به گزارش مشرق، «تنها ۱۳ دقیقه بود که هواپیما از روی باند فرودگاه بیشکک پایتخت کشور قرقیزستان بلند شده بود، ما ۲۲ هزار پا از روی زمین فاصله گرفته بودیم، به یکباره هواپیما به شدت شروع به کمکردن ارتفاع کرد و دیگر چیزی متوجه نشدم. وقتی چشمهایم را باز کردم، مسافران و هواپیما در بین شعلههای آتش در حال سوختن بودند، صدای فریاد، شعلههای آتش و دود لحظه به لحظه بیشتر میشد، هر لحظه شعلههای آتش مصدومان بیشتری را میبلعید و به کام مرگ میکشید، فقط یک لحظه خودم را اسیر در لابهلای صندلیهای متلاشی شده هواپیما دیدم، به سختی خودم را از آنجا بیرون کشیدم و به قسمت انتهای هواپیما رفتم. از نور شعلههای آتش یک مهماندار و چندین مسافر را در انتهای هواپیما دیدم که همگی به شدت مصدوم شده بودند و به دنبال راه نجات بودند».
این مطالب گوشهای از صحبتهای محمدمهدی ذاکری قهرمان سابق آسیا و مربی تیم ملّی جودو جوانان کشورمان است که در بین مسافران هواپیمای مسافربری «بوئینگ ۷۳۷» بیشکک حضور داشته است، پروازی که ساعت ۲۰ و ۲۷ دقیقه یکشنبه سوم شهریور سال ۱۳۸۷ با ۹۰ سرنشین و خدمه پس از بلند شدن از فرودگاه بینالمللی بیشکک پایتخت کشور قرقیزستان تنها ۱۳ دقیقه بعد به دلیل نقص فنی سقوط کرد و هواپیما منفجر و متلاشی شد.
مشروح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
جودو ایران تعلیقاست، اما تمرین تیمهای ملّی جودو پرقدرت پیگیری میشود، شما به عنوان مربی تیم ملّی جوانان شرایط اردوها را چطور میبینید؟
ابتدا باید از آرش میراسماعیلی رئیس فدراسیون جودو تشکر کنم که با تمام توان برای برگزاری اردوها تلاش میکند. خوشبختانه بعد از پایان مسابقات قهرمانی کشور این ششمین اردوی آمادهسازی تیم ملّی جوانان است که به میزبانی ارومیه در حال برگزاری است. برای اینکه کیفیت فنی اردوهای تیم ملی جوانان بالا برود ما با تیم ملّی کم بینایان اردوی مشترک داریم. مثلاُ جودوکارانی مثل نوری و خیرالله زاده که مدال طلای پارالمپیک توکیو را دارند، در این اردوها حضور دارند و تجربیات خود را به ملّیپوشان منتقل میکنند.
پس حضور آنها به تیم ملّی جودو جوانان کمک میکند؟
چون اعضای تیم ملّی کمبینایان در مسابقات و رویدادهای مختلف شرکت میکنند با قوانین روز دنیا آشناتر هستند و میتوانند این تجربیات را در اختیار تیم ملّی جوانان در اردوها قرار دهند. در واقع برگزاری اردوی مشترک با تیم ملّی کمبینایان و تیم ملّی جوانان برای ما بسیار مفید است.
آیا درست است تیم ملّی نوجوانان و جوانان در اردوی مشترک حضور داشته باشد؟
بله قرار است تیم ملّی نوجوانان و جوانان تیرماه در اردوی مشترک با جودوکاران ترکیه حضور داشته باشند. طبق تفاهمنامهای که آرش میراسماعیلی رئیس فدراسیون جودو در سفر اخیر به ترکیه با رئیس فدراسیون جودو این کشور امضا کرد، طبق همان تفاهمنامه اعضای تیم ملی نوجوانان و جوانان به اردوی مشترک ترکیه ماه اعزام خواهند شد. بچههای ما بدون شک در این اردوی مشترک نیز میتوانند تجربیات خوبی کسب کنند.
تعلیق ظالمانه فدراسیون جهانی علیه جودو ایران به ما آسیب زد، آیا در این مدت با برگزاری اردوهای مداوم پیشرفتی در رده تیمهای ملی پایه داشتهایم یا خیر؟
دادگاه حکمیت ورزش در چندین مرحله به دلیل حساسیت موضوع تعلیق جودوی ایران، نتیجه رای نهایی دادگاه را به تعویق انداخته است. البته هر لحظه احتمال دارد رای نهایی صادر شود. اگر در رای نهایی مبنا بر بخشیدن دوران باقی مانده محرومیت ما باشد، ما بر اساس برنامههایی که فدراسیون جهانی و آسیایی دارد، میتوانیم در تورنمنتهای مختلف حضور پیدا کنیم، در غیر این صورت با برنامه ریزی که رئیس فدراسیون انجام داده در اردوهای مشترک حضور پیدا خواهیم کرد. اردو های ما در طول این مدت منظم و دقیق برگزار میشود و به صورت تخصصی روی تمام نفرات کار شده است.
ما تعلیق را به فرصت تبدیل کردیم و در طول این مدت کارمان را به درستی انجام دادیم. امیدوارم که تعلیق به پایان برسد تا خودمان را به دنیا در مسابقات بینالمللی ثابت کنیم، در طول این مدت ما با برگزاری اردوهای منظم نشان دادیم که دست روی دست نگذاشته ایم، حالا میخواهیم تمام تلاشمان را کنیم در صورتی که محرومیت به پایان برسد مثل گذشته تیم قوی در جهان و آسیا به روی تاتامی بفرستیم. یعنی همین امروز اگر ما رفع تعلیق شویم، تیم ملّی جوانان ایران زنگ خطری برای همه تیمهای آسیایی خواهد بود.
پس با این حساب، در طول این مدت با برگزاری اردوها بازیکن سازی خوبی داشتهایم؟
حاجیوسفزاده سرمربی تیم ملّی جوانان یکی از مفاخر جودوی دنیاست. تیم ملّی زیر نظر او در حال تمرین کردن است. ما آمادگی این را داریم تا اگر مشکل تعلیق جودوی ایران حل شود خودمان را به دنیا ثابت کنیم.
ما بازیکنان بسیار خوبی در اردوی تیم ملی داریم، همواره در مسابقات قهرمانی آسیا در رده نوجوانان و جوانان اگر نگاه کنید کارنامه خوبی داریم، همیشه در آسیا حرفهای زیادی برای گفتن داشتیم. در حال حاضر با توجه به اینکه تعلیق بودیم، باید آمار جمعیت جودوکاران ما کمتر میشد، بچهها تمایل و گرایش کمتری به جودو داشته باشند، اما حالا برعکس این اتفاق را شاهدیم. در این مدت که جودو تعلیق شده ما کردیم و یک تیم خیلی آمادهای را در اختیار داریم که اگر در مسابقات شرکت کنیم میتوانیم از عناوین گذشته خودمان دفاع کنیم.
کمی از تیم ملّی جودو فاصله میگیریم و میخواهیم به حادثهای که سال ۸۷ برای محمدمهدی ذاکری قهرمان سابق آسیا رخ داده بپردازیم، ابتدا از دلیل سفرتان در سال ۸۷ به قرقیزستان برایمان بگویید.
سال ۸۸ به همراه عمو و دوستان مشترکی که داشتیم برای کار شخصی به کشور قرقیزستان سفر کردیم که متاسفانه در بازگشت به ایران در همان دقایق ابتدایی پرواز، هواپیما دچار سانحه هوایی شد و سقوط کرد!
دلیل این سقوط چه بود؟
چیزی که اعلام شد، نقص فنی هواپیما بود، نزدیک به ۹۰ نفر در پرواز بیشکک به تهران حضور داشتند و نزدیک به ۱۳ نفر فقط از آن سقوط زنده ماندند. متاسفانه بیش از ۴۵ نفر از کشته شدگان در آن پرواز هموطنان عزیزمان بودند، مابقی نفرات از کشورهای دیگر بودند.
گویا در این پرواز نوجوانان تیم ملی بسکتبال قرقیزستان هم حضور داشتند و آنها هم جان خود را از دست دادند؟
بله در آن پرواز مرگ، اعضای تیم ملی نوجوانان بسکتبال قرقیزستان نیز حضور داشتند که تقریبا همه آنها نیز جان خود را از دست دادند.
گویا خیلی هم از زمان پرواز نگذشته بوده که این سقوط رخ داده.
بله، تقریباً ۱۳ دقیقه از زمان پرواز گذشته بود و طبق گزارشات بعد از حادثه، هواپیما در ارتفاع ۲۲ هزار پایی به یکباره بدلیل نقص فنی به سرعت ارتفاع کم کرد و با شدت با زمین برخورد کرد. لحظه ای که هواپیما به زمین خورد، بیش از دو کیلومتر لاشه هواپیما روی زمین کشیده شد و پس از ایستادن کامل، هواپیما بلافاصله شروع به آتش گرفتن کرد. لحظهای که به خودم آمدم، همه جا تاریک بود. موتورهای هواپیما پس از اینکه به زمین خورده بودیم آتش گرفته بود و از بدنه هواپیما جدا شده بود. همان لحظه داخل هواپیما آتش گرفته بود. آتش اول از قسمت جلویی هواپیما شروع شده بود و لحظه ای که به خودم آمدم، خودم را گرفتار در لابهلای صندلی هواپیما دیدم، به سختی از بین لاشههای صندلیها خودم را بیرون کشیدم، فقط صدایی را از انتهای هواپیما شنیدم، به سمت دم هواپیما رفتم، میهماندار و چند نفر دیگر را دیدم که به دلیل کمبود اکسیژن خیلی شرایط خوبی نداشتند. مهماندار تلاش کرده بود درب هواپیما را برای خروج باز کند، اما نتوانسته بود.
به غیر از شما چند نفر، فرد دیگری زنده نمانده بود؟
خیلیها زخمی شده بودند، خیلی ها بیهوش بودند، خیلی ها لابه لای صندلی هواپیما گرفتار شده بودند و متاسفانه در حال سوختن بودند. در آن لحظه به غیر از صدای آه و ناله چیز دیگری شنیده و دیده نمی شد فقط شعله های آتش لحظه به لحظه بیشتر می شد و به سمت دم هواپیما سرایت می کرد. فقط من توانسته بودم خودم را به مهماندار و چند نفری که آنجا بودند برسانم، تنها کاری که توانستم انجام دهم به شدت ضربه محکمی را به درب هواپیما زدم و با باز شدن درب هواپیما به پایین پرتاب شدم؛وقتی درب هواپیما باز شد اکسیژن به همه آنها رسید آنها نیز به پایین پریدند.
نمیدانستم چند نفر زنده هستند فقط چند نفر با یک مهماندار را در انتهای هواپیما دیدم و آنها نیز به خاطر کمبود اکسیژن در حال بیهوشی بودند من چون سالها در تیم ملی جودو کار کرده بودم از لحاظ بدنی شرایط خوبی داشتم و فقط توانستم با ضربه کتف چپم درب هواپیما را باز کنم. این تنها راهی بود که به ذهنم می رسید و جان همه را نجات دادم.
درب هواپیما به خاطر آسیبی که به بدنه هواپیما خورده بود باز نمیشد؟
بله چون هواپیما به شدت با زمین برخورد کرده بود تقریباً همه جای هواپیما آسیب شدیدی دیده بود و تنها راهی که به ذهنم رسید، این بود که درب را بشکنم تا همه را نجات دهم. باورکنید باز شدن درب هواپیما در آن شرایط معجزه بزرگی بود که رخ داد. این ضربه محکم باعث شکستگی کتفم شد که هنوز از آن سانحه هوایی برای من به یادگار مانده است.
در شرایطی که این حادثه برای شما رخ داده بود، هیچ گروه امدادی به کمک شما نیامد؟
دقیقاً نمیدانم، اما بعد از اینکه من به پایین پرت شدم دیگر نفرات یکی یکی پایین پریدند. در حین کمک به همدیگر بودیم که متاسفانه کپسول های اکسیژن داخل هواپیما منفجر شدند و همه نفراتی که هنوز شانس نجات داشتند کاملا از بین رفتند.
نیمی از هواپیما وقتی که زمین خورده بودیم در بین شعله های آتش سوخته بود اما تعدادی که هنوز علی رغم مصدومیت شدید زنده مانده بودند با آن انفجار دیگر هیچ شانسی برای زنده ماندن پیدا نکردند و ما هم قطع امید کردیم. دقایقی بعد از انفجار از راه دور در آن تاریکی خودروهای امداد را با چراغ های روشن می دیدیم که با تلاش فراوان سمت ما می آمدند.
عموی شما هم در این سقوط جان سالم به در برد؟
بله، در سقوط هواپیما عموی من نجات پیدا کرد، اما متاسفانه چندین همراه دیگر به عنوان دوست مشترکی که داشتیم، جان خود را از دست دادند.
گویا در مسیر فرودگاه بیشکک تصادفی رخ میدهد که همان حادثه باعث تاخیر شما در رسیدن به فرودگاه میشود و همین موضوع یکی از دلایل نجات شما شده است؟
در مسیر حرکت به سمت فرودگاه بینالمللی بیشکک یک سانحه رانندگی در اتوبان رخ داده بود که همین حادثه باعث شد تا ما با تاخیر به فرودگاه برسیم. تاخیری که برای ما رخ داد باعث شد که ما کارت پرواز را با تاخیر دریافت کنیم به همین دلیل صندلیهای انتهای هواپیما به ما رسید. دقیقاً افرادی که زودتر از ما به فرودگاه رسیده بودند و کارت پرواز را دریافت کرده بودند، در صندلی های ردیف جلوی ما نشسته بودند که متاسفانه همه آنها در آتش سوزی هواپیما در همان ابتدای سقوط سوخته بودند. یعنی اگر ما در مسیر ترافیک در اتوبان گرفتار نشده بودیم، سرنوشت ما هم طوری دیگر رقم میخورد. این اتفاقی که برای من رخ داد یاد این شعر افتادم. گر نگهدار من آن است که من می دانم، شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد.
ظاهراً بدشانسی گریبان شما را گرفته بوده، چون در مسیر خودروی آمبولانس هم خراب میشود.
ما در منطقه صعبالعبوری در کنار پایگاه نظامی سقوط کرده بودیم آمبولانسها مسیر سختی را طی کردند تا به کمک ما رسیدند. اتفاق عجیبی که در طول مسیر رخ داد، کاملا عجیب بود! زمانی که خودروی آمبولانس ما را به بیمارستان میبرد به یکباره ماشین آمبولانس خراب شد و از کار افتاد! دقیقا همه چیز آن روز علیه ما بود. در هر صورت به هر شکلی که بود ما را به بیمارستان شماره۴ بیشکک بردند و حتی یک نفر از نجات یافتگان به دلیل سوختگی شدید جانش را در بیمارستان از دست داد. تقریبا ۴ روز در بیمارستان بودم و بعد از آن با هماهنگیهایی که صورت گرفت ما با یک آمبولانس هوایی به ایران منتقل شدیم.
بعد از آن سانحه باز هم سوار هواپیما شدید؟
چندین سال واقعاً من از لحاظ روحی و روانی شرایط خوبی نداشتم. به هر حال مرگ را جلوی چشمانم دیده بودم و تنها معجزه خدا بود که ما نجات پیدا کردیم. من همه جا گفتم در این سانحه هوایی خداوند معجزه خود را در آسمان و زمین به ما نشان داد. متاسفانه تا مدت های طولانی به خاطر ترس نمی توانستم سوار هواپیما بشوم تا اینکه به توصیه یک پزشک روانشناس هم ما با هم یک بار سوار هواپیما شدیم تا ترسمان بریزد.
چطور فروردین ماه سال ۱۴۰۰ به عنوان مربی تیم ملی جودو جرات کردید با هواپیما به قرقیزستان و به شهر بیشکک سفر کنید؟
فروردین ماه سال ۱۴۰۰ به عنوان مربی تیم ملی به همراه دیگر مربیان راهی مسابقات قهرمانی آسیا در قرقیزستان شدیم، زمانی که در بین مربیان اعزامی قرار داشتم با همان نفراتی که از سقوط هواپیما جان سالم به در برده ایم برای این سفر مشورت کردم، ابتدا می خواستم انصراف دهم، چون تمام خاطرات تلخ آن سقوط در ذهنم مرور می شد اما وقتی با آن دوستان مشورت کردم همه آنها توصیه کردند که حتماً به قرقیزستان سفر کنم. زمانی که به همراه تیم ملی جودو روی آسمان قرقیزستان رسیدیم حال و هوای عجیبی داشتم، وقتی به فرودگاه بیشکک رسیدیم تمام آن اتفاقات تلخ به یکباره مقابل دیدگان مرور شد اما یک ساعت بعد حس کردم تمام ترسی که در این مدت داشتم و آن نقطه سیاهی که در ذهنم بود هم از بین رفته است.
پس سفر سال گذشته به قرقیزستان پایانی بر کابوس ۱۲ ساله شما بود؟
بله واقعاً این سفر باعث شد بعد از سالها به آرامش برسم.
اگر مطلبی باقی مانده است، میشنویم...
تعلیق جودوی ایران واقعاً برای همه ما ناراحتکننده است. ما این همه جودوکار رشید در ایران داریم که حرفهای زیادی برای گفتن دارند، در طول این مدت با برنامه ریزی آرش میراسماعیلی رئیس فدراسیون جودو ما در شهرهای مختلف اردو برگزار کردیم. در اردوها شاهدیم همه ملّیپوشان به گونه ای تمرین می کنند که گویا قرار است فردا در مسابقات بینالمللی حضور پیدا کنند. همه چیز با مدیریتی که در حال اجرای برنامه هاست میگذرد و بدون شک جودوی ایران به خاطرم اردوهایی که برگزار می شود، قوی و قوی تر می شود. مردم برای جودو ایران دعا کنند تا هرچه زودتر این مشکل تعلیق حل شود.