به گزارش مشرق، آرمانخواهی و انقلابیبودن ملت ایران را نمیتوان مختص یک قوم و مذهب دانست و بدون شک تکتک مردم ایران در شکلگیری بزرگترین انقلاب قرن، نقش بزرگی ایفا کردند.
مردم کردستان که همواره مورد ظلم و تعدی رژیم پهلوی بودند، پابهپای دیگر هموطنانمان علیه رژیم ستمشاهی قیام کردند و با حضور در صحنههای جهاد و مبارزه، پیوندی ناگسستنی با انقلاب اسلامی ایجاد کردند.
هستههای اولیه مبارزه با رژیم پهلوی از سال ۱۳۵۵ در کردستان شکل رسمیتری به خود گرفت و تعدادی از انقلابیون که بعدها از بنیانگذاران و مؤسسان کمیته انقلاب اسلامی و سازمان پیشمرگان مسلمان کرد شدند، از پیشقراولان حرکت انقلابی مردم کردستان علیه رژیم پهلوی بودند.
تعدادی از همین افراد، نسبت به پخش و توزیع پیامها و اعلامیههای امام خمینی(ره) اقدام میکردند. یکی از نکات بارز در قیامهای مردم کردستان و به ویژه سنندج، برپایی نماز جماعت در زمان تظاهرات بوده که در ساعات اولیه شروع تظاهرات، خیابانهای سطح شهر مملو از جمعیت میشد و با طولانیشدن تظاهرات و فرارسیدن زمان اقامه نماز، مردم مسلمان و متعهد سنندج در داخل خیابان نماز جماعت را برپا میکردند.
از دیگر نکات برجسته تظاهرات مردمی در جای جای استان کردستان، حضور مردمی بود که از روستاهای اطراف خودشان را به شهرها میرساندند و در تظاهرات شرکت میکردند. در هر کدام از شهرستانهای بانه، مریوان، سقز، قروه، بیجار، کامیاران و دیواندره نمایندگانی حضور داشتند که نظم و ترتیب دادن به این تظاهرات را بر عهده میگرفتند و تظاهرات مردمی را همزمان با سراسر کشور برگزار میکردند.
توزیع اعلامیه در سطح شهرهای کردستان
غیورمردان کردستان در روزهای خروش ملت مسلمان ایران علیه حکومت مستبد پهلوی، برای به دست آوردن اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) خود را به تهران، قم، اصفهان و تبریز میرساندند و بعد از تهیه عکس و اعلامیه امام خمینی(ره) به کردستان میآمدند و شبانه اعلامیهها را تکثیر میکردند و صبح روز بعد در تجمعات چند هزار نفری در سطح شهر توزیع میکردند.
خروش مردم مسلمان کردستان، بارها ژاندارمری را در تنگنا قرار داده بود، به گونهای که در یکی از همین تظاهرات، مردم سنندج در مقابل یکی از پاسگاههای ژاندارمری جمع شده بودند و شعارهای انقلابی سر میدادند.
مأموران ژاندارمری که از دیدن خیل عظیم جمعیت وحشتزده شده بودند، فرار را بر قرار ترجیح میدهند و ظرف چند ساعت پاسگاه ژاندارمری توسط نیروهای انقلابی خلع سلاح میشود.
حمایت مردم بانه از نهضت امام خمینی(ره)
مردم مسلمان شهرستان بانه در دیماه سال ۵۷ با برپایی تظاهرات گسترده، حمایت خود را از نهضت امام خمینی(ره) نشان میدهند.
مردم بانه که از ظلم و ستم حکومت پهلوی به ستوه آمدهاند، قبل از فرار شاه و در روز شانزدهم دیماه به خیابانها میآیند و در یک حرکت کاملاً مردمی مجسمه شاه را از وسط میدان اصلی پایین میکشند و در کوچه و خیابان میچرخانند.
اشاره روزنامه کیهان به تظاهرات ۵۰ هزار نفری در سنندج
تظاهرات ۵۰ هزار نفری مردم در سنندج از نقاط برجسته در تاریخ انقلاب اسلامی است و به خوبی نقش مردم مسلمان کردستان را در پیروزی انقلاب اسلامی نشان میدهد.
روزنامه کیهان در شماره ۱۰۶۰۰ خود در روز سهشنبه مورخه ۹ آبان ماه سال ۱۳۵۷ آمار تظاهرات سنندج را ۵۰ هزار نفر اعلام میکند، جالبترین نکته در خبر روزنامه کیهان، حضور گسترده زنان سنندجی از کارمند تا خانهدار در این تظاهرات است.
شاهد عینی تظاهرات ۵۰ هزار نفری سنندج
احمد سقزی یکی از مبارزین کُرد، راهپیمایی ۵۰ هزار نفری مردم سنندج را افتخارآفرین توصیف کرد که هیچگاه از اذهان نسل اول انقلاب پاک نخواهد شد، و میگوید: جراید آن زمان به ناچار به این تظاهرات اشاره کردند و بر گستردگی آن اذعان داشتند.
روزهای پایانی حکومت پهلوی، تظاهرات به صورت منظمتر و گستردهتری برگزار میشد همچنانکه شعار مرگ بر شاه، مرگ بر بختیار، ارتش تو یار ما باش، درود بر خمینی و درود بر شهدای میدان ژاله سرلوحه شعارهای آن روزهای تظاهرکنندگان بود.
به روزهای پایانی عمر رژیم شاهنشاهی که نزدیک میشدیم، اعتراضات مردمی در کردستان بویژه سنندج گستردهتر میشد و جوانان زیادی از دختر و پسر در جریان آن اعتراضات زخمی شده یا به شهادت رسیدند.
همزمان با فرارسیدن ۲۲ بهمن و پیروزی انقلاب بالاخره به آرزویمان رسیدیم و مجسمه شاه را از بالای میدان (انقلاب فعلی) به پایین کشیدیم سپس به مقر ساواک در بلوار شبلی حمله کرده و آن را تصرف کردیم.
نقش روحانیت و معنویت در تظاهرات مردمی کردستان
هرچند بیشتر این راهپیماییها خودجوش بود، اما نقش ویژه روحانیت در هدایت حرکتهای مردمی در کردستان نیز بسیار برجسته بود مردم از پای منبر ماموستایان آیینی به خیابانها میآمدند و خواستار تشکیل حکومت جمهوری اسلامی میشدند.
با توجه به روحیه دینی و تقیدی که اقشار مختلف جامعه نسبت به مسائل دینی و مذهبی داشتهاند، لذا میتوان گفت، حضور ماموستاها در هدایت و راهبری مردم بسیار پررنگ بوده است.
از آنجا که کردستان به خاطر روحیه معنوی و گرایش مردم به مسائل دینی به سرزمین مساجد و منارهها مشهور است، همین ویژگی مثبت دلیلی برای حضور روحانیون و ماموستاها در منابر و تبلیغ علیه حکومت ستمشاهی به شمار میرفت.
روحانیون کردستان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نقش بارزی در مبارزه با بدخواهان و عوامل ضدانقلاب در منطقه ایفا کردند و همین مساله موجب شد، تعداد زیادی از ماموستاهای اهل سنت کردستان بخاطر همراهی با انقلاب با بدترین فجایع شهید شدند.
ماموستا محمد کریمیان، ماموستا ملاحیدر فهیم، ماموستا رشید علومی، ماموستا شیخالاسلام و بسیاری از این قشر موثر در بعد از پیروزی انقلاب در مسیر روشنگری و هدایت افکار عمومی به دست گروهکهای معاند به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
ماموستا حیدر فهیم در سال ۱۳۴۱ به بعد که برنامههای دیکته شده آمریکا از طرف شاه مطرح شد با آن مخالفت کرد و انقلاب سفید را «انقلاب سیاه» نامید.
توزیع اعلامیه توسط یک روحانی اهل سنت
ماموستا ملاعلی ملامیرزایی میگوید: زمانی که در قم بودم با تفکرات امام خمینی(ره) آشنا شدم آنچه امام میگفت حرف خدا و قرآن بود و همین حق بودن کلام بر قلب هر کس مینشست. به خاطر دارم روزی اروپاییها در شهر قم نزد آیتالله شریعتمداری سوال کردند آقای آیتالله، شاه این همه قدرت و اسلحه مدرن دارد، شما چه چیزی دارید که مقابل او بایستید، آیتالله شریعتمداری جواب داد، ما اسلحه سرد داریم اسلحه سرد اثر داغ روی قلب و جان مردم میگذارد ولی اثر اسلحه داغ روی قلب مردم سرد است ما نصیحت میکنیم نصیحت سرد است اما روی قلب و دل تمام مومنین اثرگذار است ولی شاه میخواهد با توپ و تفنگ مردم را راضی به قبول خودش بکند.
برای شنیدن از امام و تفکراتش با افرادی که شنیده بودم از مخالفین شاه و دوستدار و خواستار تفکر امام هستند در شهرهای مختلف از جمله کرمانشاه آشنا شده بودم، شرایط در آن روزهای سخت بود، اگر اعلامیه را دست کسی میدیدند به قیمت شکنجه و مرگ تمام میشد وضعیت برای کسانی که زن و فرزند هم داشتند، بسیار سختتر بود.
با مرحوم سروش، سبزعلی مشهور به بنده خدا، شیخ علی و غیره که از اهالی کرمانشاه بودند فعالیتهایی انجام میدادیم اعلامیهها را آنها به بهانه ثبت عقدنامه به دفترخانه من میآوردند و من هم توسط افراد فعالی که در این زمینه دستی بر آتش داشتند پخش میکردم.
روزهای نفسگیری بود رژیم به شدت دنبال افرادی بود که فعالیتهای انقلابی داشتند، مردادماه سال ۵۷ در خانه باغ روستای دولاب زندگی میکردم و ۵ تا ۶ نفر طلبه دینی داشتم دفتر ثبت ازدواج هم داشتم، همان زمان زمزمه بازگشت امام به ایران بود با دوستانی مرتب در ارتباط بودم و در پوشش ثبت ازدواج اعلامیهها به ما میرسید و ما هم در سطح شهر و روستاهای اطراف پخش میکردیم.
پیام تاریخی امام راحل به مردم کردستان
امام خمینی(ره) همواره به نقش مردم، روحانیون و ماموستاهای استان کردستان توجه ویژهای داشتند و در پیامی خطاب به علما و اهالی کردستان در ۲۴ دیماه سال ۵۷ میفرمایند، «در این موقع که وطن ما حساسترین مراحل تاریخ را میگذراند و ملت مسلمان ایران با وحشیترین دژخیمان روبرو هستند بر تمام طبقات محترم کشور است که با وحدت کلمه از کشور و اسلام عزیز دفاع کنند و دست خائنان و جانیان را از آن قطع کنند که غفلت از وظیفه، موجب سستی نهضت اسلامی و خدای نخواسته شکست آن میشود».
حضرت امام (ره) در بخش دیگری از این پیام تاریخی خود ضمن تشکر از اهالی محترم کردستان که دین خود را به اسلام و مسلمین به نحو شایسته ادا نمودهاند، میفرمایند: «از قول اینجانب به دهقانان و کشاورزان محترم تذکر دهید که گول تبلیغات بیاساس را نخورید، اسلام و حکومت اسلامی برای شما احترام زیاد قائل است و با شما به بهترین وجه رفتار میکند».
«خیرالله مومنی» اولین شهید کردستان راه انقلاب
خیرالله مومنی ساکن سریشآباد از توابع شهرستان قروه بود، این شهر از جمله نقاطی به شمار میرفت که آن سالها مجاهدان بسیاری را برای شکلگیری انقلاب اسلامی در دامان خود به بار آورده بود، شهری که اکنون عنوان «قم کردستان» دارد.
یکی از مجاهدانی که آن روزها در رفت و آمد به شهر مقدس قم، جدیدترین اعلامیههای امام خمینی(ره) را به سریشآباد میآورد، خیرالله بود که در این راه از جان خود گذشته بود تا بیانات مقتدایش را گوش مردم برساند.
خانه کوچکش در انتهای یکی از خیابانهای شهر، بعد از بازگشت خیرالله از قم، محل تجمع انقلابیهای سریشآباد و آنها که سواد داشتند، میشد، اعلامیههای امام را میخواندند و بعد شروع میکردند به نوشتن اعلامیهها تا بین مردم پخش شود.
ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان در سال ۵۷ بود و مسجد جامع سریش آباد آن روزها به رغم اینکه ماموران ستمشاهی هرگونه عزاداری برای سیدالشهدا(ع) را ممنوع کرده بودند، سرشار از جوشش خون حسین(ع) بود.
سخنرانی از قم آن روزها به سریشآباد آمده بود و در خطابههای خود از انقلابی میگفت که عنقریب اتفاق خواهد افتاد و از آیتالله خمینی و دستور ایشان برای قیام علیه ظلم و ستم سخن بر زبان میآورد.
جمعیت حاضر در مسجد آماده قیام میشد تا به میدان شهر بیایند و شعارها علیه رژیم ستمشاهی سر دهند که زمزمه محاصره مسجد جامع از سوی ماموران شاه بلند شد، ماموران آمده بودند تا روحانی مسجد را دستگیر کنند.
شب دوم محرم سال ۵۷ بود و مردم مهیای برگزاری عزاداری امام حسین(ع)، ماموران در صدد اهانت به مجلس عزای سرور و سالار شهیدان برآمدند و مردم با شنیدن این جسارت، روحانی را برای خروج از مسجد و انتقال به مکانی امن همراهی کردند، که در این گیر و دار، صدای شلیک گلولهها در میدان شهر که اکنون مزین به نام شهداست، بلند شد و اولین گلوله بر قلب مجاهد شهید، خیرالله مومنی نشست.