سرویس سیاست مشرق- موسی نجفی، نامی است که اهالی علوم انسانی در کشور ما به خوبی می شناسندش و حتی اگر به لحاظ سیاسی و اعتقادی در نقطهی مقابل او باشند، معمولا به این اذعان دارند که او یکی از اهالی اصیل این حوزه است که به پشتوانهی مطالعاتی قوی خود، حرف برای گفتن دارد. او از معدود اساتید علوم انسانی در کشور ما که صاحب نظریه است و در باب تمدن ایرانی-شیعی، هم مکتوبات گستردهای دارد و هم استدلالهای قابل تامل.
نوادهی مرجع بزرگ دوران مشروطیت در اصفهان، آقا نجفی اصفهانی، علاوه بر کار علمی، سالهاست که در زمینهی تربیت نیروی آکادمیک که مانند خود او به بحث تمدن ایرانی-شیعی علاقه و تعهد داشته باشند، مشغول است. در فضای آموزش عالی ما که به هر دلیل، نوعی سکولاریزم و لیبرالیسم آشکار و نهان بر ذهنیت اساتید غالب است، دکتر نجفی از همین بابت انگشتنما و طبعا مورد خصومت و تقابل بوده است.
از همین رو، وقتی در تابستان گذشته، نام او به عنوان گزینهی اصلی ریاست بر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، جایی که نجفی سالها به تدریس مشغول است، مطرح شد، انگشتها روی ماشه رفت تا در یک عملیات روانی-تبلیغاتی هماهنگ، از قرار گرفتن قریبالوقوع یک «داعشی» آکادمیک بر راس این مجموعه اعلام خطر کنند.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یکی از مراکز اصلی تولید محتوای علوم انسانی در کشور است و برای لیبرالیستها از دست رفتن این سنگر، ضربهای دردآور و راهبردی محسوب می شد. طبق این تبلیغات، دکتر نجفی(از متفکرانی که رهبر انقلاب عنایت ویژهای به مکتوبات او در حوزه تمدن ایرانی-شیعی دارد)، قرار است با داس در راس پژوهشگاه قرار بگیرد و همه نیروهایی را که از لحاظ سیاسی با طرز فکر او متفاوت هستند، درو کند و فضای علمی و فرهنگی بسته و مردهای را بر این مرکز مهم علوم انسانی کشور حاکم نماید.
اما وقتی در نهایت دکتر نجفی از سوم بهمن سال گذشته رسما سکان مدیریت دانشگاه را در دست گرفت، همه تبلیغات و عملیات روانی مخالفان سرسخت خنثی شد. نه تنها خبری از داس و درو و بگیر و ببند و بستن نبود، که این استاد کهنهکار و صاحب ایده در علوم انسانی، ضمن دراز کردن دست همکاری با طیفهای مختلف فکری در پژوهشگاه، خط قرمز خود را صرفا خطوط قرمز اصلی اتقلاب، یعنی ولایت و امنیت ملی اعلام کرد.
طبق این میثاق، هر یک از نیروهای آکادمیک رسمی پژوهشگاه، با هر طرز فکری، اگر نسبت به رعایت حریم این خطوط قرمز متعهد باشند، درهای پژوهشگاه به روی آنان باز است و امکانات مجموعه برای کار علمی در اختیار آنها خواهد بود. از این رو، برعکس تبلیغات شدید قبلی مبنی بر ملتهب شدن فضای این مرکز آموزش عالی با حضور نجفی، کمترین تنش و التهابی در فضای کار و اقدامات علمی آن ایجاد نشد.
جالب اینجاست که از قضاء، این لیبرالیستها و غربگرایان حاکم در فضای اموزش عالی کشور بودهاند که با تفکر انحصارطلبانه همواره به دنبال یکدست کردن فضای آکادمیک با همفکران و همحزبیهای خود بودهاند و ماجرای کذایی «بورسیهها» که حمله به آبرو و اعتبار بسیاری از افراد بود و در نهایت پوچ و جعلی بودن آن اثبات شد، دستپخت همین انحصارطلبی و تمامیتخواهی در ابتدای دولت روحانی بود. با اینحال، آنها همواره چهرههای وابسته به انقلاب را به تمامیتخواهی و داعشیگری متهم کردهاند.
البته، از سوی دیگر، رییس جدید پژوهشگاه در اقدامی انقلابی، همکاری پژوهشگاه را با تمام نیروهایی که بدون داشتن مدرک علمی مرتبط و بدون در دست داشتن پروژههای علمی منطبق با خط مشی آکادمیک پژوهشگاه، از حقوق و مزایا و امتیازات استفاده می کردند و هیچ ارتباط سازمانی رسمی هم با آن مرکز نداشتند، قطع کرد. بیشتر این افراد، چهرههای سیاسی نزدیک به دولتهای یازدهم و دوازدهم بودند که به پاداش همسویی و همراستایی با دولت، برای آنها در پژوهشگاه کارسازی شده بود و عملا نه وقت و نه توان و نه حتی ارادهی کار علمی نداشتند. این اقدام، در جهت بهینهسازی و عادلانه کردن هزینهکرد بودجه و اعتبارات پژوهشگاه بود که علیالاصول باید برای کار هیات علمی و دانشجویان و کارمندان رسمی پژوهشگاه هزینه می شد.
از آنجا که انتصاب دکتر نجفی به ریاست پژوهشگاه در مقطع زمانی نزدیک به پایان سال بود، در یک اقدام انقلابی و مردمی دیگر، با دستور رییس جدید، به واسطهی تنگنای بودجهای و تامین نشدن همه اعتبارات این مرکز، عیدی و پاداش همه کادرهای «مدیریتی» پژوهشگاه و در راس آن، رییس و معاونان او، لغو شد. نجفی برای این که انقلابی و مردمی بودن را صرفا در حرف و شعار نگه ندارد، دستور داد که کلیه امکانات رفاهی مرتبط با پژوهشگاه، از جمله 4 باب ویلای اقامتی تحت مالیکت پژوهشگاه در سواحل شمال کشور، به صورت مساوی و با جدول و زمانبندی در اختیار کلیه پرسنل قرار بگیرد. یکی از این ویلاها طبق رویه و عرف سالهای قبل، اختصاصی رییس پژوهشگاه بوده که با اقدام مدیریت جدید، از حالت اختصاصی درآمد و برای استفاده کلیه پرسنل اختصاص یافت.
باز هم به رغم تبلیغات سوء قبلی، مبنی بر اقتدارگرا و خودرای بودن موسی نحفی، رییس جدید پژوهشگاه با هدف هر چه دموکراتیکتر اداره شدن پژوهشگاه، تلاش کرد در همین چند ماه با برگزاری همه شوراها و جلسات به تعویق افتاده، بخشهای مختلف مدیریتی دانشگاه را به اعضای هیات علمی، با سلایق و تفکرات سیاسی مختلف تفویض کند.
نکته مهم دیگر در مشی مدیریتی این مدیر آکادمیک انقلابی این است که از آنجا که به لحاظ رزومه علمی، سابقه تدریس و کارنامه تالیفی «واقعی» و «عینی»، بر اساس سلسله مراتب رشد کرده و بعد از سالها ندریس در پژوهشگاه و تشکیل پژوهشکده اندیشه و تمدن اسلامی در آن، به صورت طبیعی برای مدیریت پژوهشگاه مطرح شد، وامدار هیچ زد و بند و توصیه و داد و ستد پشتپردهای نبوده، و از همین رو، با نوعی اعتماد به نفس، برنامهریزی برای بازبینی در آییننامه ارتقاء و شیوهنامه ترفیع اعضای هیأت علمی را با تمرکز هر چه بیشتر بر عملکرد علمی افراد، در دستور کار قرار داده است.
مضافا این که، در جهت هر چه بیشتر پیوند زدن تئوری و عمل، به دنبال آن است که توان و ظرفیت پزوهشگاه را در جهت حضور فعالتر جهت تولید محتوای علمی در راستای احیای تمدنی کشور بسیج کند. به عبارت دیگر، کاربردیتر کردن علوم انسانی و مسالهمندسازی آن در نسبت با دغدغهها و چالشهای امروز تمدن اسلامی-ایرانی رویای قدیمی نجفی است که قصد دارد تا حد امکان آن را عملی کند.