سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
**********
روزنامههای پنجشنبه ۲۰ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که صفحات نخست بیشتر روزنامهها با چاپ تصویر و تیترهایی مرتبط با درگذشت هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر در ۹۵ سالگی این خبر را بازتاب داده اند. واکنشها به متن تروریستی منتشر شده از میرحسین موسوی و تحلیلهایی درباره آخرین وضعیت برجام، از دیگر تیترهایی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه جوان با اشاره به متن موهن سر دسته فتنهگران در سال ۸۸ نوشته است:
دورویی در تبیین مواضع محمد خاتمی وصف جدیدی نیست. کافی است نگاهی گذرا به وقایع ۸۸ داشته باشیم. وقتی برگه رأیش را در صندوق انداخت، گفت: «همه شواهد امر حاکی است موسوی انتخابات را برده است، اما من پیشگو نیستم». اما سال ۹۰ در دیدار با فعالان رسانه مدعی شد که من یک هفته قبل انتخابات به موسوی اعلام کرده بودم که پیروز نخواهد بود! در ماجرایی دیگر، موسوی و هاشمی رفسنجانی در مورد جلساتی جداگانه با خاتمی میگویند که او هم خواهان ابطال انتخابات است، اما خاتمی منکر میشود که چنین خواستهای داشته است! و اگر هم خواهان ابطال انتخابات نبوده، پس چرا به هواداران خود که کف خیابان فریاد ابطال انتخابات سر میدادند، هیچ نگفت؟ از سویی او در بیانیه و دیدارهای علنی مطالبات موسوی را روشن دانست و نوشت که این مطالبات «خواست همه ماست»! این همه نفاق خاتمی نبود. او در حالی از خواست فتنهگران ۸۸ دفاع کرد که بعدها در جلسات خصوصی اذعان کرد که در انتخابات ۸۸ تقلب نشده است، اما چرا این نظر خود را علنی نکرد؟
در ادامه این یادداشت آمده است:
خاتمی ترسید پایگاه اجتماعیاش را که به لحاظ کیفی دامنهای از اصلاحطلب تا ضدانقلاب را پوشش میداد از دست بدهد. در عین حال، تلاش کرد نقش اول اردوکشیهای خیابانی جنبش سبز نباشد تا بتواند ارتباط کجدار و مریز خود را با نظام حفظ کند که البته به دلیل مشی صادقانه نظام، موفق نبود و به دلیل همین رویکرد منافقانه از سوی نظام پس زده شد.
روزنامه فرهیختگان نیز با اشاره به انفعال اصلاحطلبان در محکومیت اقدامات تروریستی عامل فتنه نوشت:
انفعال و سکوت اصلاحطلبان در برابر اظهارات ساختارشکنانه مسالهای نیست که مختص به نوشتار اخیر موسوی بشود، اصلاحطلبان از ابتدای روی کارآمدن دولت خاتمی در دوم خرداد ۷۶ تاکنون در مواجهه با این ساختارشکنیها دچار انفعال بودهاند.
حدود یک دهه قبل سیدمحمد خاتمی در این رابطه در جلسهای با تعدادی از جوانان اصلاحطلب گفته بود: «هرکسی میآید یک حرفهایی میزند و من باید تاوان به حسین شریعتمداری بدهم که بله شما گفتید که علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد، این را اصغرزاده گفته به من چه؟ یا شما گفتید امامخمینی به موزه تاریخ سپرده شود، آن را گنجی گفت، من با گنجی اختلافنظر داشتم یا اینکه در عاشورا علیه امامحسین شعار دادند، خب غلط کردند، این را چرا به حساب من میگذارید؟ شاید ما نقصمان این بود که روشنتر مطالب خود را نگفتیم.»
در ادامه این گزارش آمده است:
آنچه یک دهه قبل خاتمی بهعنوان یک نقیصه شخصی به آن معترف بود اکنون به یک بیماری رایج بین اصلاحطلبان تبدیل شده است، بهنحوی که سکوت و انفعال اصلاحطلبان در مواجهه با بسیاری از ساختارشکنیها ازجمله نوشتار اخیر میرحسین موسوی باعث شده است عملا مرزی بین اصلاحطلبی اصلاحطلبان و راهبرد براندازی جماعت اپوزیسیون باقی نماند.
خدمتی که حصر کرد...
روزنامه همشهری نیز در تحلیلی پیرامون اقدام موهوم لیدر فتنه و توهین به شهدا نوشته است:
حوادث سال۱۳۸۸ چرا لقب فتنه گرفت؟ ادعای تقلب؟ خیر. اعتراضات غیرقانونی؟ خیر. آدمکشی و صدمه زدن به بیتالمال؟ خیر. عنوان فتنه تنها به یک دلیل بود: امتزاج غبارآلود حق و باطل؛ به نحوی که حق از باطل قابل شناسایی نبود؛ بقیه موارد ذیل همین عنوان بود.
همان سال رهبری فرمودند: «أینَ عمار؟» چرا چنین گفتند؟ مگر نبودند شخصیتهای سیاسی و رسانهای که علیه فتنه موضعگیری کنند؟ بودند، پس چرا فرمودند: «أینَ عمار؟» مگر عمار در تاریخ چه کرده است و چرا آن روز نیازمند عمار بودیم؟
در تاریخ ثبت است که نقش عمار در سپاه امیرالمومنین روشنگری و نشاندن غبار صفین بود تا حق از باطل تمییز داده شود. عمار فتنهشکن بود.
آن روزها مطالبه منتقدان و مخالفان جنبش سبز محاکمه سران فتنه بود؛ حال آنکه کشور عمار میخواست. چرا؟ مگر حقشان محاکمه نبود؟ حتما بود. اما قبل از محکمه باید نزد مردم محاکمه میشدند. باید فتنهها میشکست تا حق نمایان شود.
پیغام یک نایاکی به تهران!
پیش از آغاز آخرین دور از گفتوگوهای هستهای در وین، اتحادیه اروپا اعلام کرد که پیشنویس متنی را به طرفین ارائه داده است که از آن به عنوان «متن نهایی» یاد شده بود. جورپ بورل مسئول سیاست خارجه اروپا این متن را آخرین تلاش برای بازگشت به برجام خوانده و وزیرخارجه آمریکا این پیشنویس به عنوان «توافق خوب» توصیف کرده بود!
علی واعظ مدیرپروژه ایران در گروه بینالمللی بحران و رابط سازمان سیا در زمان امضای توافق در سال ۲۰۱۵ طی گفتگو با روزنامه اعتماد نکات قابل توجهی را پیرامون این متن بیان کرده است، واعظ درباره مشخصات توافق با آمریکا در وین میگوید:
بحث بر سر این نیست که توافقی الان به دست بیاید یا ۶ هفته دیگر. بحث بر سر امروز یا ۶ سال دیگر است. فکر کردن به فرصتهایی که در این ۶ سال از دست خواهد رفت، هزینهای که ایجاد خواهد شد و ریسکی که وجود خواهد داشت باید تصمیمگیری امروز را ساده کند، اما سیاستمداران معمولا بر محاسبات کوتاهمدت تمرکز دارند تا محاسبات میانمدت و بلندمدت.
امیدوارم وقفه به وجود آمده در این دور از مذاکرات طولانی نشود برای اینکه اگر آنچه طی مسیر اتفاق افتاد برای ما درس عبرتی باشد، خواهیم دانست که نه تنها با گذر زمان مسائل خود به خود حل و فصل نمیشوند یا حلشان آسانتر نمیشود، بلکه مسائل جدیدی نیز چه بر اثر اتفاقاتی که روی زمین رخ میدهد و چه بر اثر عمیقتر شدن اختلافات رخ میدهد.
مدیر گروه بحران و مشاور رابرت مالی ادامه میدهد:
تصور امتیازگیری بیشتر در فصل زمستان، خطای محاسباتی کامل است، یکموقعی است که یک امتیازی را طرف مقابل در جیب عقب خود دارد و اگر شما اهرمهای بیشتری داشته باشید ممکن باشد آن کارت را به شما بدهد. اما در صورتی که آن کارت اساسا وجود نداشته باشد، اتلاف سرمایه و اهرمهایی است که شما با وقت و هزینه زیاد به دست آوردهاید.
نکته مهم درباره ادعای توافق بدون تضمین از جانب آمریکاییها آن است که تصور واشنگتن آن است که با طراحی این فشار مصنوعی (طرح بورل) میتوان تهران را بهسوی توافق هدایت کرد تا آمریکا بتواند از زمستان سخت در جنگ اوکراین جان سالم در ببرد، این مهندسی دیپلماتیک در حال حاضر توسط طرف غربی در حال ساختوپاخت است.
دوگانههایی که غرب پنهان میکند!
روزنامه رسالت طی یادداشتی در شماره پنجشنبه خود با عنوان دوگانههایی که غرب پنهان میکند نوشت:
بازی برجامی غرب، خصوصا در قبال آنچه پیشنهاد غیر قابل تغییر! اروپائیان در پروسه احیای توافق هستهای خوانده میشود در نوع خود قابل توجه است! طی روزهای اخیر و در جریان برگزاری مذاکرات وین، مقامات آمریکایی تلاش میکنند خود را در قبال تعیین تکلیف توافق هستهای و حتی تاکتیکها و متدهای بازگشت به این توافق یکدست و متحد نشان دهند. با این حال شواهد و مستندات موجود نشان میدهد که حتی در میان دموکراتها نیز این همسانی و همصدایی وجود ندارد!
در چنین شرایطی دستگاههای رسمی و رسانهای در غرب تلاش میکنند خود را «یکدست و بی اشتباه» و در مقابل، ایران را در قبال بازگشت به توافق هستهای مردد نشان دهند. آنچه مسلم است اینکه ایران قطعا به دنبال «توافق خوب» میباشد، اما تا زمانی که به آن دست پیدا نکند و طرف غربی در قبال آن گامهای لازم و ضروری را بر ندارد، تسلیم بازی سیاسی-رسانهای آمریکا و اروپا نمیشود.