به گزارش مشرق، آنچه در آسیای میانه در حال رویدادن است، شکل گرفتن آینده سیاسی- امنیتی کشورهای منطقه درچهارچوبی جدید است. وضعیتی که تغییر در معادلات منطقه ای را می توان از لابلای آن بازخوانی کرد.
با نگاهی به آنچه دولت ترکیه در عمل بارویکرد نگاهی اولویتمند به کشورهای منطقه در صدد آن است، می توان تکاپوی ترکیه را برای ایجاد روابط پایدار فی ما بین خود و کشورهای آسیای میانه در رویکردهای امنیتی، فرهنگی و اقتصادی مشاهده کرد.
ترکیه با نوعی سخت کوشی در دیپلماسی خزنده، از لابلای فرصت های آنی و با زمان سنجی دقیق به بازارهای آسیای میانه راه یافته است. فرصت هایی مانند معضلات تحریمی جمهوری اسلامی ایران که سرمایه گذاری ها بر بندر چابهار را به مخاطره انداخت و در این فرصت ترکیه به طرح خط لوله ترنس خزر برای صادرات گاز ترکمنستان و ایجاد کریدورهای عبوری شرق به غرب کالا با همکاری جمهوری آذربایجان و گرجستان و مسیر آبی عرض دریای خزر به روی اقتصاد خود گشود.
در واقع مزیت نسبی مسیر ایران با همکاری ترکیه با شرکای استراتژیک خود ناهموارتر شد و با پیش گرفتن این سیاست، سهم بیشتری به شرکای ترکیه در تجارت فی ما بین می رسید. جالبتر آنکه ترکیه در بحبوحه بیماری کرونا که عبور ترانزیتی را مختل می کرد، نیز در صدد حذف مسیر ایران به نفع شرکای خود بود.
چالش اصلی تعامل ترکیه با کشورهای آسیای میانه را باید شکل گرفتن جاده ابریشم در شمال جاده ابریشم تاریخی با حذف ایران از این مسیر دانست. این واقعیت که عبور دریایی از عبور زمینی کم هزینه تر است را باید در نظر گرفت، هرچند دولت ترکیه در تعامل با گرجستان به عنوان شریک تجاری محتاط است و با بازگذاشتن مسیر ایران، احتمال حذف شدن خود از این مسیر به جهت اتصال گرجستان به دریای سیاه از راه بندر باتومی و پوتی را کنترل می کند، لکن ترکیه نیز در صورت توسعه بندر چابهار و اتصال آن به آسیای میانه توان مقابله با کاهش هزینه ها در این خصوص را ندارد.
در حقیقت باید با واکاوی هزینه های عبور زمینی فی مابین کشورهای آسیای میانه خصوصاً افزایش های گاه به گاه هزینه های ترانزیت توسط ترکمنستان و چالش توسعه بندر چابهار برای برخی کشورها به دنبال علت یابی بود؛ از این رو باید تقابل مسیر شمال به جنوب را با مسیر شرق به غرب، جدی، اثر گذار و برای اقتصاد تمام کشورهای منطقه تعیین کننده دانست.
در بررسی روابط ترکیه با کشورهای آسیای میانه باید به نقش تعامل سازنده ترک ها با دولت روسیه به عنوان پدرخوانده آسیای میانه اشاره کرد، اما آنها با پیش کشیدن نسخه فرهنگی سازمان بین المللی فرهنگ ترکی و طرح موضوعاتی چون پان ترکیسم، ما به ازای فرهنگی متناسبی را با فرهنگ ایران و زبان فارسی مطرح کردند.
درست در زمانی که تلاش و تکاپوی جمهوری اسلامی ایران پس از اضمحلال شوروی، اثر گذاری با اتکا بر اسلامگرایی در آسیای میانه بود و متاسفانه این سیاست با حساسیت های دولت های آسیای میانه شکست خورد، دولت ترکیه با طرح مسئله قومیت و فرهنگ در تلاش برای تشکیل یک هویت برای کشورهای ترک زبان بر آمد و در تکمیل تلاش های منطقه ای ترکیه، سازمان منطقه ای دولت های ترک به عنوان یک سازمان هویت مند با مرکزیت ترکیه و سازمان اجرای قانون و وضعیت نظامی اوراسیا را نیز به عنوان یک سازمان منطقه ای نظامی با همکاری جمهوری آذربایجان و حتی مغولستان تشکیل داد.
شایان توجه است آنچه نفوذ ترکیه را در آسیای میانه معنا بخشید و عمق داد، همخوانی استراتژیک در مقابله با ایران فرهنگی در آسیای میانه بود؛ حقیقتی که در سده پیشین با ازبک سازی تاجیک ها و تغییرات فرهنگی که زمینه را برای نفوذ پان ترکیسم فراهم کرد.
این وضعیت را با مطالعه رویکردهای راهبردی ترکیه در کتاب سرخ(مجموعه راهبردهای اعلامی دولت ترکیه) می توان مشاهده کرد.
باید گفت آنچه نوعثمانی گرایی و اردوغانیسم را دامن زده، رویکرد کشورهای آسیای میانه در محدود سازی قدرت های همسایگان خود با دیگر اقتصادهای نوظهور است، رویکردی که می توان آن را با دکترین دفاع پیرامونی در رژیم صهیونیستی مقایسه کرد. این رویکرد باعث نفوذ دولت های عربی و حتی رژیم صهیونیستی نیز در این کشورهای آسیای میانه شده است.
سودای بازتولید هویت کشور ترکیه و بها دادن به روابط منطقه ای و فاصله گرفتن از نسخه غرب گرایانه محض کمال آتاترک و چندگانه گرایی سیاسی و امنیتی برای آنان بسیار مهم و قابل توجه است. ترکیه به عنوان کشوری که در آغاز قرن بیستم یکی از بزرگترین کشورهای جهان بود(دولت عثمانی) در حال بازیابی هویت خود است.
تلاش در نفوذ ترکیه را نمی توان صرفاً در آسیای میانه مشاهده کرد، نقش آفرینی ترکیه در شمال آفریقا در حدی است که به نظر کارشناسان در لیبی از کشور های غربی پیشی گرفته است، سختکوشی در فعالیت دستگاه دیپلماسی ترکیه را باید در حدی ارزیابی کرد که کشور های آمریکای جنوبی نیز در سیاست خارجی ترکیه جایگاه مهمی دارند.
آنها شریک مهمی برای قطر، مصر، برزیل، چین، روسیه، اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی و عموم قدرت های آفریقایی هستند. در نگاه اقتصادی و امنیتی ترکیه، عمق راهبردی و شرکای راهبردی و ایجاد همکاری های مستحکم و فرهنگی مانند همکاری با آسیای میانه اهمیت به سزایی دارد. مدل اقتصادی ترکیه در عمل به دنبال ایجاد پلی بین اقتصاد چین و اروپا و جهان با حضور خود است و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
کشورهای آسیای میانه را می توان به حوزه نفوذ فرهنگی ایران فرهنگی( تاجیکستان و افغانستان)، حوزه نفوذ فرهنگ چین( مغولستان)، حوزه نفوذ فرهنگی روسیه(عموم آسیای میانه) و حوزه تعامل فرهنگی ترکیه( قرقیزستان، ازبکستان) تقسیم بندی کرد، از این رو نمی توان نفوذ ترکیه را به عنوان یک وضعیت غالب دانست که عموم حوزه آسیای میانه هنوز در استیلای روسیه است.
از دیگر چالش های رابطه ترکیه با آسیای میانه به جز فاصله مکانی، رتبه پایین این کشورها در عموم سنجه های اقتصادی و این حقیقت که این کشورها، تولید کننده مواد اولیه هستند دانست، در این میان این حقیقت که تشابه فرهنگی این کشورها را باید صرفاً در بخش زبانی و نه نژاد و مذهب و فرهنگ قالب به جهت ممحض شدن ترکیه در فرهنگ غربی دانست.
در حقیقت کشورهای آسیای میانه، مصرف کننده تکنولوژی ترکیه به صورت محدود هستند و تشابه کالاهای تولیدی کشاورزی و مواد اولیه نیز از موانع اصلی همکاری اقتصادی ترکیه و این کشورهاست، جالب آنجاست که از میان کشورهای آسیای میانه، ترکمنستان به عنوان یک نظام سنتی و قدرت اقتصادی نوظهور به جهت کشف منابع گاز فراوان، با ترکیه به شکلی محافظه کارانه وارد تعامل شده است.
عدم عضویت ترکمنستان در سازمان های منطقه ای ترکیه ای را باید از این منظر تحلیل کرد، در واقع ترکمنستان کماکان به سیاست کنترل روابط خارجی خود پایبند است.