به گزارش مشرق، "فیرپلی مالی" مساله ملموسی در فوتبال ایران نیست اما قانون "بازی جوانمردانه مالی" به معنی رعایت درآمدها و مخارج تیمها طی یک سال مالی در فوتبال اروپا و بسیاری از کشورهای توسعه یافته است که نتیجه چنین تصمیمی، رقابت عادلانه و در نهایت جلوگیری از بدهکاری و ورشکستگی تیمهای ورزشی میشود؛ تیمهایی که در حالت معمول و قبل از ورود سرمایهداران عربی و برخی الیگارشهای روس، کاملا بر اساس سود و زیان اداره میشدند.
طی چند روز اخیر، وقت حسابرسی به وضعیت مالی تیمهای اروپایی بود و هر کدام از تیمها به نحوی مشغول سر و سامان دادن به حساب و کتابهای خود تا روز ۳۰ ژوئن ۲۰۲۲ (حدود سه، چهار روز قبل) بودند به طوری که اورتون مجبور به فروش ریچارلیسون با مبلغ ۶۰ میلیون پوند به تاتنهام شد تا این تیم تراز مالی منفی ۴۵ میلیون پوندی خود را به مثبت ۱۵ میلیون پوند تبدیل کند.
اما سرآمد همه تیمهای اروپایی که چشم بسیاری از هواداران هم به آن دوخته شده بود، بارسلونا بود که در نهایت با فروش ۱۰ درصد از حق پخش تلویزیونی خود تا ۲۵ سال بعد، توانست تراز مالی آشفته خود را در سال مالی اخیر مثبت کرد.
این همه تلاش برای مثبت کردن تراز مالی برای چیست؟ چرا تیمها تمام تلاش خود را برای قرار گرفتن در کفه مثبت تراز انجام دادند؟ علت را باید در قانون فیرپلی مالی جست و جو کرد.
مسئولان لیگهای اروپایی از لالیگا تا لیگ برتر، با بررسی شرایط مالی تیمها، سقفی را باری نقل و انتقالات آنها در نظر میگیرند. در واقع تمام تلاشهای بارسا برای مثبت کردن تراز مالی خود، جلوگیری از اعمال محدودیت سقف هزینه در فصل جاری بود چرا که آنها در فصل پیش رو نیازمند بازسازی و احیای تیم خود هستند تا از همین طریق، نتایج خود را در داخل و خارج از کشورشان بهبود بخشند؛ این اتفاق فصل گذشته برای بارسلونا رقم خورد و آنها به علت محدودیت مالی، لیونل مسی را از دست دادند.
این مساله ارتباط مستقیمی به افزایش سهم پاداشها، قراردادهای مالی و وارد شدن این تیم به چرخه رقابت میشود و درآمدهای بعدی را به دنبال دارد. هر چند بارسلونا طی مدیریت بارتومئو، با بدهی انباشته یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون یورویی دست و پنجه نرم میکند و لاپورتا از زمان ورود به این تیم، با کاهش هزینهها و فروش برخی بازیکنان به دنبال سر و سامان دادن به وضعیت آشفته بارسلوناست.
* فیرپلی مالی در ایران اجرا میشود؟
از فوتبال اروپا که فاصله بگیریم و به فوتبال ایران برسیم، شاهد این هستیم که تیمها از هیچ سازوکار مالی مشخصی تبعیت نمیکنند و تیمها بر اساس بودجه در نظر گرفته شده از سوی مالکان خصوصی یا نهادهای دولتی و "خصولتی" وارد بازار نقل و انتقالات میشوند.
البته بعضا هیچ بودجهای هم در کار نیست و مدیر وقت باشگاه و تیم برای پر کردن روزمه خود ابتدا اقدام به خریدهای هنگفت و سنگین برای تیم میکند و در ادامه فصل هیچ پولی برای پرداخت دستمزد بازیکنان مد نظرش ندارد.
از سوی دیگر با توجه به اینکه درآمدهای حرفهای فوتبال ایران یعنی حق پخش تلویزیونی، تبلیغات محیطی، تبلیغات البسه و بلیت فروشی تیمها بسیار اندک و بعضا در حد صفر است، نمیتوان درآمد قابل توجهی را هم برای آنها در نظر گرفت.
در نتیجه به علت یکسان نبودن درآمدها و هزینهها، تیمها در بلند مدت با بدهی انباشته مواجه هستند؛ به شکلی که در حال حاضر بدهی تیمهای استقلال و پرسپولیس طبق اعلام سازمان خصوصی سازی چیزی در حدود ۲۰۰ میلیارد تومان است.
برای فصل جاری نیز هیچ تناسبی میان خریدهای تیمها نیست. در واقع تیمی که سال مالی خود را به بدترین شکل ممکن به پایان رسانده، در همین فصل هم میتواند با قیمتهای خیالی خود بازار را قبضه کند اما در عمل نتواند حقوق و دستمزد بازیکنانش را بپردازد که یکی از نشانههای این مساله اعتصابهای بیشمار در فوتبال ایران است و بازیکنان تیمهای مختلف برای رسیدن به حقوق و دستمزد خود از حضور در تمرینات بازداری میکنند.
البته تا زمانی که حق پخش تلویزیونی به عنوان حقوق عمده تیمها برای درآمدزایی حاصل نشود، نمیتوان خردهای به تیمها برای مثبت شدن تراز مالی گرفت ولی بیخیالی در رعایت این مساله در فوتبال ایران، یکی از عوامل عقب افتادگی تیمهاست چرا که به طور کلی هیچ نظارتی روی این مساله از سوی سازمان لیگ وجود ندارد.
تنها اقدام در این زمینه، احکام قطعی در ارتباط با بدهی تیمها به بازیکنان است که در برخی از پروندهها با زیرسبیلی رد کردن ماجرا، رعایت نمیشود و در نتیجه در همین سالهای گذشته تیمهای بسیاری به علت استمرار بدهی و ناتوانی در پرداخت دستمزد بازیکنان خود از لیگی به لیگ دیگر سقوط کرده و در نهایت از فوتبال ایران محو شدهاند.
برای نجات فوتبال و مسابقات باشگاهی که لازمه توسعه فوتبال ملی است، انتظار میرود نهادهای تصمیمگیر در فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ نسبت به اعمال برخی سازوکارهای مالی برای نظارت بر تیمها و قراردادهای فوتبالی اقدام کنند.