به گزارش مشرق، کمیل خجسته، فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: دنگال داستانی هالیوودی به تهیهکنندگی والتدیزنی است. این فیلم به رکورد پرفروشترین فیلم در هندوستان رسید و داستان کشتیگیر سابق تیم ملی هندوستان را روایت میکند که به دلیل مشکلات مالی مجبور میشود از تشک خداحافظی کند. آرزویش اینست که بتواند پسرانش را به کشتیگیرانی قهار تبدیل کند تا آنها راه نرفته پدر را ادامه دهند و پرچم ملیشان را در استادیوم برافراشته کنند. اما مصیبت آنجا بر او وارد میشود که همسرش فقط دختر میزاید. او که به کل امیدش را از دست داده است ناگهان تصمیم میگیرد دخترانش را با تمرینات سخت کشتیگیر کند. پدر همهی حرفهای روستاییها، حتی دختران و همسرش را بهجان میخرد تا اینکه در مسیری پرپیچ و خم، دخترانش نمادهای زنانه را کنار میگذارند؛ موی سرشان را قیچی میکنند، شبیه پسرها میشوند تا اینکه در نهایت رویای پدر را محقق میکنند و قهرمان کشتی میشوند.
واقعیت اینست که غرب علیه انزواطلبی کلیسای کاتولیک در قرن 18م شورش کرد و با انقلاب فرانسه و استقلال امریکا در حوالی سالهای 1780م شکل جدیدی به عالم داد. جنگ شاهان به پایان رسید و جنگ ملیتها آغاز شد. این الگوی حکمرانی، در قرن بیستم اثر خودش را نشان داد و جنگهای جهانی با صد میلیون نفر کشته تجربهای تلخ برای بشریت بهجا گذاشت. نتیجهی جنگ این بود که زنِ در پستو که جنس دوم به حساب میآمد جدا از اینکه در بعضی کشورها حق رای پیدا کرده بود اما به عنوان یک نیروی کار ارزان وارد کارخانههای صنعتی شد.
اما آن سرنوشت تلخ ملیتگرایی جهان را به دنبال فرار از این مصیبت به فکر انداخت و این فرصت را برای فاتحان جنگ فراهم کرد تا جهان را در دامن خود جای دهند. اینگونه بود که از 1950م عالم نه به ملیت بلکه به دوقطب ایدئولوژی لیبرالیسم و کمونیسم تقسیم شد.
بعدتر هم آن کمونیسم فروپاشید و غرب با ایدئولوژی لیبرال دموکراسیاش شروع به تسخیر عالم کرد. به قول هانتینگتون، موج سوم لیبرال دموکراسی از 1970م آغاز شد، جهان را درنوردید. و همچنان زن مظلوم که در قرون وسطی عامل گمراهی مرد و جنس پست محسوب میشد در دوران ملیگرایی و صنعتی نیروی کار ارزان کارخانهها شد و در دوران جنگ سرد و بعد از آن تبدیل به کالایی ارزشمند شد. لیبرالیسم زنان را چنان خواست که هرچقدر برهنهتر بهتر، هرچقدر بدون اتصال به خانواده با فضیلتتر. جدیدترین سند زندگی غرب یعنی سند 2030 و همان سینمای پرقدرت هالیوود زن را بدون خانواده و بدون نقشهای فطری مادری و همسری تعریف میکند.
حالا همان غرب به جایی رسیده که هانتینگتون قبل مرگش از ضعیفشدن قدرت هویتساز امریکایی حرف میزند، جوزف نای آینده قدرت را برای امریکا در خطر میبیند و همین دو سه هفته پیش، فوکویاما دیگر استراتژیست امریکایی در نیوریوکتایمز مینویسد که الگوی آمریکایی مدتی است که رو به انحطاط است. وضعیت فرانسه هم کم از امریکا نیست. این کشور در آمار خشونت علیه زنان در اروپا جزو پیشتازها است. پیشبینی خود آنها اینست که تا 2030م فرانسه در اروپا پیشتاز زندگی مجردی و بدون خانواده خواهد بود. یعنی سلول سازنده جامعه در حال از بین رفتن است.
چنین جهانی که به غرب دلبسته بود در بعد ژئوپلتیک گرفتار و سردرگم شده است. آن الگوی لیبرالدموکراسی که قرار بود پایان تاریخ بشود و بر بشریت حاکم بشود خود از درون دچار گرفتاری شده است. از ماجراهای میتو همان زنان هالیوودی تا داستان ششم ژانویه ترامپ و تسخیر کنگره و.....
در چنین جهانی، قاب عکس خانم الهام فرهمند یک عکس ژئوپلتیک محسوب میشود. تصویری علیه کلیشههایی که هالیوود ساخته است. یک مادر، یک ورزشکار موفق که با پوشش اسلامی در وسط میدان استادیوم برای پرچم کشورش میجنگد نه مثل دنگال با کنارگذاشتن ویژگیهای زنانگیاش.
در کنار همهی این ویژگیها، این عکس یک پاسخ به جهانی سردرگم است و عامل محبوبساز ایران در بین ملتها. کثرت این تصاویر و توزیع بینالمللی آن است که میتواند ابزار دیپلماسی عمومی ایران برای شکستن فشار بدخواهان علیه ملت ایران بشود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.