آیا همسر آیت الله جوادی آملی با ایشان در پارک و دانشگاه آشنا شد؟ آیا اصلا تا قبل از حجله ایشان را دیده بود؟ آیا تا سالها با ایشان رفقیق و نامزد بود و بعد ازدواج کردند؟ آیا حق طلاق داشت؟ آیا مهریه سنگین داشت؟ آیا فوق دکتری از دانشگاه فلان داشت؟... خیر. او یک زن مومنه سنتی بود. هیچ خبری از اراجیف مربوط فمینیسم و حقوق زنان نداشت. برای همین توانست یک عمر با عشق زندگی کند و حالا در سوگش همسرش اینگونه می گرید.

حتی در دیدن واقعیت ها هم مشکل دارید. ولی خودتان دیگران را قضاوت میکنید. یاد آیه صم بکم عمی ...افتادم. خدا ما را عاقبت بخیر کناد

واکنش توییتر ی ها هم نشر دهید

مرگ خوبه ولی برای همسایه.برای همبن بچه هاشون مدافع حرم نشدن.این خودش هم ازدید عزرائیل دور افتاده

آخی

خداوند به ايشان صبر عطا فرمايد اميدواريم از فوت همسر ايشان استفاده جهت فراموشي سيسموني گيت نشود كه خلاف اخلاق است متاسفانه انقلابيون توئيتر با پيج هاي ميان كه جنسيتشون مشخص نيست

یکی از افراد روحانی که من خیلی بهشون ارادت دارم ایشان هستن و آیت اله فاطمی نیا و آیت اله انصاریان

واقعا خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. روحشان شاد خوش بحال چنین همسرانی ...

قربانت اشک چشم هات برم استاد بزرگوارم . خدا رحمتشون کند. اللهم صل علی محمد و ال محمد.

در مورد اعتراضات اخیرشان در مسایل مملکت داری توییتی نزدن؟

خدایی عکس های دردناکی بود خدا رحمتش کنه

خوب واقعا سخته بعداز اینهمه سال زندگی مشترک،،همسر از دست دادن و تنها شدن..خدا به ایشان صبر و سلامتی بده .

بازم توییتر فیلتری!!!

بسم الله. کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر شیر .وجود زنان مانند دریاست ماهیتش در خلقت یکجا نشین یکی شیرین ودیگری شور و تلخ که اگر مرد عاقلی باشد از شیرین باغِی آباد و میوه هایی به عالم امکان تحویل میدهد و اگر نه هدر رفته راکد و و و و از شور و تلخ مروارید صید کند و نهنگ پرورد در حالات شیخ جعفر کاشف الغطاء بنگریم که از زن کتک میخورد و شکر نعمت که این چوب الهی است تا کبر وسوسه ابلیس را در جهاد اکبر کبریا کنم یا عموی علامه طباطبائی آیت الله الهی که در حیات دنیوی با عوالم مثال و ارواح مانوس تر بود و به نقل علامه فقید از دست زن عاصی بود ووو ولی میدانستند با انسانی در قالب زن چه کنند وجود مردان نیز مانند آب خروشان است که زن عاقل باشد به گرداندن سنگ آسیابش اندازد و و معاش محفل خانواده زنده کند از تنور گرم از گرمای آتش وجود خودش که آتش در تنور حکم نجات است و بیرون برود همه جا به آتش کشد همان قصه گندم و مادرمان حضرت حوا سلام الله علیهاکه خواست اما آن مکان باغ عدن مکان مناسبی نبود و شد آنچه میدانید و عاقل نباشد آب خروشان به مرداب و گند آب تحویل دهد اگر از جانب معشوقه نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره بجایی نرسد. اینکه عارفی واصل در ختم همسر چنین بی تاب میشود را ساده انگاری خطاست از تمنای رسیدن به مقامی ویا رساندن به ظل توجهی و راحتی از استغفار تا استکمال و حسرت رفتن آئینه رفیق اعلاء و اینکه تنها اوست که بی تاب است و هم خود حکایتیست از حالات دل شدگان .

نگرش عمومی اینست که اگر پیرمرد ، پیرزنی اظهار عشق کنند پاک ، مقدس، عارفانه و آسمانی میدانند ولی وای به آن روز که دختر و پسر جوانی همدیگر را بخواهند. اژدهای هفت سر از آتش جهنم ظهور میکند !

گریه ای اینچنین مخالف اعتقاد به معاد است. مگر آیت الله چند سال دیگر میخواهند زنده باشند که داغ مفارقت طولانی بیتابشان کرده ؟

حبیب خان ، سرداری بود صاحب تفنگ که با زنان نماز جماعت میخواند. همه میدانند قاتل میترا استاد دختر نجفی بود نه خودش.

خدا رحمتش کند درد عشقی کشیده ام که نگو رنج حجری دیده ام که مپرس