سرویس جهان مشرق - بیش از ده سال پیش، ژانویهی ۲۰۱۱، «علی آلفونه» کارشناس و متخصص مسائل سیاسی و نظامی، مقالهای را در خصوص زندگینامهی سردار قاسم سلیمانی، در نشریهی اندیشکدهی آمریکایی «مؤسسهی تحقیقات سیاست عمومی امریکناینترپرایز[۱]» منتشر کرد[۲]. هرچند این مقاله به شرح زندگی سردار سلیمانی میپردازد، اما سؤالی که سعی دارد به آن پاسخ دهد این است که چرا او به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.
«علی آلفونه» متفکر سیاسی حوزهی سیاست خاورمیانه و روابط بینالملل است که به عنوان کارشناس امور ایران و سپاه پاسداران در بسیاری از اندیشکدههای آمریکا نظریهپردازی میکند. (+)
آلفونه نشان میدهد که انتصاب سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس تصادفی نبوده و بنا بر شرایط جمهوری اسلامی در آن مقطع و برخی ویژگیهای شخصیتی سردار سلیمانی انجام شده است. به طور ویژه، تنش در روابط میان ایران و افغانستان و مدیریت کمنظیر سلیمانی در آن زمان، او را به این مقام رساند. آلفونه معتقد است: «درک حال حاضر سلیمانی، بدون دانستن گذشتهاش امکانپذیر نیست.» و بر همین اساس، تلاش میکند چهرهی سلیمانی را از گذشته تا کنون ترسیم کند.
در همینباره بخوانید:
›› روایت مستند آمریکایی از نقش حاج قاسم در «جنگ سایه» ایران با آمریکا
مشرق طی دو گزارش توضیحاتی را دربارهی گزارشهای آلفونه در نشریهی اندیشکدهی «مؤسسهی امریکناینترپرایز» خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. آنچه در ادامه میخوانید، بخش اول از این مجموعه گزارش است. بخش دوم این مجموعه بهزودی در مشرق منتشر خواهد شد.
آلفونه با محل زندگی سلیمانی آغاز میکند. هرچند وزارت خارجهی آمریکا، محل تولد سلیمانی را شهر قم اعلام کرده بود، اما آلفونه در زمان انتشار این مقاله با اتکا به منابع فارسیزبان، این ادعا را به چالش میکشد و محل تولد سردار سلیمانی را شهرستان «رابر» در استان کرمان میداند. از نگاه آلفونه تولد سلیمانی در این منطقهی کوهستانی و در نزدیکی مرز افغانستان باعث آشنایی بهتر او با زندگی قبیلهای شده و او را به فردی ذیصلاح برای خدمت در کشورهایی مثل افغانستان و عراق تبدیل کرده است.
طبق منابع آلفونه، اجداد شهید سلیمانی در قرن هجدهم میلادی از استان فارس به کرمان مهاجرت کردهاند. پدرش از طبقهی دهقانانی بود که با وقوع انقلابِ سفیدِ پهلوی صاحب زمین شد، اما به دلیل اجرای غلط سیاست اصلاحات ارضی، خاندان سلیمانی دچار مشکلات اقتصادی شده و به حکومت بدهکار شدند. در عین حال، این مشکلات اقتصادی، سلیمانی را برای دستوپنجه نرم کردن با روزهای سخت آینده مهیاتر کرد.
اکنون که بیش از ده سال از انتشار گزارش «آلفونه» میگذرد، همه میدانند که سردار سلیمانی در روستای «قنات ملک» از توابع شهرستان «رابر» در استان کرمان متولد شده بود. (+)
قاسم سلیمانی در سیزده سالگی (سال ۱۳۴۹) به همراه یکی از نزدیکانش به نام «احمد سلیمانی» به کرمان آمد و به عنوان کارگر ساختمانی مشغول به کار شد تا از عهدهی مسائل اقتصادی برآید. پس از چند سال توانست شغل مناسبی در سازمان آب کرمان به دست آورد. بر اساس گفتههای سردار سلیمانی، فعالیتهای انقلابی او از طریق آشناییاش با حجتالاسلام «کامیاب» در سال ۱۳۵۵ آغاز شد. حجتالاسلام «رضا کامیاب» واعظی پرشور و اهل گناباد بود که در کرمان سخنرانی میکرد.
سردار سلیمانی همزمان با فعالیت در سازمان آب کرمان، عضو انجمن پاسداران افتخاری شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط پدر شهید «قاضی» در کرمان تأسیس شده بود. او در اینباره میگوید: «ما جوان بودیم و به دنبال راهی که به انقلاب خدمت کنیم. این چنین بود که من به سپاه پیوستم.»
حجتالاسلام «سید رضا کامیاب» (مرکز تصویر)، یار و همراه دیرین آیتالله خامنهای در زمان سکونت ایشان در مشهد بود و علیه حکومت پهلوی فعالیتهای زیادی داشت. سخنرانیهای آگاهیبخش و پرشور او در کرمان باعث تظاهراتهای گستردهی مردمی میشد تا جایی که ساواک دستور دستگیری او را صادر کرد. شهید کامیاب در سال ۱۳۶۰ به ضرب گلوله ترور شد و به شهادت رسید. (+)
در همینباره بخوانید:
›› کارشناس استرالیایی: «شهید سلیمانی» جاودانهتر از «قاسم سلیمانی» خواهد بود
دیری نگذشت که قاسم سلیمانی، به دلیل استعداد و مهارت بالا در امور نظامی و همچنین آشنایی با جوامع قبیلهای، برای مقابله با شورش کردها به مهاباد اعزام شد. آلفونه معتقد است تجربهی سلیمانی در کردستان یکی از دلایلی است که انتصاب او به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران را توجیه کرد. پس از بازگشت از مهاباد، سلیمانی عهدهدار ادارهی نیروی قدس در کرمان شد. با آغاز جنگ تحمیلی، سردار سلیمانی چندین گروه را آموزش داد و از کرمان روانهی خط مقدم کرد. کمی بعد سپاه پاسداران گروهانی را تحت فرمان او به سوسنگرد فرستاد.
البته آلفونه در خصوص حضور سردار سلیمانی در جنگ تحمیلی روایتی را نیز از «مجید ملک» نقل میکند که به تعبیر او کاملاً متفاوت با روایت پیشگفته است. به تعبیر ملک، سردار سلیمانی تنها برای مأموریت بسیار سادهی انتقال آب و برای دو هفته به جبهه رفته بود، اما فضای نورانی و معنویِ خط مقدم چنان تأثیری در او نهاد که تا پایان مدت هشتسالهی جنگ در جبههها مشغول شد. اما به نظر آلفونه دیگر قراین، منکر این روایت هستند. لازم به یادآوری است که آلفونه این مقاله را حدود سیزده سال پیش نوشته بود؛ زمانی که هنوز دربارهی زندگی سردار سلیمانی اطلاعات زیادی در منابع رسمی یافت نمیشد.
علی آلفونه همچنین عناوین بسیاری از عملیاتهایی که سردار سلیمانی در آنها حضور داشته را فهرست کرده است: عملیات مشترک ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران برای آزادسازی بستان (۲۰ آبان ۱۳۶۰ تا ۱۵ آذر ۱۳۶۰)؛ عملیات فتحالمبین برای آزادسازی بخشهای غربی دزفول و دهلران و حفاظت از اندیمشک، شوش، دزفول و جادهی اندیمشک-اهواز (۱۲ اسفند ۱۳۶۱ تا ۹ اسفند ۱۳۶۱)؛ عملیات خیبر به عنوان بخشی از نبرد نیزارها (۳ اسفند ۱۳۶۲ تا ۲۲ اسفند ۱۳۶۲)؛ عملیات کربلای ۱ برای آزادسازی مهران (۹ تیر ۱۳۶۵ تا ۱۹ تیر ۱۳۶۵)؛ عملیات کربلای ۵ در حمله به شلمچه و پیشروی به سمت بصره (۱۹ دی ۱۳۶۵ تا ۱۲ اسفند ۱۳۶۵)؛ پیشروی نصر چهارم به سمت سلیمانیه، که طی آن نیروهای عراقی از خمپاره با مواد شیمیایی علیه یگان سردار سلیمانی استفاده کردند (۳۱ خرداد ۱۳۶۶ تا ۱۴ تیر ۱۳۶۶)؛ شکستن محاصرهی عراق توسط لشکر چهلویکم ثارالله پس از شکست عملیات نصر ۴ (۵ تیر ۱۳۶۶)؛ عملیات بیتالمقدس ۴ با هدف فتح ارتفاعات شاخ شمیران (۵ فروردین ۱۳۶۷ تا ۹ فروردین ۱۳۶۷)؛ و عملیات پرتلفاتی در شبهجزیرهی فاو و مجنون که سلیمانی از همان ابتدا با آن مخالف بود (اوایل سال ۱۳۶۷).
مروری بر سوابق سردار سلیمانی از تولد در سال ۱۳۳۶ تا سال ۱۳۸۰ (+)
در همینباره بخوانید:
با پایان جنگ تحمیلی، لشکر چهلویک ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی رهسپار کرمان شد تا با اشراری که از مرزهای شرقی کشور وارد شده بودند، مقابله کند. همچنین زمانی که سپاه پاسداران مأمور شد با مافیای مواد مخدر مبارزه کند، این اقدامات سردار سلیمانی بود که در نهایت منجر به قلعوقمع قاچاقچیان شد. مردم کرمان و سیستان و بلوچستان هنوز هم دوران حضور سردار سلیمانی در بخشهای شرق و جنوب شرق کشور را از امنترین دورانها میدانند[۳]. فعالیتهای سلیمانی در سیستان و بلوچستان چنان چشمگیر و مؤثر بود که فرماندهی کل وقت سپاه پاسداران، سردار محسن رضایی، و همچنین جانشین او، سردار یحیی رحیم صفوی، تقدیر فراوانی از او به عمل آوردند.
آلفونه معتقد است انتصاب سردار قاسم سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس در برههی خاصی و به دلایل خاصی صورت گرفته است. سال ۱۳۷۷، ده نفر از ایرانیان، نُه دیپلمات و یک خبرنگار، توسط طالبان بیرحمانه اعدام شدند؛ جمهوری اسلامی از جانب نیروهای طالبان در افغانستان احساس خطر میکرد. سردار سلیمانی در این زمان، به منظور حفاظت از منافع ایران در افغانستان، سپاه قدس را مجدداً سازماندهی کرد. گفتنی است او عملیاتهایی را نیز به این منظور به اجرا درآورد.
«علی آلفونه» اذعان دارد که انتخاب شهید سلیمانی برای فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران، از روی شایستگی و با توجه به موفقیتها و سابقهی درخشان او بوده است. (+)
در پایان به نظر میرسد، آلفونه انتخاب سردار سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس را که همزمان با قدرت گرفتن طالبان صورت گرفت، یک اتفاق تصادفی نمیداند؛ بلکه او معتقد است انتصاب سردار سلیمانی متناسب با شایستگیهای نظامی او و آشنایی چشمگیر او با ساختار قبیلهای جوامعی نظیر افغانستان بوده است. همچنین سابقهی سردار سلیمانی در جنگ داخلی کردستان دلیل دیگری است که انتخاب او را برای خدمت در نیروی قدس، که آن زمان مأموریت مهمی در خصوص افغانستان داشت، موجه میسازد.
در همینباره بخوانید:
›› اعتراف مقام سابق سیآیای: آمریکا باید از راهبرد خاورمیانهای قاسم سلیمانی درس بگیرد
آنچه خواندید بخش اول از مجموعه گزارش مشرق دربارهی مقالههای علی آلفونه در نشریهی اندیشکدهی «مؤسسهی امریکناینترپرایز» دربارهی زندگی شهید قاسم سلیمانی بود. مشرق طی روزهای آینده، بخش دوم از این مجموعه گزارش را نیز خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد.