به گزارش مشرق، اواسط فوریه؛ این جدیدترین «ضربالاجلی» است که مقامهای کشورهای غربی در گفتوگو با روزنامه «والاستریتژورنال» درباره موعد توافق در مذاکرات رفع تحریمها در وین، پایتخت اتریش تعیین کردهاند، آن هم در شرایطی که شواهد گوناگون حاکی از آن است که ترمز گفتوگوها را همان طرفی میکشد که دستش را روی بوق گذاشته است.
بازی با کلیدواژه «ضربالاجل» و محدودیتهای زمانی خیلی زود آغاز شد، از همان آغاز گفتوگوها در هشتم آذرماه که آمریکاییها و کشورهای اروپایی میگفتند ایران بایستی ظرف «چند روز آینده» با نشان دادن نرمش در مطالباتش، جدیت خود در مذاکرات را به طرفهای غربی، یعنی همان طرفهایی که با عدول از تعهداتشان در برجام بحران کنونی را رقم زدهاند اثبات کند.
از آن «چند روز» کذایی که به نوعی نخستین «محدودیت زمانی» برای تیم مذاکرهکننده ایران محسوب میشد چند هفتهای گذشت، اما طرفهای غربی نه دست از متهم کردن ایران به «عدم جدیت» برمیداشتند نه پاسخ عملی برای ابتکارات مکتوب طرف ایرانی داشتند و نه رویه تعیین ضربالاجلهای جدید را کنار میگذاشتند.
ضربالاجل بعدی که طرفهای غربی مدتی بر روی آن مانور میدانند پایان سال میلادی ۲۰۲۱ بود، به گونهای که ۲۴ آذرماه گزارش شد «ضلع غربی مذاکرات وین با توجه به نزدیک بودن پایان سال میلادی به صورت تلویحی فرجه انتهای دسامبر را به عنوان فرصت باقی مانده برای دستیابی به توافق مطرح کرده است.»
این ضربالاجل هم فرا رسید، اما هیأتهای کشورهای اروپایی و آمریکایی در حالی که مذاکرات را برای تعطیلات کریسمس رها میکردند باز هم بر کلیدواژه «ضیق وقت» تأکید میکردند و اینکه برای «احیای برجام» چند هفته زمان باقی مانده و نه چند ماه!
هنگامی که دور هشتم مذاکرات آغاز شد انتظار میرفت طرف غربی، بازی با محدودیتهای زمانی را راهبردی سوخته و از کار افتاده تلقی نماید، اما در کمال تعجب، پایگاه پولیتیکو به نقل از دیپلماتهای غربی نوشت که اواخر ژانویه یا اوایل فوریه آخرین مهلت باز بودن پنجره دیپلماسی وین است.
جدیدترین گزارش والاستریتژورنال که روز گذشته (دوشنبه) منتشر شد اکنون این ضربالاجل را تا اواسط فوریه به عقب انداخته، اما آنچه مشخص است این است که اگر راهبرد «پا روی ترمز و دست روی بوق» از سوی طرفهای غربی ادامه پیدا کند طبیعی است که این ضربالاجل باز هم به دفعات تمدید خواهد شد.
چه کسی مذاکرات را کشدار کرد؟
استدلال طرفهای غربی این است که سرعت پیشرفت مذاکرات کندتر از سرعت پیشرفت برنامه هستهای ایران است و این روند ممکن است موجب شود که در یک مقطع زمانی، برجام دربردارنده همان «منافع منع اشاعهای» که در سال ۲۰۱۵ برای طرف غربی ایجاد میکرد نباشد.
«ند پرایس»، سخنگوی وزیر خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری چند هفته پیش گفت که آمریکا برای تعیین زمان اتمام مذاکرات به تقویم زمانی معتقد نیست و برای آن یک معیار فنی تعریف کرده که عبارت است از زمانی که کارشناسان آمریکا «در وزارت خارجه، در جامعه اطلاعاتی و در دستگاههای دیگر به این جمعبندی برسند که پیشرویهای هستهای که ایران بعد از تصمیم نادرست دولت قبل [آمریکا] برای ترک توافق انجام داده از مزایای منع اشاعهای که برجام در بردارنده آن بود، پیشی بگیرند.»
این خط استدلالی از دو جهت مورد مخالفت ایران است: اولاً برنامه هستهای ایران مقاصد اشاعه هستهای را دنبال نمیکند و در حال حاضر هم این برنامه تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است؛ دوم اینکه، حتی اگر بپذیریم که طرفهای غربی از همان مسائل اشاعهای نگران است باز هم عدم اجرای کامل برجام فقط طرف غربی را از منافعش محروم نمیکند، زیرا ایران از نخستین روزهای اجرایی شدن برجام از هیچ مزیت اقتصادی وعدهشده در این توافق بهره نبرده و منطقی است که از رهگذر مذاکرات به دنبال بازگرداندن توافق به ریل توافقی دوجانبه و مبتنی بر برد-برد باشد.
از طرف دیگر، شواهد دیگر نشان میدهند که کشدار شدن ورود به برجام، طبق یک برنامه از سوی واشنگتن اتفاق افتاده و اراده ایران در آن نقشی نداشته است؛ آنتونی بلینکن، وزیر خارجه کنونی آمریکا سال گذشته، هنگامی که به دنبال کسب تأیید از سنا بود، در پاسخ به سوال قانونگذارانی که گمان میکردند دولت جو بایدن به زودی با یک دستور اجرایی زمینههای بازگشت به برجام را فراهم خواهد کرد تصریح کرد که این اتفاق به زودی نخواهد افتاد.
طرف آمریکایی، در عوض برای جور کردن ابزارهای چانهزنی در مذاکرات، سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ را ادامه داد و از زمان آغاز مذاکرات هم با تشدید تحریمها، تهدید نظامی و بازی ضربالاجلها به دنبال ایجاد اهرم فشار علیه تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران برآمد.
مسئله دیگری که به صورت مستقیم به کندی مذاکرات ارتباط داشته ضرورتی است که آمریکا و کشورهای اروپایی برای هماهنگ کردن مواضع خود با رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تعریف کرده و روند تصمیمگیری خود را بیش از پیش دشوار و پیچیده کردهاند.
با این توصیفات، به نظر میرسد روند کند پیشرفت مذاکرات که غربیها از آن گلایه دارند و برای آن محدودیت تعیین میکنند بیشتر به آمادگی آنها برای اجرای تعهداتشان بستگی دارد تا ایران. به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شروع مذاکرات تاکید کرد، برای مذاکرات هیچ چارچوب زمانی خاصی قائل نیست، آنچه پایان مذاکرات را رقم می زند، اراده و جدیت طرفین برای رسیدن به نتیجه است.
سه کشور اروپایی به خوبی می دانند که ما به ازای کاهش فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران طبق برجام، رفع تحریم هاست که باید از سوی آمریکا انجام شود، پس بهتر است به جای چرتکه انداختن درباره این که چه وقت باید مذاکرات به نتیجه برسد و پایان یابد یا تلاش برای اعمال فشار به ایران که سرعت فعالیت های هسته ای خود را کاهش دهد دست به اقدام مقتضی و ارایه پیشنهادات مفید کند.