به گزارش مشرق، ۸ ماه از پایان دولت حسن روحانی میگذرد و میوه عملکرد جریان غربگرا این است که نه دیگر مردم برای حضور در قوه مجریه به آنان اعتماد کردهاند، نه مدیریت شهری را دارند و نه میتوانند نقش مدیریتی در بخشهای مختلف کشور داشته باشند. غربگرایان اما یک چیز را همیشه داشتهاند و اکنون هم دارند و آن چیزی نیست جز «رسانه».
همه دوقطبیهای روحانی را طی ۸ سال حضورش در پاستور به یاد دارند. «سرهنگ-حقوقدان»، «برجامیان -نابرجامیان»، «دلواپس -دلآرام»، «تندرو - معتدل» و دهها دوقطبی دیگر ابزاری بود که رئیس جمهور سابق به مدد عقبه رسانهای غربگرا برای مدیریت افکار عمومی از آن بهره میجست. عقبهای که هنوز هم هست و با هدف سنگاندازی در مسیر رشد و شکوفایی کشور با نیت اثبات گزاره مخدوش انسداد در نظام فعالیت میکند.
آخرین ماموریت این جریان در تخریب بیانات ابتدای سال رهبر انقلاب و همچنین شبهه افکنی درمورد کارایی شعار سال است. بیاناتی که دولت غربگرای گذشته هیچکدام از آنها را چه در اقتصاد و چه در سیاست خارجی مبنای کار خود قرار نداد و اکنون که دولت کنونی عزم عمل به آنها را دارند، با دوقطبی های رسانهای می خواهند سنگی در مسیر باشند.
دو قطبی اینترنت و دانشبنیان
شاید در حالت عادی نتوان ارتباط مستقیمی میان سرعت اینترنت و رشد شرکتهای دانشبنیان پیدا کرد ولی سید مصطفی تاجزاده فعال اصلاحطلب در متنی این ارتباط را شکل داد. چند ماهی است که این شائبه به وجود آمده که نظام جمهوری اسلامی میخواهد اینترنت را محدود کند و همین مسئله ابزار دست غربگرایان شده تا در بزنگاهها ابزاری برای تخریب نظام داشته باشند. تاجزاده نوشت: «آیا #رهبر فکر میکند رشد صددرصدی شرکتهای #دانشبنیان با قطع ارتباطات اینترنتی ایرانیان با جهان شدنی است؟ اگر نه، چرا دستور نمیدهد طرح #صیانت از دستور کار مجلس خارج شود؟».
همین محور را محمدرضا جلائی پور با پیاز داغ بیشتری پی گرفته و مینویسد: «زمینهسازی برای رشد اشتغال دانشبنیان نه با طرحهای صیانت ۱ و ۲ سازگار است، نه با تداوم انزوای ایران و تحریمهای اقتصادی و خودتحریمیها، ...».
دو قطبی تحریم و دانش بنیان
رسانههای غربی و جریان غربگرای داخلی همواره در نوشتههایشان این گزاره را به جامعه منتقل میکنند که عامل تداوم تحریمها، ایران است و اگر ارادهای در نظام جمهوری اسلامی باشد، تحریمها لغو میشود. حال اینکه تحریمها از سوی آمریکا ایجاد شده و باید از طریق آمریکا و با اراده سیاسی آن کشور لغو شود. اینگونه است که با هدف تخریب بیانات رهبری و شعار سال، تحریمها را در برابر پیشرفت علمی کشور قرار می دهند. بی آنکه پاسخ دهند پس چگونه و با چه فرمولی کشور در بخش هایی مثل نانوفناوری، تولید واکسن، فناوری هسته ای و موشکی با وجود تحریم رشدهای خارق العاده ای کسب کرده ایم.
در این راستا علاوه بر اظهارات فوق جلائیپور، پایگاه ضد انقلاب رادیو فردا مینویسد: «... ادامه سیاستهای منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی، تحریمهای جهانی گسترده و طولانیمدتی به دنبال داشته که سالها است مانعی بر سر راه پیشرفت اقتصادی ایران شده است».
اخیرا نیز جبهه اصلاحات ایران با صدور بیانیهای نوشته بود: «تعلیق اخیرِ مذاکرات احیای برجام برای دغدغهمندان توسعه و منافع ایران به شدت نگرانکننده است. بسیاری از کارشناسان دلسوز، از جمله وزیر سابق خارجهٔ ایران جناب آقای محمدجواد ظریف، نسبت به دو موضوع مکرر هشدار داده بودند: اول؛ ضرورت فرصتشناسی و تسریع در حصول توافق و رفع تحریمها (با توجه به اینکه نظام بینالمللی در معرض تحولات سریع و بعضاً پیشبینیناپذیری است و مخالفان برجام و ایرانستیزان هم برای کارشکنی در فرآیند رفع تحریمها فعالاند) و دوم؛ ضرورت مبنا قرار دادنِ منافع ملی ایران، و نه ترجیحات قدرتهای بزرگ، از جمله روسیه و آمریکا و چین، در تصمیمات مذاکراتی کلیدی ایران.
دوقطبی سنتی معیشت - سیاست خارجی
یکی دیگر از قدیمی ترین دوقطبی هایی که این روزها هم استفاده میشود، قرار دادن معیشت مردم در برابر سیاست خارجی هست تا آن بخشی از بیانات رهبر انقلاب را که تاکید بر گره نزدن اقتصاد کشور به رفع تحریمها دارند را مورد هجمه قرار دهند.
اکبر گنجی از شخصیتهای ضد انقلاب خارجنشین در مطلبی مشکلات اقتصادی و حتی کلماتی چون ائمه و امام زمان! را به گروگان میگیرد و میگوید: «از نظر آیت الله خامنه ای فقط و فقط یک معیار و ملاک برای ارزیابی کارنامه کشورها وجود دارد: مبارزه با آمریکا و شکستِ خفت بار آمریکا. چرا یک بار برای مردم فقر و فلاکت زده بغض و گریه نمیکنی؟ چرا یک بار برای ستمگری و قربانیان سرکوب هایت بغض گریه نمیکنی؟ آیا خدا، پیامبر و ائمه بغض سلطان ستمگر را برای امام زمان می پذیرند؟».
رسانه سعودی ایران اینترنشنال هم با قرار دادن معیشت در برابر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اینگونه مینویسد: «علی خامنهای در سخنرانی نوروزی خود تنها مانع توافق برجام را لغو تحریمهای سپاه عنوان کرد. این در حالی است که شرایط اقتصادی کشور، تورم و کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی، آخرین نگرانی نظامی است که موجودیتش بر دشمنی با آمریکا بنا شده است».
تاکتیک دو قطبیسازی یکی از ابزارهای قدیمی جریان ضد انقلاب است که با همکاری جریان غربگرای داخلی همواره به اجرای آن پرداختهاند. در دوران دولت ۸ ساله دولت تدبیر و امید این جریان با هدف اجرای پروژه هایی چون برجام، پیوستن به FATF، سند ۲۰۳۰ و مسائل دیگر از شخص اولین مقام اجرایی کشور تا روزنامه ها و مقالات، غربگرایان به آن دمیدند ولی نه در سیاست خارجی و نه در اقتصاد نتوانستند رهاورد مثبتی برای کشور داشته باشند.
شعار سال از زبان مدافعان منافع ملی نه منافع جناحی
با این حال هستند شخصیتهای اصلاحطلبی که فارغ از نگاههای جناحی به منافع ملی، به تحلیل کارایی بیانات رهبر انقلاب و شعار سال می پردازند. محمدعلی وکیلی نماینده اصلاح طلب مجلس دهم با اشاره به اظهارات اخیر بدخواهان و معاندان نظام درباره بیانات رهبر انقلاب و شعار سال میگوید: «اظهارات معاندان نظام درباره نظام و رهبر معظم انقلاب هیچ گاه از سر خیرخواهی و وطنپرستی و دلبستگی آنها نسبت به منافع ملی نیست. این اشخاص و افراد سخنگوی رژیم صهیونیستی، آل سعود و دیگر دشمنان نظام هستند و جیره خود را هم از آنها میگیرند.
این فعال اصلاح طلب تاکید میکند: «رهبر معظم انقلاب در سالهای گذشته شعار سال را همواره حول محور تولید در نظر گرفتند و رمز موفقیت ما نیز عمل به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و رونق تولید است و حرکت در این مسیر ما را به استقلال اقتصادی و مصونیت در برابر تحریمها میرساند.»
شاید نتوان قاطبه اصلاحطلبان را در جرگه کسانی دانست که عامدانه و با نیات کاملا سیاسی و جناحی علیه منویات رهبر انقلاب قلم فرسایی میکنند.
کما اینکه محسن علیجانی زمانی نماینده اصلاح طلب مجلس دهم نیز در این باره میگوید: «پس از ناکامی در حوزه نظامی دشمن توان خود را صرف فشارهای اقتصادی علیه ایران کرده تا بر اثر این تحریمها و فشارهای اقتصادی و آثار و تبعات آن مردم به خیابانها بریزند و آشوبهای خیابانی در کشور به راه بیفتد».
این فعال اصلاحطلب تاکید میکند: «بهترین راه برای مقابله با تحریمها ایجاد رونق در تولید است و شعارهای تعیینشده برای سالهای گذشته و امسال از سوی رهبر معظم انقلاب نیز حول این محور است».
بااین حال غربگرایان، چه اپوزیسیونی که با جمهوری اسلامی دشمنی دارند و چه اصلاحطلبان داخلی که عمدا و در مواردی سهوا در بوق دوقطبیها و تخریب مواضع اصولی نظام در حوزه اقتصاد و سیاست خارجه میدمند، اکنون در یک مسیر حرکت میکنند و آن ایجاد یاس در جامعه درباره رشد علمی و دانش بنیان کشوراست. رشدی که سابقه همه کشورهای پیررفته نشان می دهد که بی آن نمی توان به رشد و سامان اقتصادی مطلوب رسید.
بهصورت اجمال اگر به مهمترین نیت جریان غربگرا در این میدان بپردازیم، این است که آنان به شدت واهمه از این دارند که جریان انقلابی با همان سرعتی که واکسیناسیون را با اقتدار تمام به ثمر رساند و روابط خود با کشورهای همسایه و سازمانهایی چون شانگهای را تقویت کرد، اقتصاد کشور را از وضع کنونی نجات دهد. روزی که دیگر تحلیلها و ایدههای غربگرایان، جایگاهی میان مردم نخواهد داشت و توان دو قطبیسازیهای کاذب در خود نخواهند دید.