به گزارش مشرق، دو سال قبل، مردی وحشتزده در تماس با پلیس از قتل همسر برادرش خبر داد و گفت: امروز برادرم همراه خانوادهاش به خانهمان آمدند. برادرم از من خواست فرزندانش را به پارک ببرم تا با همسرش صحبت کند. وقتی به خانه آمدم برادرم -جمعه- مقابل در ایستاده بود و گفت همسرش را کشته و از من خواست بچهها وارد خانه نشوند.
بیشتر بخوانید
همسرکشی با تبر!
عامل جنایت که در محل قتل ایستاده بود، بازداشت شد و در تحقیقات گفت: ما اهل افغانستان هستیم. مدتی قبل به رفتار همسرم مشکوک شدم و فهمیدم به من خیانت کرده و با مردی وارد رابطه شده است. یک شب بالای سرش رفتم و گفتم گوشیات را به من بده که تهدید کرد اگر نزدیکش شوم رگ دستش را میزند و بعد هم رگش را برید.
سریع او را به بیمارستان رساندم که زنده ماند. بعد از آن سعی کردم موضوع را فراموش کنم اما یک روز همسرم را با پسر جوانی در پارک دیدم که پسر جوان فرار کرد. وقتی همسرم را به خانه بردم، ادعا کرد عاشق جوان ایرانی شده و میخواهد با او ازدواج کند. من هم به خاطر این خیانتش او را کشتم.
با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و او در شعبه دهم پای میز محاکمه قرار گرفت. در این جلسه قیم فرزندان مقتول رضایت داد و درخواست دیه کرد اما پدر و مادر مقتول خواستار قصاص قاتل دخترشان شدند. پدر مقتول به ماموران گفت: جمعه و دخترم در افغانستان ازدواج کردند.
او دخترم را به ایران آورد و مدعی بود برایش زندگی خوبی میسازد اما او را کشت. جمعه به دنبال مهاجرت به ترکیه بود اما دخترم مخالفت میکرد و زندگی در ایران را به خاطر نزدیکی به افغانستان دوست داشت. خیانتی در کار نیست و به دلیل اینکه دخترم راضی نشد با او همراه شود، مرتکب قتل شد.
در ادامه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به متهم از او خواست از خود دفاع کند که جمعه با قبول اتهامش گفت: ضایعات جمع میکردم و درآمدم خوب بود. در این سالها نگذاشتم همسر و فرزندانم سختی ببینند اما نازنین به من خیانت کرد. او با یک جوان ایرانی آشنا شده بود و میخواست من را ترک کند و با او برود. من نازنین را دوست داشتم اما او دست بردار نبود. روز قتل، همراه همسر و فرزندانم به خانه برادرم در جنوب تهران رفتیم.
از برادرم خواستم خانه را همراه بچهها ترک کنند تا با نازنین صحبت کنم. از نازنین خواستم به رابطهاش با آن جوان پایان دهد و من هم همه چیز را فراموش کنم اما او در جواب از من خواست در زندگیاش دخالت نکنم. خیلی عصبانی شدم و با تسمه او را خفه و بعد با چاقو سر از تنش جدا کردم. جسد را در پتو پیچیدم که همسر برادرم آن را پیدا کرد.
متهم به قتل در آخرین دفاعیاتش هم گفت: از قتل همسرم پشیمان نیستم. او به من خیانت کرده بود و به سزای عملش رسید.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.