به گزارش مشرق، مشی حرکتی رژیم صهیونیستی همواره اینگونه بوده است که همیشه پروندههای چالش برانگیز را آماده اجرا نگاه داشته، به انتظار یک بحران غیرمرتبط مینشیند و در حین آن بحران، در زمانی که اذهان معطوف به آن بحران است، در پشت پرده سکوت اجرای آن طرح را آغاز میکند. برخی از این بحرانها، برساخته خود رژیم صهیونیستی هستند که به طور مستقیم یا با واسطهگری آنها را ایجاد میکند تا پروندههای مسکوت خود را اجرایی کند.
پروژه چالش برانگیز میادین نفت و گاز مدیترانه
طی 4 سال گذشته یعنی از اوایل سال 2018 میلادی، یکی از اولویتهای رژیم صهیونیستی که چندان هم رسانهای نشد، پروژه برداشت از میادین نفت و گاز مدیترانه بود. صهیونیستها پس از سال 2014 و جنگ 51 روزه به دنبال برداشت از ذخایر گازی و نفتی نزدیک نوار غزه در مدیترانه بودند اما نزدیکی مقاومت به آن میادین، برای آنها در آن منطقه مخاطره آمیز بود ولی با این حال در آن زمان برداشتهای متعددی از آن میادین کردند.
از سال 2018 رژیم صهیونیستی تمرکز خود را بر روی میادین نزدیک به شمال فلسطین در مدیترانه قرار داد. تلاش رژیم صهیونیستی در بهره برداری از میادین متعلق به لبنان موجب شد، لبنان به سازمان ملل و شورای امنیت شکایت کرده، مقاومت لبنان صهیونیستها را بابت آن تهدید کند. رژیم صهیونیستی با تمرکز بر منابع انرژی مدیترانه در نزدیکی شمال مرزهای فلسطین اشغالی و میادین نزدیک به قبرس و یونان، به دنبال برداشت از این میادین انرژی و کسب درآمدهای کلان بود.
صهیونیست ها در این مسیر دو مانع اساسی پیش رو داشتند.
مانع اول آنها مقاومت لبنان بود. مقاومت با تهدید جدی صهیونیستها، اعلام کرد هیچ گونه زیاده خواهی و اشغالگری در حوزه منابع انرژی لبنان را بر نخواهد تابید و همین امر موجب شد تا صهیونیستها برای دور شدن از این تهدید به سمت تیره کردن فضای لبنان بروند.
آنچه در لبنان طی 3 سال گذشته رخ داده، نتیجه همین خواست رژیم صهیونیستی است. یعنی صهیونیستها پس از آنکه نتوانستند بر منابع انرژی لبنان دست اندازی کنند تلاش کردند با کمک ایالات متحده و فرانسه فضای داخل لبنان را گل آلود کنند تا با بحرانی شدن اوضاع داخلی، لبنانیها مشغول امور داخلی خود شوند و آنها بتوانند تمرکز خود را بر منابع انرژی مدیترانه بگذارند. شاهد این امر مذاکراتی بود که طی نیمه دوم سال 2021 میلادی در این زمینه با وساطت ایالات متحده و فرانسه بین دو طرف انجام شد و نتیجهای در بر نداشت.
مانع دوم صهیونیستها در دست اندازی بر منابع انرژی مدیترانه، ترکیه و تلاشهای مشابهی بود که ترکها در مدیترانه برای کسب درآمد از میادین انرژی آن انجام می دادند. ترکیه از سال 2017 با ورود به لیبی تلاش کرد در مدیترانه برای خود نقشی جدی ایجاد کند. این ورود تنها یک اقدام سیاسی نبود بلکه پشت حرکت سیاسی آن یک هدف اقتصادی وجود داشت که آن هم بهره برداری از منابع انرژی مدیترانه در قسمت ترک نشین قبرس بود. ترکها تلاش کردند با تأکید بر مالکیت شان بر بخش ترک نشین قبرس، از منابع انرژی آن بهره برداری کنند. آنها با یک شرکت فرانسوی در خصوص برداشت نفت و گاز به توافق رسیدند و همین امر تا حدی روابط رژیم صهیونیستی و فرانسه را نیز تیره کرد.
این اقدام ترکها تا جایی برای صهیونیستها مهم بود که آنها اواخر سال 2019، ترکیه را به عنوان یکی از چالش سال 2020 و 2021 خود معرفی کردند.
بحران اوکراین و مشغولیت تمام طرفها
در زمانی که بحران اوکراین تمام دنیا و منطقه را به خود مشغول کرده است، صهیونیستها همچون گذشته، پروژههای مسکوت خود را در دست گرفتهاند و در پی برداشت از منابع انرژی مدیترانه هستند. حالا ترکیه هم مشغول اوکراین شده و هم پیش از آن در آذربایجان ورود کرده بود. از سوی دیگر ترکها با ایجاد روابط نزدیک با رژیم صهیونیستی نشان دادند از خواستههای گذشته خود عقب نشینی کردهاند و به دنبال روندی غیر از روند چند سال اخیر خود هستند.
در کنار این بحرانها، لبنان درگیر بحرانهای داخلی خود است و اگرچه اجازه زیاده خواهی را به صهیونیستها نمیدهد اما بخشی از انرژی لبنان صرف امور داخلیاش شده است.
تمرکز بر منابع انرژی یونان و قبرس
صهیونیستها با روابط جدی که طی 5 سال گذشته با یونان برقرار کردهاند در حال بهره برداری از منابع انرژی نزدیک به این کشور هستند. از سوی دیگر بخش یونانی نشین قبرس نیز همین وضعیت را دارد و صهیونیستها از منابع انرژی آن بهره برداری کردهاند.
صهیونیستها تلاش دارند تا با بهرهبرداری از مجموعه میادین انرژی در مدیترانه که شامل میادین نزدیک به شمال فلسطین اشغالی، میادین قبرس و یونان میشود، میزان کسری گاز و نفت اروپا را که بر اثر جنگ اوکراین به وجود آمده تأمین کرده، خود را به عنوان یکی از ذخایر استراتژیک انرژی در زمان بحران برای اروپا معرفی کنند. این بدان دلیل است که مجموعه منابعی که صهیونیستها بر آن دست اندازی کردهاند به اندازه ای نیست که بتوانند به طور کامل جای روسیه را بگیرند اما میتوانند با مطرح کردن خود به عنوان منبع ذخیره، در دورههای بحران، درآمدهای کلان به دست آورند.
از آنجا که رژیم صهیونیستی منبع تمام بحرانهای منطقهای است میتوان گفت صهیونیستها به این سمت رفتهاند تا با دست اندازی و اشغالگری در حوزه انرژی، در زمانهایی که به دنبال درآمدهای کلان هستند، بحران سازیهای خود را به گونهای برنامه ریزی کرده، بحرانها را در زمانهایی ایجاد کنند که برای آنها در آمدهای کلان حاصل از انرژی داشته باشد تا در دراز مدت بتوانند بر برتری اقتصادی کشورهای صاحب نفت و انرژی نسبت به آنها غلبه کنند. این در حالی است که آنها با کمک آمریکاییها کشورهای صاحب نفت و گاز در منطقه غرب آسیا را درگیر جنگهای منطقهای و هزینههای هنگفت کردهاند. تا جایی که بزرگترین تولید کنندگان نفت در منطقه، هم اکنون از کسری بودجه رنج می برند.
این خطر بزرگی است که نشانههای آن با رویکردهای جدید رژیم صهیونیستی در حال آشکار شدن است و تمام کشورهای منطقه باید نسبت به آن هوشیار باشند.