به گزارش مشرق، کنفدراسیون فوتبال آسیا چندی پیش سرانجام آب پاکی را روی دست فوتبال ایران ریخت و همانطور که از مدتها قبل انتظار میرفت روی نام استقلال و پرسپولیس برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا خط قرمز کشید. AFC مجوز حرفهای باشگاه گلگهر را هم صادر نکرد تا ایران در فصل جدید لیگ قهرمانان فقط دو نماینده داشته باشد؛ فولاد و سپاهان.
سالهاست که روند صدور مجوز حرفهای باشگاههای ایرانی و مخصوصاً استقلال و پرسپولیس به اما و اگر کشیده و اگر مجوزی هم صادر شده، در دقیقه نود و با لابی و سفارش و تعهد و ترس و لرز بوده است. در تمام این مدت از سوی AFC، کارشناسان و رسانهها هشدار داده شده ولی گویی گوش شنوایی برای حل مشکلات وجود نداشته تا کار به اینجا برسد و کنفدراسیون تصمیم بگیرد یک بار برای همیشه این بازی تلخ را با حذف تیمهای ایرانی به پایان برساند.
همه به مشکلات اساسی و ساختاری فوتبال ایران و خصوصاً مسائل پیچیده دو باشگاه پرطرفدار تهرانی واقف هستیم. از اینکه مشکل برای امروز و دیروز نیست و نمیتوان تقصیر را فقط به گردن یک یا دو نفر انداخت، از اینکه استقلال و پرسپولیس دولتی هستند و هیچوقت روند خصوصیسازی آنها به صورت عملی کلید نخورد، از اینکه صورتهای مالی این باشگاهها شفاف نیست و معمولاً از پس هزینههای خود و پرداخت بدهیهای داخلی و خارجیشان بر نمیآیند، از اینکه در همه این سالهای افراد غیر متخصص در رأس ورزش ایران قرار گرفته و به دنبال آن افراد ناکارآمدی را برای مدیریت باشگاهها انتخاب کردهاند و هزار و یک ایراد دیگر که در گزارشهای متعدد به آن پرداخته شده است.
جدا از موارد فوق که سالها با اعصاب و روان طرفداران و اهالی فوتبال بازی کرده و جدا از پرداختن به اینکه «چه کسی تیمهای ایرانی را از آسیا حذف کرده است»، در همین چند سال اخیر و در دورهای که مشکلات فوتبال ایران به اوج خودش رسیده، نامهای تکراری زیادی دیده میشود که سکان هدایت فوتبال ایران را برعهده داشتهاند. افرادی که در پیمودن مسیر حذف تیمهای ایرانی از لیگ قهرمانان با وجود مسئولیت، فقط نظارهگر بودهاند و قدمی برای به گِل ننشستنِ این کَشتی برنداشتهاند. از جمله این مقصران میتوان به رؤسای فدراسیون فوتبال و کمیتههای مرتبطش، سازمان لیگ و وزارت ورزش اشاره کرد.
در این میان اما سازمان لیگ فوتبال ایران مشخصاً یکی از نهادهای مسئول در این افتضاح تاریخی به شمار میآید که در جریان عدم دریافت مجوز حرفهای ۳ باشگاه ایرانی خیلی از این مجموعه و مدیرانش اسمی برده نشد. سازمان لیگ در دعوای کمیتههای بدوی و استیناف و فدراسیون فوتبال با باشگاهها، خارج از رینگ نظارهگر و مشغول تخمه شکاندن بود، آن هم در حالی که نمیتوان نقش تعیینکنندهاش را در این پروسه نادیده گرفت.
زمانی که AFC فدراسیونهای عضو را برای حرفهایسازی مسابقات ملزم به تأسیس نهادی مثل «سازمان لیگ» کرد، وظایف این بخش خصوصی و مستقل فوتبال باشگاهی به روشنی مشخص و این مأموریت به این تشکیلات داده شد تا در روند حرفهایسازی باشگاهها تسریع صورت بگیرد. در اساسنامه سازمان لیگ هم به مسئولیت این سازمان در تقویت بنیه باشگاهها از طریق قراردادهای تجاری و تبلیغاتی و حق پخش تلویزیونی اشاره شده است. موضوع دیگری که جزو دلایل تأسیس سازمان لیگ عنوان میشود، ارتقای سطح مدیران و عوامل دیگر باشگاهها از طریق تشکیل کلاسهای آموزشی است. با این وجود این سؤال مطرح میشود که سازمان لیگ در همه این سالها تا چه اندازه وظایفش را به درستی انجام داده و تا چه اندازه به بالا رفتن سطح باشگاهها کمک کرده است؟
جدا از مأموریتهای کلی سازمان لیگ که ماهیت وجودی این سازمان را تشکیل میدهند، این مجموعه در یکی از کارهای خُردش وظیفه حمایت و نظارت در روند صدور مجوز حرفهای سالانه باشگاهها را دارد. در سالهای پیش سهیل مهدی این مسئولیت را برعهده داشته و چندی است که این مسئولیت به پریا شهریاری تحت عنوان «کمیته فنی و توسعه» سازمان لیگ محول شده است. با این وجود کاظم اولیایی عضو کمیته بدوی فدراسیون فوتبال اعلام کرده که امسال نیز مدارک باشگاهها توسط بخشی به اسم «دپارتمان» که ریاستش برعهده سهیل مهدی است، بررسی شده اما سؤال اینجاست که چرا امسال ارسال مدارک با این حجم از بینظمی و ایراد به کمیتههای بدوی و استیناف ارسال شده که منجر به صدور آرای ۷۰۰-۶۰۰ صفحهای برای باشگاههای ایرانی از سوی AFC شده است؟
مهدی در تاریخ ۷ بهمن سال ۱۳۹۹ در گفتوگو با سایت سازمان لیگ اعلام کرده بود «کمیته صدور مجوز حرفهای سازمان لیگ فوتبال ایران مانند سالهای گذشته در کنار باشگاهها خواهد بود و از هیچ مشاوره و همکاری جهت پیشبرد روند استانداردسازی و حرفهایسازی باشگاهها دریغ نخواهد کرد».
مصاحبهای که بر روی وظیفه ذاتی سازمان لیگ در حمایت از باشگاهها در دریافت مجوز حرفهای صحه میگذارد اما با نگاهی به ایرادهایی که امسال از سوی کمیته بدوی صدور مجوز حرفهای و AFC از باشگاههای استقلال و پرسپولیس وارد شده، میتوان دریافت که این مدارک و مستندات بدون هیچ فیلتر کارساز و کمککنندهای راهی ارزیابی نهایی شدهاند.
جدا از عدم توانایی باشگاهها در طی کردن مسیر صحیح حرفهایسازی، در بین ایرادها، مسائل بچهگانهای مثل عدم ترجمه مدارک و امکانات اولیه ورزشگاهها دیده میشود که مطمئناً با نظارت و پیگیری صحیح و تاثیرگذار سازمان لیگ قابل اصلاح بوده است. حال این سؤال مطرح میشود چرا سازمان لیگ که باید نقش سرپرستی، آموزشی، حمایتی و نظارتی در باشگاهها ایفا کند، پیش از کمیته بدوی و AFC، مدارک باشگاهها را مثل سالهای قبل از فلیترهای سختگیرانه عبور نداده تا این آبروریزی تاریخی با این حجم از ایرادهای بچهگانه رقم نخورد؟
این در حالی است که در فصل جاری لیگ برتر بارها شاهد درگیری سازمان لیگ با باشگاهها بر سر مسائل مختلف از جمله تبلیغات محیطی و برگزاری نشستهای خبری بودهایم، یعنی سازمانی که باید اصولاً حامی و مدافع حقوق باشگاهها و تشکیلاتی برای رشد و حرفهایسازی آنها باشد، در جناح مقابل بیشتر در بازیِ لج و لجبازی مشغول کشیدن چهارپایه از زیر پای این باشگاهها بوده است. درست است که مشکلات استقلال و پرسپولیس فقط به مسائل فوتبالی محدود نمیشود و برخی از مشکلات به خارج از بدنه فوتبال برمیگردد اما قطعاً سازمان لیگ طبق وظیفه قانونی و عرفیاش میتوانست در خیلی از مواقع به جای ایستادن روبهروی باشگاهها، در کنار آنها باشد تا حداقل کمکی به این باشگاهها در این وضعیت بغرنج شود.
در روزهایی که سازمان لیگ، هنوز خود بر سر مسائل ابتدایی مثل اجرای صحیح تبلیغات محیطی و استانداردسازی ورزشگاهها و دیگر ملزومات AFC ناتوان نشان داد، فوتبال ایران رفته رفته به پرتگاه حذف از آسیا نزدیک شد. شاید اگر سازمان لیگ در این سالها قدمی مثبت برای بهبود وضعیت اقتصادی و درآمدی باشگاهها برمیداشت حالا شرایط کمی فرق میکرد. در این میان نمیتوان از نقش فدراسیون فوتبال نیز به راحتی گذشت که دست بر قضا رئیس کنونی سازمان لیگ در دورهای یک ساله و پیش از انتخابات فدراسیون فوتبال، سرپرستی این فدراسیون را هم برعهده داشته است.
حیدر بهاروند از سال ۱۳۹۵ مدیریت سازمان لیگ را برعهده دارد و طبیعتاً ۵ سال زمان کمی برای پیشرفت حداقلی در روند حرفهای سازی باشگاههای ایرانی نیست. در این میان سؤالی که مطرح میشود این است که رئیس کنونی سازمان لیگ و سرپرست پیشین فدراسیون فوتبال در این مدت کجا بود و در بازیِ «کی بود کی بود من نبودم» ارکان مختلف ورزش و فوتبال که به راه افتاد، چرا هیچ واکنش و توضیحی راجع به حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا نداد؟ آیا رئیس سازمان لیگ تصور میکند حذف استقلال و پرسپولیس به سازمانش مربوط نیست؟ بهاروند زمانی که مجوز مشروط استقلال و پرسپولیس از سوی کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای صادر شد، با ارسال نامهای به باشگاهها درخواست پرداخت مبلغ یک میلیارد تومان جریمه میکند ولی بعد از ابطال این مجوز از سوی AFC، دیگر سراغی از روند این پرونده نمیگیرد.
ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم بهاروند در حالی هماکنون به عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال و نایب رئیس دوم فدراسیون فوتبال فعالیت میکند که حضورش در این پست غیرقانونی است. در بند ۴ ماده ۲۶ اساسنامه فدراسیون فوتبال آمده است: «بعد از انتخاب رئیس، مجمع عمومی باید در مورد نامزدهای معرفی شده توسط رئیس برای پستهای نایب رئیس اول، دوم و سوم رأیگیری کند. برای انتخاب نواب رئیس، کسب اکثریت - بیش از ۵۰ درصد - آرای معتبر ماخوذه مورد نیاز است. اگر مجمع عمومی یک یا چند نفر از این نامزدها را با اکثریت - بیش از ۵۰ درصد - انتخاب نکند، رئیس باید نامزد/ نامزدهای دیگری را حداکثر ظرف مدت سه ماه از تاریخ خاتمه مجمع عمومی جهت انتخاب به مجمع عمومی معرفی نماید. متعاقباً هیئت رئیسه هم باید یک مجمع عمومی انتخاباتی فوقالعاده برگزار کند».
این در شرایطی است که دو پست مهم نایب رئیسی اول و دوم فدراسیون فوتبال که از روز نخست با سرپرست اداره میشوند. عزیزی خادم با وجود رد صلاحیت حیدر بهاروند، بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات اعلام کرد او نایب رئیس دومش و سرپرست سازمان لیگ خواهد بود. تخلفی که هم اساسنامهای بود و هم خلاف تصمیمات کمیته برگزاری انتخابات که بهاروند را رد صلاحیت کرده بود.
نزدیک به یک سال از انتخابات ۱۰ اسفند ماه ۱۳۹۹ گذشته و هنوز نواب رئیس به مجمع معرفی نشدهاند و بدین ترتیب هم حضور او و هم حضور حمیدرضا مهرعلی (نایب رئیس فدراسیون فوتبال) غیرقانونی است و این دو طبق قانون نباید به فعالیتشان در فدراسیون و هیئت رئیسه ادامه دهند.