به گزارش مشرق، «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفتوگو با «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران طولانی شدن تنفس در مذاکرات را سازنده ندانست و پیشنهاد کرد که گفتوگوها مجددا بین «انریکه مورا» نماینده اتحادیه اروپا و «علی باقری» مذاکرهکننده ارشد ایران از نزدیک پیگیری شود.
اما این درخواست بورل واقعا تا چه میزان میتواند زمینهساز به نتیجه رسیدن مذاکرات شود؟
در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه مطرح است:
نخست؛ ایران همواره بر اصل مذاکره تاکید داشته و برخلاف طرفهای اروپایی و آمریکا هرگز میز را ترک نکرده است و حتی وقفه اخیر نیز به اذعان بورل به خواست طرفهای غربی صورت گرفته است. این رویکرد تعاملاتی چنان است که حتی به رغم توقف مذاکرات وین، مورا هفتم فروردین در تهران با باقری و همچنین حسین امیرعبداللهیان دیدار و گفتوگو کرد.
نکته قابل توجه آنکه پایبندی ایران به برجام و مذاکرات چنان بوده است که حتی تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام نیز جمهوری اسلامی بر تعهدات خود پایبند بوده و بر اصل مذاکره تاکید داشته است.
دوم؛ ایران از همان ابتدا چارچوب مذاکراتی خویش را مطرح نموده و در حالی که طرف غربی هیچ ابتکار عملی برای دور هفتم و هشتم مذاکرات در دولت سیزدهم نداشتهاند، جمهوری اسلامی با دستور العملی مدون و مشخص در مذاکرات حاضر شده و در نهایت نیز خطوط قرمز خویش را تبیین نمود.
لغو تمام تحریمها، راستیآزمایی این لغو از سوی ایران، تضمین تکرار نشدن بدعهدیهای طرف های غربی و غیر قابل مذاکره بودن مسائل منطقه ای و موشکی اساس این ابتکار عمل را تشکیل میدهد.
بر این اساس میتوان گفت که غرب از ابتدا میدانسته است که محور مذاکرات چه بوده و در باب چه مباحثی باید صحبت شود، لذا از سرگیری مذاکرات میان ایران و طرف های ۱+۴ ضرورت به نتیجه رسیدن مذاکرات نمیباشد بلکه این طرفهای غربی هستند که باید تصمیم سیاسی برای پایان بنبست ایجاد شده اتخاذ نمایند.
سوم؛ بورل در حالی بر لزوم از سرگیری مذاکرات میان مورا و باقری تاکید دارد که از عوامل تعلیق و توقف مذاکرات مواضع کشورهای اروپایی از جمله شخص بورل بوده است. لازم به یادآوری است که جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنانی تامل برانگیز مدعی شده: «مذاکرات وین پس از غلبه بر مانعتراشی روسیه، این بار به دلیل مانعتراشی تهران به بنبست خورده است»!
او در حالی مدعی شده که خواست ایران برای خروج سپاه از لیست تحریمها غیر قابل قبول است که جمهوری اسلامی از همان ابتدا بر اصل لزوم لغو تمام تحریمها تاکید کرده بود که لغو تحریم سپاه نیز بخشی از آن همان تحریمهاست و خواسته جدیدی نبوده است.
با این شرایط به نظر میرسد تا زمانی که سه کشور اروپایی حاضر در مذاکرات، تفکرات گذشته و مقصر نمایی را کنار نگذارند، از سرگیری مذاکرات حتی در حد نمایندگان نیز نمیتواند کارکردی در بهبود شرایط داشته باشد چرا که اساس کار یعنی تفکر غرب همچنان در انجماد خودبرترپنداری و نادیده گرفتن حقوق حقه ایران برای لغو تمام تحریم ها قرار دارد.
چهارم؛ نگاهی واقعبینانه به روند مذاکرات وین نشان میدهد که آمریکا همچنان در همان تصورات قدیمی به سر میبرد و بایدن نیز به رغم شعار مذاکره عملا تغییری در رویه آمریکا صورت نداده و زیادهخواهیها و طرح موضوعات جدید از سوی آمریکا زمینهساز توقف مذاکرات بوده است.
تکرار ادعاهای نخنما شده برای مقصر نمایی ایران در کنار طرح مباحث تازه و فرابرجامی همچون استمرار حفظ تحریمهای ترامپ پس از خروج آمریکا از برجام، طرح مسائل موشکی و منطقهای از جمله این اقدامات است در حالی که سیاست عملی آمریکا نشان میدهد که آنها به دنبال حفظ بدنه و چارچوب تحریمهاست تا به زعم خود از آن پلی بسازند برای اعمال فشار و زیاده خواهیهای آینده.
این جوسازیها چنان است که اخیرا سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مدعی شده است که اگر ایران خواستار رفع تحریمها فراتر از توافق هستهای است بایستی نگرانیهای آمریکا که فراتر از مسائل هستهای هستند را برطرف کند.
از سرگیری مذاکرات میان طرف ایرانی و نماینده اروپا تا زمانی که تغییری اساسی در ذهنیت طرف اروپایی و آمریکایی برای گرفتن تصمیم سیاسی و دست بر داشتن از سیاستهای غیر سازنده و اختلافافکن گذشته ایجاد نشود، نمیتواند گرهگشای توقف مذاکرات باشد.
غرب باید دریافته باشد که دوران مذاکره برای مذاکره با هدف حفظ تحریمها و مقصرنمایی ایران به پایان رسیده و تن دادن به اصول مذاکراتی به حق و سازنده ایران تنها راهکار عملی برای به نتیچه رسیدن مذاکرات است.