به گزارش مشرق، در دوره قاجار در شهرهای ایران تشکیلاتی برای دفع زباله وجود نداشت. زبالهها معمولا به صورت دائمی در گوشهای از خیابانها و معابر انباشته میشد و به این ترتیب آلودگی معابر شهرها و پایتخت موضوعی مشهور و عیان بود و حتی سیاحان و سفرای خارجی که در دوران قاجار در تهران بودند در کتابها و خاطراتشان از آلودگی شدید معابر شهرها خبر دادهاند.
جالب اینکه هوای تهران هم آلوده بود و البته از نوع آلودگی هوای قاجاری؛ «به استثنای چند خیابان محله ارگ که در دوره ناصرالدینشاه سنگفرش شدند سطح دیگر معابر تماما خاکی بود. در نتیجه هنگام ازدحام جمعیت و عبور چهارپایان یا وقتی باد میوزید هوا غبارآلود میشد و تنفس را سخت میکرد؛ خصوصا که سطح معابر، آلوده به فضولات حیوانات عبوری و زبالههای اهالی بود و هوا را مسموم و بدبو میکرد».
در برخی نقاط تهران وضعیت بدتر بود و یک نمونه اینکه ناصرالدین قاجار گفته بود وضعیت «سبزه میدان» اصلاح شود تا «دیگر کثافت این میدان، نقل مجالس کل ایران و عالم نباشد». اعتمادالسلطنه هم در خاطراتش درباره وضعیت زباله در تهران نوشته است: «چالمیدان... جایی بود بسیار کثیف و همیشه مزبله [محل ریختن زباله] شهر و محل ریختن کثافات سکنه حول و حوش [بود]... چالحصار در محله سنگلج مزبله بود و از فرط کثافت و عفونت بر مشام مجاورین همی زیان میزد». برای همین بود که سال ۱۲۸۶ شمسی که بلدیه یا همان شهرداری در تهران تأسیس شد نظافت شهر و جمعآوری زباله یکی از وظایف اصلیاش بود.
زبالهدزدی با گاری بلدیه!
آن اوایل شیوه اصلی دفع زباله جمعآوری دستی و انباشت زباله در گوشهای از معابر و بعد حمل آن با اسب و قاطر به بیرون شهر بود و چند سال بعد تازه گاریهای حمل زباله از راه رسیدند. این زبالهها در بیرون شهر داخل خندقهای قدیمی ریخته میشدند و مشکل کمتر شده بود ولی حل نشده بود و حل هم نشد و تا اوایل قرن حاضر هنوز زباله مشکل بزرگ شهرهای ایران بود.
جالب اینکه در آن دوره برخی کارگران، زباله را بار گاریهای بلدیه میکردند و به جای آنکه به بیرون شهر ببرند، پول اندکی از صاحبان خانههای ویلایی و باغداران اطراف تهران میگرفتند و زباله را به باغ آنها میبردند؛ زبالههای آن روزگار خودش کود قوی محسوب میشد در غیاب کیسههای نایلونی و ظروف پلاستیکی. البته بلدیه چنین کاری را ممنوع کرد، اما به گواهی تاریخ این نوع زبالهدزدی همچنان تا سالها بهصورت پنهانی ادامه داشت.
بهتدریج در شهرهای دیگر ایران هم بلدیه تأسیس شد و در سال ۱۳۰۲ بلدیه تهران مقرر کرد همگان اول غروب زبالهها را جلوی در خانه بگذارند. در سالهای بعد بهتدریج کامیونها نیز وارد ناوگان حمل زباله شدند و نظام دفع زباله متحول شد.
مشکل نمکیها در دهه ۴۰
تا دهه ۳۰ شمسی همچنان بخش عمده دفع زباله در شهرها به شیوه دستی بود و طبق روال سابق هر شب زبالهها در محلهای مشخصی از شهر تلنبار و بعد به بیرون شهر منتقل میشد. پس از مدتی در تهران به دلیل اعتراض مردم به بوی بد و منظره زشت این اماکن شهرداری دور آنها دیوار کشید و محل تخلیه زباله به «چهاردیواری» معروف شد. دیگر اینکه دلیل افزایش میزان زباله در سال ۱۳۳۵ شمسی مراکز بزرگتری برای دفن زباله تهران معین شد؛ از جمله در محدوده آبعلی در شمال شرق و در کهریزک در جنوب تهران.
در همان دهه ۳۰ که شهرها بهتدریج شلوغ و زباله شهری زیاد شد، تولید کود کمپوست از زباله بهصرفه شد و اولین کارخانه تولید کود آلی در ایران در سال ۱۳۳۷ در اصفهان ساخته شد. مدتی بعد یک کارخانه تولید کمپوست نیز در صالحآباد تهران راهاندازی شد. در مقابل از بازیافت پسماند خشک غفلت شد و در نتیجه نمکیها از راه رسیدند که نان خشک و فلزات و... را با گاریهای دستی از جلوی در خانهها میخریدند و به واسطهها میفروختند. نمکیها از دهه ۴۰ شمسی زیاد شدند و تا چند دهه بعدی همچنان بودند و فعالیت آنها به شکلگیری مراکز غیرقانونی انباشت ضایعات در شهرها و بروز آسیبهای اجتماعی فراگیر منجر شد.
افزایش بهداشت دفع زباله در دهه ۶۰
در دهه ۵۰ شمسی یک کارخانه دیگر برای تولید کود آلی از پسماند با ظرفیت ۵۰۰ تن در روز در اطراف تهران راهاندازی شد و تا دهه ۶۰ شمسی نیز دفع زباله نظمی نسبی یافته بود، اما همچنان مشکلات زیاد بود و بسیار پیش میآمد که زبالهها در جایی انباشته میشدند یا در معابر رها میشدند و دردسر درست میکردند.
برای بهبود وضعیت از سال ۱۳۶۸ ناوگان حمل زباله در تهران و شهرهای بزرگ متحول شد و در تهران چهاردیواریها به ایستگاههای بهداشتی انتقال زباله تبدیل شدند و زبالههای شهری هر شب با خودروهای سبک از معابر جمعآوری و به ایستگاه انتقال میرسیدند تا از آنجا با کامیونهای بزرگ به خارج شهر منتقل شوند. در این سال مرکز دفن زباله آبعلی به دلایل زیستمحیطی تعطیل شد. در سال ۱۳۷۲ یک کارخانه تولید کمپوست پیشرفتهتر برای تهران راهاندازی شد و در دهه ۷۰ شمسی تعداد این نوع کارخانهها در اطراف شهرهای بزرگ ایران بیشتر شد.
مردم شهرها به خودروهای سبک حمل زباله که چراغ گردان رویشان بود و رأس ساعت مشخصی به محلهها میآمدند، میگفتند: «آشغالانس!»
مشکل حل شد
عاقبت از سال ۱۳۸۵ بهتدریج ناوگان دفع زباله تهران و سایر شهرها بهکلی مکانیزه شد تا مشکلات مزمن و ریز و درشت دفع زباله حل شود. وقتی سطلهای مکانیزه از راه رسیدند دیگر قرار شد کسی کیسه زباله را جلوی در خانهاش نگذارد و ببرد و بیندازد در آن مخزن بزرگ که سر هر کوچه گذاشته بودند. چند سالی هم طول کشید تا همه این روال جدید را بپذیرند و رعایت کنند و مشکل زباله در ایران بالاخره رفع شود. حالا فقط در تهران هر روز حدود ۷ هزار تن زباله تولید میشود و حدود ۱۸ هزار نفر شبانه کار میکنند تا زباله بیش از ۵۵ هزار مخزن مکانیزه، جمعآوری و منتقل شود. سرانه تولید زباله توسط هر نفر در تهران نیز روزانه حدود ۸۰۰ گرم است که ۳ برابر استاندارد جهانی محسوب میشود.
چون همچنان قانون ساعت ۹ شب، کامل رعایت نمیشود جمعآوری زباله در ساعات مختلف شب نیز تکرار میشود و سرانجام زبالهها میرود به مرکز ۱۴۰۰ هکتاری آرادکوه کهریزک؛ همه اینها بی سر و صدا و شبانه و هر صبح خیابانها و معابر تمیز است مثل دسته گل!