سرویس دیدگاه مشرق؛ احمد میراحسان پیشکسوت و فعال فرهنگی در یادداشتی، به جنبش اخیر گروهی از سینماگران زن در مقابل فساد در سینمای ایران واکنش نشان داده است که در ادامه یادداشت ایشان از نظرتان میگذرد:
آیا باید از بیانیه خانم های بازیگر علیه زیر پا نهادن حق انسانی امنیت شغلی و علیه تعدی جنسی شادمان بود یا دلزده؟
کدام آدم با اندک شرافتی است که از حرکت مشتی بانوی شریف در دفاع از جسم و روح و پاکجانی خود برابر تجاوز سر تعظیم و همدلی فرود نیاورد و به زنان هموطنش که چنین پاکیزه خو و درست کردار و دلیر و پر آزرم می زیند فخر نفروشد.
و به همین اندازه کدام آدم خردمند و آینه دلی ست که از دروغ و بازی و وانموده و فریبکاری مشتی اهل زشتکاری، با اهداف نهان روشانه و خدمتگزاری شیاطین و گناهان بزرگتر ضد توحید و ایمان و شرافت و برای بازیگری در سناریوی فساد زای فمنیسم افراطی و بی حیا و تقلید و اجرای نسخه شیطان بزرگ دچار اشمئزاز نشود و از این همه رذالت و اغوا منزجر نگردد؟
خوب می ببنیم که بیانیه واحد در متن دو واقعیت و وضعیت متفاوت، دو معنای متضاد می سازد. دلالت های زبانی ظرفیت وارونمایی دارد. مثل بازنمایی فیلمیک!
نشانه های قوام بخش دو کنش متضاد چیست؟ این که اصل موضوع فساد در سینمای جهان و ایران حقیقت دارد. شکی نیست. و پرسش از علت آن می تواند از سطح یک هیاهوی سویه دار ژورنالیستی در خدمت سیاست تا گفتمان فلسفی یا انسان شناختی و جامعه شناسی و دانش اتیک مدرن دامنه گیرد و همه جا رشدش را دنبال کنیم چه در سینمای و تلویزیون و چه در فضای قدرت و سیاست و ثروت جهان مدرن، در آمریکا و فرانسه و انگلیس و... و. در کاخ رؤسای جمهور و نخست وزیرانشان و مردان و زنان قدرت و در زندگی روزمره مردان و زنان عامه شان و بدنبالش در نظام های پیرامونی و دنباله رو رد یابی شود.
در جهان حاضر انواع روابط تبعیض آمیز و سلطه فحشا با پوششهای فریب آمیز تحت نام آزادی غوغا میکند، و دفاع از آن هر روز در شکلی از فروپاشی عقلی و روحی و اخلاقی، نمود هولناک تری می یابد. اصل تجاوز با ظواهر آراسته و سوء استفاده از زنان، سکه رایج و رایج ترین رابطه حیوانی زن و مرد است که انواع نقاب تمدن به چهره می زند. و جنبه اعتراضی در میان مدرن ها نه به سود بازگشت به فطریات انسانی و آدمیت بلکه حرکت به سوی فرو پست تر از انعام و بهایم و رفتار خوک وشانه و زنا با محارم سوق می یابد.
این امر ریشه اش کجاست؟ به نظر من در خود مدرنیت، خود واقعیت نظام ایدئولوژیک مبتنی بر درک گسسته از امر مقدس و خود بنیان انگاری میل و در فهم لیبرال رها از حدود الهی، از آزادی جنسی و نفی حدودهای الهی حرمت زن و مناسبات جنسی، در خود کالا شدن زن در نظام سرمایه سالار غربی ، و در خود فرو پاشی نسبت اخلاق و آفرینش الهی، و تربیت ربوبی انسان و رابطه اش با اخلاقی روابط جنسی در تفکر مدرن چه لیبرال و چه کمونیستی که آن هم جزیی از نظام الحادی مدرن است.
فمنیسم واکنش کژدیسه ی این وضع زنان و اتفاقا گسترش بیشتر فحشا و توطئه همجنس گرایی در پناه رشد انزجار شیطانی از مردان و سیمای دیگر و بیماری حادتری از لیبرالیسم جنسی است که دیگر به زنا با محارم کشیده شده است. پس سویه فمنیسم و اعتراض نه پاکیزگی جان بلکه تشدید میل و لذت خواهی و فساد مادون بهایم است که در پشت اتیکت مدرن و کلمات پوچ خود را نهان می سازد. از این بابت حتی خران هم فریب این ادعاهای پیشرفت و آزادیخواهی پست تر از زندگی خوکان را نمی خورند.
مدرنیته ایرانی و ساختار پیرامونی رضا شاهی و پهلوی ها که تا امروز گسترش یافته، سراپا مقلد بی حیثیت و بس عقب مانده تر همین بیماری فحشا و خود فروشی اقتصادی، سیاسی و اخلاقی و جنسی با صورتک آزادی خواهی و حیا از کف رفتگی روز افزون بوده است، بوده / هست! هستی واقعی مدرنیزاسیون ایرانی نظام شاهنشاهی بر این روح فحشا و آویختگی بر فساد وجودی غرب و پذیرش سلطه فاسد فرهنگ برهنگی استوار است.
این روند طبیعی مدرنیته است که می اندیشد که پروردگار یکتا و فرامین وحی مقدس سعادت بشری و سبک زندگی در چارچوب حدود الهی خرافه و یاوه است و اصل میل آدمی است. این لذت جویی است که سینما به مثابه آموزش دهنده شهوت رانی بی مهار به فیلم های پورنو اکتفا نمی کند بلکه با در خدمت کردن فلسفه برای ستایش و عمومیت و جذاب کردن آثار پورنوگرافی آنها را به قلمرو سینمای عمومی می کشاند تا با امر به قول خود خرافه الهیات و اخلاق مقابله کند و هر مرزی را بشکند و آمیزش با حیوان، آمیزش همجنسان، آمیزش با محارم، عوض کردن همسر در پارتی های شبانه را گام به گام به امر محتوم زندگی و فرهنگ مدرن بدل نماید و آن را به عادت و نشان رهایی از خرافه ای بنام الله بدل سازد. در دنیای امروز مخالف ماهوی این سقوط در ظلمات کفر، اسلام ناب محمدی/اهل البیتی و تحت محور قرآن و ولایت امام زنده است.
این روند طبیعی مدرنیته است که می اندیشد که پروردگار یکتا و فرامین وحی مقدس سعادت بشری و سبک زندگی در چارچوب حدود الهی خرافه و یاوه است و اصل میل آدمی است.
برای همین تهاجم همه سویه جهانی به ایران انقلاب اسلامی معنایش را هویدا می سازد و نقش سینمای غربگرا و بازیگران غربگرا و دنبالهرویشان از هالیوود، در هیاهوی معاصر، حلقه کوچکی از جنگ ماهوی مدرنیته با خداست که نهانش نمی کنند. و در ایران هم قدم به قدم با عادت دادن مردم به فساد آن را پرده بردا ی و رونمایی می نمایند!
اگر نظام جائر قدرت زمینداری کهنه آسیایی، بر ظلم و خشونت سنتی بر زنان بوسیله مردان در رابطه مرد و زن، دور می زده و قوانین الهی و حقوق اسلامی زن زیر پا گذاشته می شده، و در عوض رفتار مستبدانه را بپای دین می نوشتند و مردان با نقاب دروغین اسلام بر زنان شان ستم می کردند و رفتارشان کوچکترین شباهتی به عشق محمد به خدیجه و علی فاطمه و حسین به رباب و... و. نداشت، باید بگویم هزار بار فاسد تر و مسخ کننده تر و حیوانی تر بازتولید اغواگرانه افق مدرن است در رابطه زن و مرد که در نمایش و وانموده فریبناک آزادی و حقوق زن، آنان را به بدترین ابزار از خود بیگانه و کالای اطفای شهوات و موجوداتی دچار مرگ روح و اخلاق و پذیرفتار وهن بزرگ و خودخواستگی حیات حیوانی آزاد بدل کرده است.
پس باید مراقب معنای نشانه های واقعی وجود این مرض در جامعه ما بود، تا واقعیت شوم و فاسد به نیرنگ و مکر ابلیس و تفسیر غلط و سطحی و راه حل جدید اغوای جدید شیطانی بدل نگردد. فمنیسم همان فریب بزرگ تشدید مرض و فساد و از خود بیگانه کردن زنان و سر افراطی دیگر ظلم سنتی است که از آن ور بام می غلتد. و امروز در بیانیه زنان نهان کارانه فهم درست ماجرا را لوث می کند.
حال اجازه دهید نشانه های تردید انگیز را کاوش کنیم و بپرسیم بیانیه این خانم ها و جنجال کسانی چون خانم میلانی و فضای سوداگرانه هیاهوی رسانه ای اربابان ظلمانی و پیروان ایرانی شان، مبین سلامت پاک سازی و جنبش همراه گرایش سالم سازی و رهایی از سیطره پروژه های اربابان فساد انگیز و هالیوود و بی بی سی و وانموده های شیطانی آنهاست یا در خدمت توسعه شدید تر فحشای مدرن و بی ایمانی و ستیز شیطانی با پیشنهادهای حفظ حیا و شرافت و استقلال زنان و بستن هزار دروغ به پای جمهور اسلامی و بهره از این پروژه در خدمت تکرار اتهامات وقیحانه به دین و انقلاب و جمهوری اسلامی و سر پوش نهادن به جنایات آمریکا و غرب و شکستن کاسه کوزه ها بر سر نیروهای پاک نظام و پنهان کردن علل واقعی ظلم در جامعه ایران؛ چرا که خود در خدمت همان ریشه فساد جهانی ظالم اند؟!
فمنیسم همان فریب بزرگ تشدید مرض و فساد و از خود بیگانه کردن زنان و سر افراطی دیگر ظلم سنتی است که از آن ور بام می غلتد. و امروز در بیانیه زنان نهان کارانه فهم درست ماجرا را لوث می کند.
به نظرم نظام الهی و طبعا ارزشهای انقلاب اسلامی پیرو اسلام بی هیچ اما و اگر، از نفی فساد و هر ظلم به زنان و از جمله لکه دارکردن شرافت زنان بازیگر و عدم امنیت شغلی شان و از حقوق آنان دفاع می کند. در این شکی نیست.
اما این به معنی آن نیست که اسلام و انسان مؤمن از دروغ و اغوا و وانموده و اهداف نهان نگاه داشته شده ی صد بار هولناکتر بردگی و توطئه بزرگ شیاطین مدرن و شیطان بزرگ و رواج نهادهای فمنیستی دفاع خواهد کرد که هیچ، هیچ، هیچ ربطی به حقوق انسانی زن و فطریات و برابری در حق شرافتمندانه زیستن، تجاوز نشدن و بازیچه شهوات مردان فاسد زورمند مستقیم و غیر مستقیم نگشتن ندارد.
حال با این مبانی، اجازه میخواهم به نشانه های مؤید عدم سلامت این حرکت بازیگران بپردازم و به هستی حقیقی آن اشاره کنم که چون جزیی از فاسدترین پروژه ی شیطان بزرگ علیه حقیقت الهی و ذات دعوت اسلامی و میراث پاک امام خمینی ره، عمل می کند، یعنی پروژه ضد تلاش برای تٱسیس جامعه ای سالم به اسم جمهوری اسلامی!
ما چهل سال از درون و بیرون شاهد همه گونه یورش جهان مدرن و سرمایه داری جهانی و مدرنیته واقعا موجود و اذناب بیمارشان علیه تلاش برای ساختن جامعه ای سالم در اندازه وسع مردم ایران و در محاصره جبرهای جهان کفر بوده ایم. زیرا این تلاش امری ایمانی برای امام و پیروان امام خمینی بود.
این یک حق، یک تکلیف و یک برنامه الهی اسلام بود که هر مؤمنی و مرجع دوران شناس و رهیافته ی اسلام، خود را فدایی آن میخواست کرد. کسی که در اسلام ناب و در هدایت قرآن و خاندان عصمت و طهارت ذوب شده بود و جز بندگی حق مطلق و زندگی در جستجوی تجلی عصمت و طهارت حاصل از عبودیت حق متعال عج چیزی برای مردم ایران و جهان نمی خواست یعنی امام پیشاپیش این حرکت بپا خاست.
انقلاب اسلامی ایران بدون درک این خواست الهی برای جهاد پاکی و رهپویی راه حق و انتظار و فنا در مسیر برنامه موعود یعنی در مسیر رضای آن وجود موجود معصوم حجت بن حسن عسکری عج ، معناشدنی نیست. و نقش زنده ی آن منتظر و منادی و مجری ظهور کامل اسلام و عدل جهانی جامع در عصر غیبت، (عج) نا شناخته می ماند.
چهل سال و اندی جهان مدرن، شرق و غرب یکپارچه علیه حرکت انقلاب امام خمینی ره، این پیرو صدیق موعود موجود، امام زمان عج و علیه اجرای منویات و تکالیف نوربخش بزرگ در عصر غیبت و تشکیل جامعه ای نسبتا پاک و سالم تا ظهور آن پاکیزه از هر رجس و آلودگی، وحشیانه جنگید، جان پاک ایران از دشمن زخم خورد، فرزندان پاکش کشته شدند، اما از درون و بیرون پیروان ناپاک شیطان و فرعون فساد انگیز عصر، با امام و میراث معنوی و عینی و اسلامی او همچنان جنگیدند، حتی از درون حکومت، نولیبرالیسم خائن به آرمان عدالت و جامعه ایران، و نومانکلاتورای با نقاب اسلام و انقلاب چپ و راست و اصلاح طلب و غربگرا و شرقگرا و کمونیست و دموکرات ، و اختلاس گر و رفیق دمساز و امید بسته به فرعون و رهروان معتمد و سازش خواه باکدخدای ستم و با شیاطین سلطه خواه بر نفوس و بر کشور، با دشمن همراهی کردند و مستقیم و غیر مستقیم با اعتماد به لیبرالیسم و مدرنیت و غرب و شرق، راه براندازی را هموار نمودند. آیا با این پیشینه عاقلانه نیست از خانم های بازیگر بپرسیم شما در این جهاد کجا بودید؟
مگر نه انکه اکثرا در آغوش همان ایدئولوژی فاسد زورگیر ، همان سبک زندگی، همان خوشگذرانی شیطانی جنسی، در لذت های حرام جوانی تان را بر باد می دادید و ضمنا نشر دهنده همان دیدگاه فاسد از روابط مرد و زن بودید؟
چرا چهل سال در جوانی خاموش نشستید و اکنون به کمک اربابان فساد، بیادتان افتاد از همین لذت گناه از سر گذرانده می توان سود جست تا ضربه بدتر به سینمای جمهوری اسلامی وارد کرد.
نمیشد با همان سلحشورها که برای پاکی سینما دل می سوزاند همراه شد اگر هدف واقعا پاکی بود؟ اما شما کارگردانان پاک سینما را بایکوت کردید در فیلم ده نمکی بازی نکردید و تمام بدن تان را در اختیار همان ها قرار دادید که امروز متهم به باجگیری جنسیشان می کنید آن هم گویی اعتراضتان بیشتر صیغه است و نوع آزادش که هیچ اعتراض تان را بر نمی انگیزد.
فکر می کنید مردم ایران شبیه اپوزیسیون خود فروخته ابله است که این بازی یک بام دوهوا و فساد شدید تر را باور کند؟ کاش یک جو می شد به شما باور داشت تا برای حفظ عفتتان، پاسداران متقی جان فدا کنند.
مگر در تمام این سالها در زندگی واقعی و تفکر واقعی و اخلاقیات واقعی کعبه ای جز همین فاسدترین الگوی حیات بشر داشتید؟ مگر جز آنکه چشم براه شیطان بزرگ زیستید کار دیگری کردید و گوشه ای از بار توانفرسای مقاومت برابر شیطان بزرگ و فساد روابط مدرن و آزادی های پوچ مدرن را، ترویج نمودید؟
شما باید هزار بار خدا را سپاس گویید که جمهوری اسلامی سبب شد در سینمای ایران مهاری بر جریان پیروی از هالیوود زده شود و گاه در آثاری شرافتمندانه در باره دفاع مقدس برابر شیطان ساخته شد و در آن نقش داشتید و شرکت کردید و این انقلاب آبرویی برای سینما فراهم آورد.
اما با تمام نیرو در واقعیت زندگی مدام علیه این انقلاب و ارزشهای آن جنگیدید و همراه شدید با همان مفسدین فی الارض، اتفاقا اگر دقت کنید شباهت فرهنگی و وجودی تان نه تنها با ایدئولوژی مدرن و اربابان جنایتکار جهان بیشتر است و بلکه با نوکران خائن انان درون نظام با مدیران رذل و اختلاس کنندگان هزار میلیاردی و فراریان به کانادا و دزدان نقابدار، با قشر ممتاز و مسئولانی که از قدرت برای ثروت اندوزی کلان سود بردند با صاحبان کاخ ها در ایران، هزار بار سنخیت بیشتری دارید تا مدافعان عدالت و مبارزان استقلال و آزادی واقعی و مروجان فرهنگ دادگری و سلامت و آزادگی.
نمیشد با همان سلحشورها که برای پاکی سینما دل می سوزاند همراه شد اگر هدف واقعا پاکی بود؟ اما شما کارگردانان پاک سینما را بایکوت کردید در فیلم ده نمکی بازی نکردید و تمام بدن تان را در اختیار همان ها قرار دادید که امروز متهم به باجگیری جنسیشان می کنید
شما در کدام سنگر و جهاد برای حق و حقوق انسانی در ایران رزمیدید جز در سنگر وانموده ها و گیم و سناریو و پروژه های شیطانی آمریکایی؟
ایران دوستی تان دروغ بزرگ است، کسانی که ایران را برده غرب و شرق میخواهند و با هر زشتکاری و عریانی و برهنگی فحشای غربی همراه می شوند کجا طرفدار سرفرازی ملت خود توانند بود؟
اخرین خدمت تان همین واردات فمنیستی و اجرای بخشی از سناریو غرب برای بردگی ایران است. یادتان می آید وقتی مرحوم سلحشور از فساد در پشت صحنه سینما سخن گفت چه نمایش اغواگرانه و پستی در تقابل با او براه انداختید.
شما یک جو از شرافت آذر شیوا هنرپیشه معترض به فحشای سینما در دهه پنجاه را نداشتید و اصلا با نمایش دروغین پاکی بر این فساد پرده ساتر افکندید، زیرا آن زمان هنوز فرمان از اربابان نرسیده و پروژه شان با واسطه بی بی سی کلید نخورده بود. از نوشته چیستا یثربی شرم نکردید؟ فرق تان با او هم سنخی شما با مردان شهوت ران بوده و بیمار روانی شدن او از تجاوز و باجگیری جنسی.
اما سناریو ی جدید شیطان که کماکان با دو عنصر وانموده و گیم بر ساخته می شود، ادامه همان یورش جنگ با الله و پیروان مؤمن خدا و انقلاب اسلامی است که کانونش شیطانی کردن ملت و براه ابلیس کشاندن و پذیرش بردگی فرعون عصر و گاو شیرده کردن ایران و جداکردن ملت از معصوم موعود موجود، امام زمان(عج) است.
تردید نداشته باشید که در جنگ با خدا و خلیفه الله منتظر، شیطان و شیاطین جنی و انسی به یقین علمی و عینی شکست خواهند خورد. و خدای قادر مکر ماکران را به آنان بر می گرداند. مهم آن است که در راه دشوار مع الحق بودن و لحظه ای از آن جدا نشدن و انجام تکلیف مان برای آدم زیستن و آدم به حیات ابدی سفر کردن، ما چه می کنیم.
آمریکا، انگلیس، اسراییل، فرانسه، کل جهان کفر متجاوز و اذناب منافق شان، داخلی و خارجی، لیبرال و وهابی مدرن و متحجر از همه سو صد سال است که برای هویت زدایی ایران خداپرست و عاشق پاکی و نیکی میجنگند و چهل و چند سال است که در آتش خشم می سوزند و با نشر انواع مصائب و زخم و چرک و سم و ... در رگان جامعه بر پا خاسته ایران سعی می کنند با وانمودها و بازیهای چند بعدی مدام، ملت را از گزینش اسلام و انتظار امام زمان عح مٱیوس کنند. و بدست خود ملت انان را باز برده شیطان نمایند.
خود کانون همه انحرافات ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی اند. همدستانشان در جامعه و حکومت سالها بربستر آتشی که انان برافروخته اند، علیه موفقیت جریان پاک راه امام فعالیت می کنند. در فضای دردناک تروریسم و کشتار و جنگ و تحریم و تشویق لیبرالیسم و تحجر و خیانت مدیریتی و مدیران با نقاب اصول گرا و اصلاح طلب و در اصل اهل پیروی از ارزشها و راه حل های شیطانی غرب و تکاثر و قدرت پرستی و بی توجهی به ولینعمت خود و خدمت به ملت، با ملت میستیزند و هر لحظه نمایشی به سود اربابان بر پا میکنند و بیوقفه و پی در پی با بحران آفرینی جامعه را گیج و گمراه مینمایند.
اخرین خدمت تان همین واردات فمنیستی و اجرای بخشی از سناریو غرب برای بردگی ایران است. یادتان می آید وقتی مرحوم سلحشور از فساد در پشت صحنه سبنما سخن گفت چه نمایش اغواگرانه و پستی در تقابل با او براه انداختید. امروز هم کنار پروژه های گوناکون ضد رشد اقتصادی و علمی، خنثی کردن ورزش و سینما انقلابی در دستور شیطان بزرگ قرار گرفته است. تا جمهوری اسلامی را محروم از سینمای پاک و ورزش پیروزمند نمایند. این هردو پدیده عصر جدید نباید در خدمت استقلال و آزادی از قید شیطان و فرعون عصر قرار گیرد.
اما چگونه؟ با همین گسست شما از حق و بازی نکردن در آثار انقلابی و فلج کردن سینمای پاک!
میخواهم در باره همین گیم در ارتباط با بیانیه بازیگران و اهل سینما و حرفهای تهمینه میلانی مشخص تر سخن بگویم:
۱- پایه این مطالبه دنباله روی از الگوی هالیوود، «می تو» (me too) و بی بی سی است چنان که لیدر آموزش دیده و طعم رشوه جوایز و فرش قرمز اسکار چشیده، تریبون پروژه اش را بی بی سی قرار داده! مخاطب یا باید بس ابله باشد و یا مزدور امریکا و انگلیس و اسراییل و... و. که نقش و نقشه بی بی سی و ایران انترنشنال و صدای امریکا را در بلندگوی سرمایه داری جهانی و فراماسونری مدرن بودن نداند.
اگر این حفاظت از حق پاک زیستن راست بود، چرا سالها آنان در سینما و بیرون سینما با امام و راه امام مخالفت کردند که حتی شیطان هم تردید و طمعی به او نداشته و همه شیاطین مطمئن اند او ضد فحشا بوده و برای ایران و زن و مرد ایرانی آرزوی تقوای همگانی و طهارت باطنی و ظاهری داشته و برای همین بهترین پیروان اسلام به رهبری او جان در راه همین آزادگی و رهایی از شیطان در همه سنگر ها فدا کردند.
۲-اینان اکثرا نه تنها در زندگی ایرانی از این طهارت و استقلال و آزادی روحی و اجتماعی و فردی دفاع نکردند و همراه اهل طهارت در ایران و جهان و آسیای غربی و خاورمیانه نشدند، و در مبارزه با آزادگی و پاکی شرکت نکردند، بلکه تا توانستند هر جا علیه این حق پاک و آزاده زیستن موضع گرفتند.
همین مطلب خانم کارگردان را با دقت بخوانید بببنید چگونه مدافع وانمودههای شیطان بزرگ و سیاست فرعون خونریز عصر است. او همه بلایا و فسادی که مستقیم و غیر مستقیم، داخلی و خارجی، از فقر اقتصادی و تا ویرانی فرهنگی ریشه در جنگ مستمر شیاطین خارجی و داخلی علیه انقلاب امام دارد، به حساب جمهوری اسلامی می گذارد. خود آنان از نقششان در گسترش فقر و ممانعت از آنکه انقلاب امام فرصت آبادانی بیابد در کنگره و سخنرانی روسای جمهور حرف می زنند اما این ابزار و کاسههای داغتر از آش علت بحرانها و همدستی جریانهای لیبرال را با لویاتان عصر پرده می پوشند!
این همان خط آمریکا در تحمیق ملت و ایجاد بیاعتمادی به ضرب و زور وانموده هاست. این خانم که از قصد به تحریف رخدادهای زندگی ایرانی و نقش ویرانگر کفر محارب وغرب و شرق مشغول است، شرافتمندانهترین جانبازی برای پاکی در لبنان و عراق و یمن سوریه و افغانستان و فلسطین را بنا به خواست شیطان بزرگ عامل بدبختی ملت معرفی میکند و با پستی و دروغ و سطحیگری همه چیز را وارو جا میزند و مثل یک کاریکاتور.
استبداد می گوید من راضی نیستم پول نفت در این راه خرج شود. اولا با خرج در راه فساد و معامله با غرب و سفر به غرب مخالف نیستند و خود متمتع از غارت قشر ممتاز غربگرا بوده اید . دوم آنکه پول آبادانی زرین عتبات از موقوفات مردم و با عشق به پاکی و عصمت و کار و رنج مردم زحمتکش و گوشوارههایشان و پول واقعا پاک شان برای ترویح نشانه مطلق طهارت، تٱمین می شود. و سوم انکه این سخن سخیف فقط خر را فریب می دهد نظام جمهوری اسللامی یک نظام قانونی و بر آمده از انقلاب و اکثریت نود درصدی است و تصمیمات مملکتی از طریق نهاد های قانونی و نه امیال یک دشمن استقلال و آزادی ملت گرفته می شود. و هر تصمیم حکومت در جهان می تواند افراد مخالف داشته باشد. و مخالفت شما با تصمیمات شرافتمندانه انسانی است و تنها یک روح خشن و مستکبر، یک روح فاسد شده از غرب، با این یاری مردمی که به دست اربابان فکری خانم میلانی تکه تکه می شوند می تواند ناراضی باشد.
۳-وقتی علنا چهل سال خود این افراد در زندگی ضد عدالت و آزادی خواهی مسلمانان ایران و منطقه و مجاهدات خونین و سرشار از جانبازی، طرف شیطان تجاوز کار را گرفته و قدمی علیه کفر و تجاوز بر نداشته بلکه نا خشنودی خود را از اینمبارزه علنا اعلام و زندگی شان خلاف جهت این طهارت و عدالت پیش رفته و رؤیایشان بازگشت شیطان است، چرا باید سناریو و پروژه فمنیستی کلید خورده به وسیله شیاطین و بیانیه و اعتراض شان را باور کرد. هر مؤمن مرد و زن در صف اول حمایت از شرافت زنان همدوش انان برای استیفای حقوق حقه شان ایستاده است ولی نه برای وانموده و گیم امریکایی براندازی.
سینمای پاک باید جداگانه واکاوی و شناخته شود. جمهوری حاکم اسلامی و حاکم فقیه آن در رٱس زندگی پاک و پاکسازی زندگی همراه ملت می رزمد. اما پروژه شیطان امروز اتفاقا جدا کردن ملت از سینمای پاک است. غرب خوب متوجه شده است حرکت جدید حکومت در مسیر پاکسازی سینما، پایان دادن به سیطره ساختار پیرامونی و وابسته به تفکر غربی و تجدید بنای سینمای ایران با ساختار مستقل و پویا و روحی اسلامی و عملی انقلابی است.
آنها از ترس رشد این سینمای منادی طهارت دینی و انقلابی، پرچم اغواگرانه مبارزه با فساد جنسی را به سود فساد بزرگتر جا انداختن نهاد غربگرای فمنیستی برافراشته اند تا سینمای انقلابی را ذبح کنند و ایران را محروم از سینما کنند و با راه انداختن جنگ زرگری سینمای نوین در حال زاده شدن را فلج نمایند.
حقیقت آن است که غرب از وجود سینما در ایران بشدت نگران است. اینکه سینما و تلویزیون در ایران در صورت حل موضوع فحشا، میتواند در خدمت اسلام و افشاگری همه جوانب زندگی ظالمانه و قدرت ظلمانی غرب قرار گیرد. میتواند وحشیگری و تباهی این زندگی و سیاست و کنش شان را فاش سازد و فرو پاشی عقلی و اخلاقی و انسانی و روحی و سیاسی شان را آشکار سازد.
بایکوت ورزش و سینما و دانشمندان هسته ای و سپاه نور علیه ظلمت و مدافع آزادی ایران و جنگ با مقدسات و حرم عصمت و همراهی با داعش با نقاب لیبرالیستی/فمنیستی و در اصل فاشیستی و نوکری تجاوزکاران جهانی و دشمنی با اتحاد مظلومین جهان و فلسطین و یمن و لبنان و عراق و سوریه و در صف مزدوران این کشورها و با همان مطالبات همانند، آیا اتفاقی است؟ نه حضرات دارند وظیفه و نقش گفته و نا گفته شان را به عنوان لشکر کفر محارب به اجرا می گذارند و به پروژه ارباب در جنگ با حق کمک می رسانند و بعد ما را از کمک به لبنان و یمن در گیر با ارباب شان باز می دارند!
صفوف روشن است و مکر خدا بالاتراز مکر شیاطین از حقیقت و مظلومیت حقیقی دفاع می کند. بحران سازی مدام و ماهیت بسیح اذناب ابلیس بوسیله شیطان بزرگ رسوا می شود. با این ترفند های شیطانی با تقدیر پاکی اصیل، با راه امام منتظر معصوم و ندا دهنده ازادگی و پاکی و عدالت و ظلم جهانی (عج) نمیتوان جنگید.
هزار بار شکر که امام خامنه ای به جان می زند تا راه نورانی امام خمینی را با دل و جان ادامه دهد و در معرفت بخشی و عمل مقاومت او در عرصه جهانی و فهم مکر استکبار و همراهان داخلی اش جای هیچ تردیدی نیست. امروز هرکس در ایران واقعا خواستار پاکی و حقوق همه مردم و همه مظلومان جهان و از جمله زنان در هر جا است و خواهان مبارزه با هر تجاوز در هر عرصه از جمله سینماست، راستی عملی و ضدیتش با فحشا از طریق میزان پیروی اش از این وجود پاک سنجیده میشود و هر دروغ شیطانی و وانموده از طریق تبعیت از امریکا و بی بی سی!
بدا به حال مخالفان مذبذب فساد که در این میان تکلیف خود را نمی دانند و اسیر وانموده ها از یاری به حق باز می مانند . والسلام
و مدام داشتم به ترادف سینما و فحشا فکر می کردم. آرمان امام سینمای تحت هدایت انوار وجودی اسلام بود و سینمای بدون فحشا را ممکن می دانست. امر موعود و قابل تحقق. ممکن و موجود البته طی رنج مجاهدات انسانی برای حاکمیت نطامی متمایز با نظام های گوناگون مدرن و طی فرایند طولانی سلوک آدم شدن و از سیطره شیطان رها زیستن و البته کار حکومت اسلامی فراهم آوردن گام به گام شرایط این رهایی بود.
در اینجا قصد ندارم به این امر تاریخی بپردازم که گام های اولیه این جهاد ظاهری /باطنی عملا چقدر دشوار و به کندی گذشت و علت چه بود و چرا نهاد دولتهای گوناگون گاه به دشواری طی طریق افزودند و مرض را گسترش دادند یا عفونت در پیکره سینمای ما گسترش گرفت و نهادهای گوناگون شناخت سینما، ماهیت بازنمایی فیلمیک و شرایط عملی زایش این بازنمایی و وضعیت های مختلف فیلم گرفتن و صحنه و پشت صحنه چرا عالمانه واکاوی نسد و بویژه عالمان بزرگ ربانی پاسخ عالمانه و موضوع و هستی شناسی سینما را با نگاه الهی در حوزها تفقه نکردند و روشنایی علم اسلام و قرآن و معارف خاندان را بر این پدیده جهانگیر مهم نتاباندند.
اما میخواهم در حد نشر یک آگاهی مانع لوث شدن و سطحی نگری و سوء استفاده شیطانی ی نهادهای شیطانی شوم که فضای فهم را به سود نشر فحشا غبار آلود می کنند و هر مسئله ای را به پروژه ای برای جنگ با خدا بدل می نمایند.
در یک بحث علمی و پژوهش ژرفا نگر باید شناسایی را از شناخت سینما و بازنمایی فیلم در فضای جامعه مدرن شروع کنیم. از فضایی که به طور ساختاری و سیستماتیک و ماهوی عناصر گوناگون آزادی لیبرال، فلسفه حکومت میل، سلطه تکنولوژی، سرشت هنر تکنولوژیک، تحول اجتماعی و فرهنگی جامعه مدرن، روح نظام سرمایه داری، کالاشدن زن و زیبایی زن، موضوع جنس و تمایزش با جنسیت، تفاوت اروتیسم و سکس، و نقش سینما در منسجم کردن سبک زندگی مدرن با بنیان شیطانی و ضد الهی و عقل خودبنیاد انسان و سرکشی اش را در هم ادغام و هماهنگ می کند. و این پدیده برای ما در شرایط ساختار پیرامونی پهلوی به مدل وارداتی یک نظام جهانی بدل میشود و موجودیت و فرهنگ خود را در عمل پیدایش سینما میگسترد و چالش های گسترش مدرنیزاسیون از بالا و فرهنگ و باورها و ارزشهای ایرانی منبع بحرانهای پایان ناپذیر موسمی میگردد که ماجرای اخیر نمونه ای از آن است.
بیانیه زنان بازیگر سینمای ایران در باره آزار جنسی را بر زمینه اشاره شده در سطور بالا باید بازخوانی کرد.
ما امروز در جامعه ما انبوهی از بیماری های مزمن فحشای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی و فکری و اعتقادی و تربیتی، داریم که محصول همین ساختار پیرامونی بازمانده از میراث رضا شاهی است. انقلاب اسلامی ماهوا با فحشا در اشکال مختلف آن از جمله فحشای جنسی مخالفت ذاتی دارد، زیرا اسلام ناب اثنی عشری و روایت ایمانی امام از نظام دینی با آن مخالف است. با این وصف پدیده فحشا در چهره های گوناگونش در این چهار دهه وجود داشته، فحشای اقتصادی رانتخواری، تلاش برای آزاد کردن رابطه سلطه پذیرانه، انواع تجاوز قدرتهای اجتماعی و سیاسی به بیت المال و کاربرد نیرنگ و زور غیر قانونی ی رؤسا و وزرا و وکلا و... و. در تصاحب نامشروع دارایی های ملت نمونه هاژ از گسترش فحشاست چه از سوی نقابداران دو روی پنهان شده زیر سیماچه مسلمانی و انقلابی دروغین و چه بی ایمانان فراری به غرب و کفر.
حال میخواهم بگویم، از همان زمان که نولیبرالیسم ایرانی زاده شد، از همان دوران شکست رابطه دین و انقلاب مشروطه و ظهور حکومت رضا شاهی و مدرنیزاسیون غربگرا و توسعه ساختار پیرامونی آویزان به نو وارگی غرب از همان زمان ستایش ارزشهای تفکر و اومانیستی و طرد ارزشهای اسلام و پذیرش تقلیدی باورهای لیبرال و آزادی های غربی، امروز پیش بینی بود.
البته کاملا منطقی است که بگویند :بسیار خوب مگر انقلاب اسلامی ۵۷ قرار نبود به غربزدگی و ساختار پیرامونی و آویختگی به پدیده های شوم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی غربی پایان دهد در این سی سال بعد دفاع مقدس چرا این فحشا رشد کرد؟
پاسخ واضح است نه تنها فحشا در سینما بلکه در همه تجاوزات اقتصادی و سیاسی و اخلاقی، محصول انواع خیانت از سوی انواع نیروهای درون حکومت و درون ملت به آرمان انقلاب اسلامی بوده است پروژه ویرانگری ارزشهای دینی /انقلابی از سال ۵۷ بیرحمانه پیشرفت. نیروهای داخلی غربگرا در حکومت و در جامعه و سازمانهای تروریستی همسنخ با جهان مدرن و قدرتهای جائر جانی جهانی با تروریسم، جنگ، کشتار، تخریب، تحریم، تبلیغ، رسانه، فضای مجازی ومدیران فاسد نقابدار و پیرو ارزشهای غرب و انواع نفوذهای سنت و نرم کوشیدند مانع حاکمیت واقعی اسلام و نگرش امام و اجرای احکام استقلال طلبانه خط مؤمن به ارزش های الهی، عدالت و سلامت جامعه گردند. کندی تحولات و توسعه فساد غربگرایی در خانواده ها و آموزش و پرورش در تلویزیون و دانشگاه، در قوای گوناگون و بویژه در قوه مجریه و قضائیه و مقننه ، پروژه شیطانی بوده که از درون و بیرون پیشروی کرده است. سینمای ما هم جدا از این گسترش فحشا و تقلید از غرب و سبک زندگی غربی نزیسته.
همان طور که کالاشدن زن در جامعه انواع فحشا را نشر داده که با روح اسلام در تضاد است و اهل ایمان و صدق از آن به دورند، نقش پیشران زن/کالا در سینما الگوی پیشگام این فحشا بشمار می آید.
اما مقدم بر این باید پرسش عمیق تری را مطرح کزد، پرسشی زائیده ماهیت سینما و بازنمایی سینمایی و واقعیت تصویر سینمایی. این پرسش باید طی صد سال اخیر و لااقل چهل سال اخیر دغدغه اصلی عالمان رده نخست و فقیهان و دانشمندان و مجتهدان مقصل اصیل و معتبر می بود و مساعی جدی خود را در پژوهش و شناخت موضوعی به اسم سینما بخرج میدادند؛ همان طور که امام فرمودند اجتهاد مصطلح در حوزه ها دیگر کافی نبود و در همه بخشهای اصلی ارکان جامعه این تفقه لازم بود و متاسفانه به جای اندیشیدن حوزوی خود حوزه ها دچار سوءفهم های بنیادین در سیاست دین پروری شدند. که جای بحثش اینجا نیست.
اما باز گردیم به موزونی ی سینما با لیبرالیسم و سرمایه سالاری و کالاشدن زن در نظام غربی و رشد الگویی چون هالیوود در آمریکا، و مشکلات وجودی سینما در نظام دینی.
ببینید بیایید به ذات تصویر متحرک و بازنمایی و قانون طلایی باور پذیری فکر کنیم. و مثلا به ارتباط یک مرد با همسرش در اجرای فیلمنامه در سینما بیاندیشیم. این دو بازیگر در جلوی دوربین، در هالیوود در یک بستر میخوابند و در ایران این همخوابگی را باید در ذهن خود باز سازی کنند، زیرا از منع های بدیهی سینمای ماست. اما در کنار هم بودن، نگاه کردن، رابطه شان در زیر یک سقف برای هرچه بیشتر طبیعی و باور پذیر جلوه کردن منوط به فرابندی عاطفی و بازی و رفتار جنسی است. اینها ماه ها و مدتها دور از خانه خود گرفتار این مناسبات هستند. هنرپیشه زیبا زن و کارگردان و پارتنر بازی اش مرد است. خوب میخواهید چه پیش بیاید همدیگر را در این بازتولید رفتار عاطفی و جنسی و احساسی به نماز شب دعوت کنند؟!
حال ما با پارادوکس رندانه ای روبرو هستیم. از یک سو این بلبشو و اختیارات پلید برای خشونت و همبستری به زور که در بی بی سی و هالیوود و صدای آمریکا هم و... و. رایج بوده، امری ضد انسانی است و فرق است بین زنی که به میل خود به صیغه مردی در آید، با زنی که به زور و عنف. تهدید شغلی و جسمی مورد بهره کشی جنسی قرار می گیرد.
و به هر رو حتی پیش از حل مسئله سینما در ایران قوه قضاییه باید جرائم سنگینن در این مورد در نظر گیرد. اما همان طور که گفتم پارادوکس سینما در جمهوری اسلامی نیازمند کار پژوهشی /اجتهادی بزرگی است.
اما آیا بوی یک توطئه ضد انقلابی را از فحوای جنجال جهانی نمی شنوید؟ حقیقت آن است که غرب از وجود سینما در ایران بشدت نگران است. اینکه سینما و تلویزیون در ایران در صورت حل موضوع فحشا، میتواند در خدمت اسلام و افشاگری همه جوانب زندگی ظالمانه و قدرت ظلمانی غرب قرار گیرد. میتواند وحشیگری و تباهی این زندگی و سیاست و کنش شان را فاش سازد و فرو پاشی عقلی و اخلاقی و انسانی و روحی و سیاسی شان را آشکار سازد. پس تضعیف روز به روز بیشتر سینما و ایجاد فضای طالبانی هم به سود غرب است. یعنی چه توسعه فساد و اباحه گری وچه نفی سینما و تعطیل آن در گیم آمریکا، باید علیه جمهوری اسلامی ایران و اسلام به کار آید و بحران بیافریند.
اگر تفقه و حل عقلایی و علمی و مشروع و درست مسائل اقتصادی و سیاسی و هنری و...در کشور ایران به سود اعتلای اسلام و زندگی و جامعه سالم مردمپایه است، و آبرومندی انقلاب اسلامی است، بر عکس توسعه وانموده ها و بازی شیطانی و پشت پرده و نفوذ پروژه های آمریکایی و جنجال بیهوده به زیان حرکت اصولی و قرآنی و آگاهانه است پس هم لاابالیگری و ول گرایی و هم رفتار کور با گیم و بحرانهایی که سر چشمه اش دست شیطان است باید مطرود و برخورد عالمانه و دانش محور و اندیشیده باید در پیش گرفته و مسائل بنیانی حل گردد.