن به قبل از آغاز مذاکرات وین باز میگردد. زمانی که صحبت از بازگشت چند مرحلهای به برجام و شروع مذاکرات جدیتر برای گسترش آن به حوزههای منطقهای و موشکی بود.
با این حال به نظر میرسد این بار ماجرا کمی جدیتر از ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۱ است و غربیها در اجرای آن کمی مصممتر هستند.
* نگاهی به چند توافق موقت بین ایران و غرب
در طول مذاکرات ۱۸ ساله ایران و غرب بر سر برنامه اتمی که از سال ۲۰۰۳ میلادی آغاز شد، چند بار بین دو طرف تفاهمات موقت برای دادن فرصتی به مذاکرات صورت گرفته است.
بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ توافق سعدآباد، ژنو و پاریس انجام شد که هرکدام به تعلیق بخشی از برنامه هستهای ایران انجامید. اگرچه در مذاکرات پاریس ایران حاضر به تعلیق تمام برنامه هستهای خود شد اما در طول مذاکرات چند ماهه پس از آن کوچکترین پیشرفتی صورت نگرفت.
در نهایت نیز با مشخص شدن درخواست اروپاییها برای توقف کامل برنامه هستهای ایران، سایت یوسیاف اصفهان بار دیگر فعالیت خود را آغاز کرد و به این ترتیب عمر توافق پاریس به پایان رسید.
توافق ژنو ۳ نیز در سال ۲۰۱۳ فرآِیند دیگری بود که هدف از آن فرصتی برای مذاکرات سخت و نفسگیر چندجانبه برای رسیدن به یک توافق دائم بود. توافقی که غنیسازی ۲۰ درصدی در ایران را متوقف کرد و امتیازاتی برای ایران در حوزه فروش نفت، مبادلات و همچنین خرید قطعات هواپیما به ارمغان آورد. البته پایه اصلی این توافق و متن اولیه آن در مذاکرات کانال عمان بین دو طرف گذاشته شده بود و در نهایت در مذاکرات شهریور ماه در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و پس از آن در ژنو به نقطه پایانی خود رسید.
البته مذاکرات ژنو بیشتر برای همراه کردن اروپاییها با این توافق انجام شد که باجگیری فرانسویها چند بار در آن اخلال ایجاد کرد. توافق ژنو ۳ سه بار برای ادامه یافتن مذاکرات تمدید شد و در نهایت در تیرماه سال ۹۴ توافق نهایی انجام شد.
در تمام این مدت فعالیتهای هستهای ایران تقریبا فریز شده بود و حتی بخشی از آن نیز که در تابستان سال ۹۲ در شرف راه اندازی بود عملاً متوقف شد.
* اروپاییها و آمریکاییها در توافق موقت جدید چه میخواهند
حالا و در آستانه مذاکرات دور هفتم، سناریوی مشابه دیگری بر روی میز مذاکرات قرار گرفته است. به نظر میرسد چهارچوب این توافق موقت با همان معیارهای توافق ژنو ۳ است.
متوقف شدن حساسترین بخشهای فعالیت هستهای ایران از نگاه غربیها در مقابل برخی امتیازات اقتصادی همچون افزایش فروش نفت ایران تا سطح خاص و اجازه برخی معاملات خاص همچون واردات مواد غذایی که در ادبیات رسانههای غربی به کمتر در مقابل کمتر معروف شده است.
به احتمال زیاد نیز مهمترین درخواست غربیها توقف غنیسازی ۶۰ درصدی و بازگشت نظارتهای پروتکل الحاقی بر روی تاسیسات هستهای ایران است. به نظر میرسد این توافق از نظر غربیها در نهایت باید به مذاکرات گستردهتری بین ایران و کشورهای عضو برجام و آمریکا بر سر مذاکرات موشکی و منطقهای ختم شود؛ مسالهای که ایران بارها به صراحت آن را رد کرده است.
البته به احتمال زیاد این پیشنهاد با نیمنگاهی به شرایط فعلی آمریکا نیز تدوین شده است؛ جایی که دولت بایدن با موقعیتی لرزان در کنگره و جامعه آمریکا روبهرو است و بدون شک در موقعیتی قرار ندارد تا بتواند بازگشت موفقیتآمیز به برجام را در داخل آمریکا رهبری کند. توافق موقت میتواند این شانس را برای برجام حفظ کند که تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴ باقی بماند و پس از آن دولت آمریکا با اطمینان بیشتری وارد مذاکرات شود.
* آمریکا به دنبال دادن امتیازات غیرقابل بازگشت نیست
سوال اساسی اینجاست که آیا چنین توافقی میتواند در شرایط فعلی به نفع تهران باشد؟ طبیعی است که بر اساس راهبرد تهران در مذاکرات هستهای که از بهمن ماه سال گذشته اتخاذ شده هدف تهران از مذاکرات وین لغو تمام تحریمها بوده است.
این نکتهای است که ایران بارها آن را به عنوان مهمترین شرط برای بازگشت به برجام عنوان کرده است. توافق موقت عملاً تمام این راهبرد را به طور کامل زیر سوال خواهد برد و شرایطی را ایجاد خواهد کرد که گویا ایران به دلیل فشار تحریمی مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شده است.
البته در صورتی که غرب حاضر به امتیازات جدی در خصوص فروش نفت و نحوه تسویه آن باشد میتوان به چنین گزینهای به صورت نظری پرداخت آن هم به شرط آنکه حضور ایران در بازار نفت تضمینشده باشد. واقعیت هم این است که وضعین بازار انرژی بهگونهای است که ظرفیت فروش نفت ایران میتواند به سرعت همه چیز را تغییر دهد.
ورود نزدیک به یک میلیون و دویست هزار بشکه در روز عاملی است که به طور حتم به کنترل قیمت نفت کمک خواهد کرد. با این حال واقعیت این است که آمریکا از اعطای هرگونه امتیاز غیرقابل برگشتی به ایران پرهیز میکند.
از نگاه آمریکاییها هرگونه امتیاز در خصوص لغو تحریمها باید به سرعت قابلیت بازگشت را داشته باشد و تبدیل به یک رویه ثابت در جریان مذاکرات نشود. همانگونه در جریان برجام هم بازگشت ظرفیتهای اتمی ایران نزدیک به ۲ سال زمان گرفت در حالی آمریکاییها به سرعت و با چند فرمان اجرایی تحریمهای خود را بازگرداندند.
از سوی دیگر اعطای چنین امتیازی از سوی آمریکاییها به ایران مورد مخالفت صهیونیستها نیز هست. از نگاه صهیونیستها ایران نباید پاداشی در قبال توسعه فعالیتهای هستهای خود دریافت کند.
با این اوصاف و با توجه به رویکرد احتمالی طرف غربی، میتوان اینگونه تصور کرد که ایران هم موافقتی با هرگونه پیشنهاد توافق موقت نخواهد داشت.
* غرب گزینهای در مقابل ایران ندارد
مسیر ۱۸ سال گذشته به خوبی به ایران نشان داده توافقهای موقت تا چه اندازه سست و قابل تعبیر و تفسیر هستند و در شرایط فعلی ورود به چنین عرصهای میتواند مخاطرهآمیز باشد.
از طرف مقابل با توجه به گشایشهای به وجود آمده در حوزه بازار نفت امکان تشدید فشار بیشتر بر ایران در شرایط فعلی وجود نخواهد داشت. بسیاری از مشتریان نفتی در سطح دنیا به دلیل کمبودهای موجود حاضر هستند تا خریدهای نفتی از ایران را به رغم ریسکهای موجود انجام دهند.
از همین رو تصور این که آمریکاییها بتوانند با یک فشار سنگین در زمستان پیشرو ایران را به طور کامل از بازار نفت عقب بزنند تا حدود زیادی غیر منطقی به نظر میرسد. به همین دلیل میتوان گفت که شرایط فعلی به هیچ عنوان برای ورود ایران به یک ساز و کار توافق موقت مناسب نیست.
از سوی دیگر امکان مطرح کردن گزینهای همانند حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران نیز بسیار دور از دسترس است؛ گزینهای که حتی دولت در حال غرق شدن ترامپ در ماههای آخر حاضر نشد به آن تن دهد و هیچ جایگاه واقعی در دولت بایدن نیز نخواهد داشت.