"بنت جبیل" شهر کوچکی در جنوب لبنان و در فاصله بسیار کوتاهی با سرزمین های اشغالی، یکی از مشهورترین شهرهای شیعه نشین لبنان به حساب می آید که از شرق به شهر عيترون، از شمال به كونين، از جنوب به يارون و از شمال شرق به عيناتا، از شمال غرب به الطيري و از جنوب غرب به عينابل و از جنوب شرق به مارون الراس محدود ميشود.
در میان طوایف موجود در بنت جبیل "آل بزی" قدیمی ترین و بزرگترین طایفه هستند که اعتبار آنها در سالهای اخیر را شهدای آن رقم زدند شهدایی مانند "هشام محمد بزی" اولین شهید جنگ 33روزه!
اشتعمارستیزی این شهر که آن را سرآمد مناطق جنوب کرده از روزی آغاز شد که فرانسوی ها لبنان را زیر سلطه گرفتند و از همان زمان بود که يك گروه مقاومت مخالف اشغالگري در اين شهر شكل گرفت كه رهبري آن را "محمود احمد بزي" بر عهده داشت.
(به شما ای ملت ما در فلسطین می گویم! اسراییل با قوی ترین نیروی هوایی منطقه و دارای سلاح هسته ای، والله قسم از خانه عنکبوت سست تر است(
اما در ایام جنگ 33روزه، گرفتن "بنت جبیل" برای اسراییلی ها یک هدف جدی و بزرگ به حساب می آمد و آنها اوایل جنگ ادعا کردند که "بنت جبیل" پایتخت حزب الله است و زرادخانه موشکی حزب الله در این شهر قرار دارد و اگر بتوانند آن را بگیرند، در حقیقت مشکلات ناشی از حملات موشکی حزب الله برای اسراییل حل خواهد شد.
بعدها معلوم شد که ارتش صهیونیستی قصد داشت با تصرف این شهر، برنامه ای ترتیب دهدکه دان حالوتس درست در میدان خانه عنکبوت (همان جایی که سید حسن سخنرانی کرده بود) خطابه آتشینی کرده و به حزب الله بفهماند که اسراییل خانه عنکبوت نیست!
اما این آرزو که آنها بتوانند حتی یک ساعت با آرامش خاطر در این شهر قدم بزنند تا با کمک رسانه های خود قدرتنمایی در "بنت جبیل" داشته باشند، مانند بسیاری از آرزوهای فرماندهان این رژیم به گور رفت.
البته اسراییلی ها قبل از این که به سراغ "بنت جبیل" بیایند، در روستاهای "مارون الراس" و "عیتا الشعب" درگیری سختی با رزمندگان حزب الله داشتند اما نمی دانستند که با رها شدن از نبرد در این دو روستا، وارد جهنمی خواهند شد که حزب الله برای آنها در "بنت جبیل" تدارک دیده بود.
لبناني ها معمولا در منازل بزرگ و ييلاقي مانند خود در اطراف شهر زندگی می کردند اما در اين مقطع، منازل و باغ ها تبديل به كمين نيروهاي مقاومت شده بودند.
طبق اعترافات خود اسرائيلي ها، در نبردهاي "بنت جبيل" حدود 35 نظامي صهیونیست کشته شدند و اين جداي از تانك هايي است كه در آنجا منهدم شدند.
در مرحله نخست، عمليات مستقيم (آزادسازي) اسيران آغاز شد و از سيزدهم تموز (23تير) تا بيست و چهارم همين ماه (چهارم مرداد) طول كشيد و طي اين مرحله، بدون آن كه حمله زميني صورت گيرد، شهر مرتباً بمباران مي شد.
مرحله دوم عمليات از بيست و چهارم تا بيست و نهم تموز (نهم مرداد) ادامه يافت و دشمن در اين مدت تلاش كرد كه از طريق تپه مارون و شهرك عيناتا و تپه مسعود، بنت جبيل را اشغال كند.
مرحله سوم، از بيست و نهم تا هشتم ماه آب (هجدهم مرداد) بود که طی آن، بنت جبيل به شكل انتقام جويانه اي هدف بمباران قرار گرفت و ويران شد.
اما حمله زميني به "بنت جبيل" در روز بيست و چهارم تموز آغاز شد، يعني زماني كه يك گردان از نيروهاي پياده ارتش اسرائيل از طريق تپه مارون الراس، دست به پيشروي به سمت شهر زد. پيشاپيش اين پيشروي، نيروهايي از ارتش قرار داشتند كه تانك ها را از منطقه شرقي مارون به داخل بنت جبيل هدايت مي كردند.
در این مرحله بود که نيروهاي مقاومت سه تانك را منهدم كردند، اقدامي كه باعث شد دشمن در استفاده از تانك منصرف شود و نيروهاي گردان پياده نظام مذكور شروع به پيشروي به برخي از مناطق اطراف بنت جبيل كردند، ولي تعداد زيادي از نيروهاي مقاومت نيز به سرعت اطراف تپه مارون و نزديك مهنيه بنت جبيل پراكنده شدند.
ان شاءالله در مطالب بعدی، از برخی مصادیق زمین گیر شدن صهیونیستها در جهنم "بنت جبیل" و نیز سردارانی که این آتش را برای آنها فراهم کردند، بیشتر خواهیم گفت.