به گزارش مشرق، پرونده سال گذشته با شکایت مرد پولداری به نام حسن به خاطر سرقت از منزلش تشکیل شد. او در طرح شکایت خود گفت: «ساعتی قبل من و همسرم در خانه تنها بودیم که صدای زنگ آمد. متوجه شدم مردی با عنوان مأمور وزارت بهداشت برای مقابله با کرونا قصد دارد من و همسرم را معاینه کند و تست بگیرد. در را باز کردم که ناگهان او ما را هل داد و وارد خانه شد. بعد از ورود او چهار مرد دیگر هم وارد خانهمان شدند. سارقان بعد از ورود به خانه دست و پای من و همسرم را بستند سپس با کلت بادی تهدید به مرگ کردند. آنها بعد از سرقت اموالمان هنگام فرار پتویی را روی سرمان انداختند، اما من با زحمت توانستم خودم و همسرم را نجات دهم و با پلیس تماس بگیرم.» او در آخر گفت: «به یکی از بستگانمان به نام داوود مشکوک هستم، چون مدتی است با او اختلاف دارم و شنیده بودم قصد انتقام دارد. احتمال میدهم او در این سرقت دست داشتهباشد.»
با ثبت این توضیحات مأموران به خانه آن مرد رفتند و در بررسی خانه شاکی دریافتند اموال قیمتی و قدیمی و مقدار زیادی پول و طلا سرقت شده است. با بهدست آمدن این اطلاعات و بنا بر ادعای شاکی داوود بازداشت شد. آن مرد مورد تحقیق قرار گرفت، اما جرمش را انکار کرد تا اینکه در بازجوییهای فنی لب به اعتراف گشود و گفت با همدستی یکی از دوستانش به نام بهادر و چهار مرد دیگر مرتکب سرقت از خانه فامیل دور شده است. با اقرارهای آن مرد، بهادر و همدستانش در ردیابی مأموران شناسایی و بازداشت شدند، ولی پلیس نتوانست رد یکی از آنها را به دست آورد.
با اقرار متهمان هر پنج مرد جوان راهی زندان شدند و پرونده با کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبهنهم دادگاه قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی در جایگاه ایستاد و برای متهمان درخواست اشد مجازات کرد. سپس بهادر به دستور ریاست دادگاه مقابل هیئت قضایی ایستاد و با قبول جرمش در شرح ماجرا گفت: «با داوود که از آشنایان شاکی بود دوست بودم. روزی او با من صحبت کرد و گفت شاکی اموال قیمتی زیادی در خانه دارد و مرا وسوسه کرد که از خانه او سرقت کنیم. به خاطر نیاز مالی قبول کردم و در این باره با دوستانم صحبت کردم. قرار شد همراه چهارنفر از آنها نقشه سرقت را اجرا کنیم.» متهم ادامه داد: «شب حادثه با سوءاستفاده از شرایط کرونایی به بهانه مأمور وزارت بهداشت برای گرفتن تست و معاینه وارد خانه شاکی شدم. بعد از ورود به خانه دوستانم نیز به آنجا آمدند سپس با تهدید کلت کمری و بستن دست و پای شاکی و همسرش اموال آنها را سرقت کردیم و فرار کردیم. قصد داشتیم خودروی شاکی را هم سرقت کنیم، اما شاکی سوئیچ او را گم کرده بود. پشیمانم و وسوسه حرفهای داوود شدم. از شاکی و دادگاه درخواست گذشت داریم.»
در ادامه داوود در جایگاه ایستاد و با تأیید اظهارات دوستش از خودش دفاع کرد و گفت به خاطر اختلاف با شاکی مرتکب سرقت از منزل او شدهاست. او با ابراز پشیمانی درخواست گذشت کرد.
بعد از این توضیحات دیگر شاکیان یک به یک در جایگاه ایستادند و از خودشان دفاع کردند و گفتند از متهم فراری اطلاعی ندارند.
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان