به گزارش مشرق، محمدهادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است، و خدا میداند و شما نمیدانید.
سوره بقره آیه ۲۱۶
به این آیه آرامشبخش، میتوان در بسیاری از امور زندگی استناد کرد و امیدوار بود. یکی از خاصیتهای این دنیا که محل تزاحم است این است که گاهی به حقیقت واقعیتها پی برده نمیشود. یعنی اموری را میبینیم که واقع شده ولی حقیقت و اصل ماجرایش بر ما پوشیده است و همین پوشیدگی ممکن است ما را به اشتباه بیندازد. این حقیقت همان است که به آن «حکمت» و یا «دلیل» میگویند. باغبانی درختان را در اواخر زمستان هرس میکند و آنچه دیده میشود بریدن و قیچی کردن شاخههای درختی است که مورد تقدیس همه است. همین باغبان علفهای هرزه را هم وجین میکند و آنچه دیده میشود کَندن گیاهان سبز توسط کسی است که کسی در مهربانی اش شک ندارد ولی این وقایع، حقیقت پنهانی دارد که باید در نظر گرفته شود.
حقیقت این است که قوّت درخت در هرس کردن و قوّت خاک و گیاهان مفید در کَندن علف هرزه است گرچه آنچه دیده شود با این لطافتی که حقیقت ماجراست تفاوت داشته باشد. آیه ابتدایی، همین را میگوید که گاهی اموری برای ما ناخوشایند است ولی خیر ما در آن است و ممکن است چیزی را دوست بداریم که در آن شرّی برایمان باشد و ندانیم. تربیت دینی میگوید همیشه نتیجه تلاشها آن گونه که میخواهیم نمیشود و شرایط وفق خواست ما پیش نمیرود ولی مهم سعی و تلاش آگاهانه و مدیریت صحیح اتفاقات و تحلیل صحیح آنها برای رسیدن به حقایق است.
در جمهوری اسلامی که تجربههایی جدی و آزمونهایی سخت برای رشد ما امت آخرالزمانی و مدعیان اصلاح جامعه به وجود آورد، بهاندازه ۴۳ سال ولی به عمق تاریخ بشریت آزمون پس دادیم تا ثابت کردیم پای اعتقاداتمان مردانه ماندهایم و جوانمردانه آماده به پایان رساندن رسالت بزرگ و نیمه تمام انبیاء الهی که سلام خدا و خوبان نثارشان هستیم. خدای متعال همه جوره ما را آزمود و شهدا و پیشگامان جهاد و مردم بزرگ ایران روسفیدمان کردند. مقاومت چهل و سه سالهای که هر روز باقوتتر ادامه دارد کم چیزی است؟ مدیریت جنگ سخت و نرم و فتنه و مقابله با رسانههای مرجف و مرتجع و مزدور و دروغگو شوخی است؟ تحمل و تابآوری در تحریمهای بینظیر تاریخی کم است؟ اکنون که میبینیم قدرتهای بزرگ اروپایی به خاطر جنگ روسیه و اوکراین مستأصل و ناامیدند به بزرگی کار خود و برتری جایگاهی که بر آن ایستادهایم پی میبریم.
اگر یک سال از تحریمهایی که جمهوری اسلامی ایران در این چهل و سه سال خود تحمل کرده را بین کشورهای ثروتمند اروپا تقسیم میکردند مردم این کشورها اکنون از گرسنگی به دوران پارینه سنگی باز میگشتند و در کوچه و خیابان کمین کرده و همدیگر را شکار میکردند. آن همه ادعا و این دست و پای لرزانشان به هم نمیآید. اخباری که گاهی از سانسور شدید رسانههای آمریکا و اروپا درز میکند اگرچه ممکن است برای عموم باورنکردنی باشد ولی گویای وخامت وضع آنهاست و گویای حرفهای بودن رسانههاشان که توانستهاند اینچنین درز فاق اقتصاد و فرهنگ آنجا را بپوشانند و نیز نشاندهنده ستم کسانی است که برای هرچیز کوچکی با اغراق و دروغ، اقتصاد و فرهنگ آنجا به مردم خود طعنه میزدند. آلمانی که امروز به دنبال استخراج ذغال سنگ وتهیه هیزم است و به فکر تشکیل ارتش افتاده همان آلمانی است که غرب زدگان برای ایران، الگویش کرده بودند. خاک عالم برآن تحلیل.
انتخابات ۸۸ و فتنهای که به دنبال کودتای سبز بود اگرچه هزینهای سنگین داشت و تلخ بود و آن سال را به هزار و سیصد هشتاد و اشک، مبدل کرد ولی یکی از مصادیق آیه پیشانی این نوشته است. گرچه از آن فتنه ۱۳ سال میگذرد ولی به خاطر نجابت نظامی که سران فتنه را مثل بانیان وضع موجود، محاکمه نکرد هنوز هستند کسانی که ظهر از خواب بیدار شده و صبحانه میخواهند و بدتر این که خودش خرابکاری کرده و به کناری تهمت میزند. حالی کردن این عده مثل عبور شتر از سوراخ سوزن است ولی طبق مفهوم آیه ابتدایی شاید خیری در آن باشد که باز در مورد برخی از اتفاقات مهم تاریخ معاصر سخن بگوییم. شاید حکمتش این باشد که درس و عبرت دیگری در راه است و نیاز است که این قدمهای آخرین اتفاق بزرگ، با بصیرتتر برداشته شود و مردمی که اکنون کارآزمودهتر شدهاند سؤالاتی را مرور کنند و چاه و چالهها را بازشناسند.
مگر میشود همزمانی یورش به فلسطین با حمله به مدافعین پرافتخار حرم بیارتباط باشد؟ همراهی سربازان اسرائیلی با فتنهگران ۸۸ که نتانیاهو آنها را سرمایههای خود در ایران نامید بیربط است؟ چرا همیشه مأموریت تلخ کردن شیرینیها به این موجودات سپرده میشود؟ ویژگیشان چیست که همیشه امید دشمنان خونی ایراناند؟ انتخابات ۸۸ که یکی از بالاترین نصابهای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در جهان بود توسط آن کسی خراب شد که قبل از اتمام شمارش آراء مدعی شد«پیروز قطعی است». اکنون هم که جهاد اسلامی شاخ اسرائیل را شکسته، باز هم همین پیروز تخیلی، بیانیه میدهد. چرا؟ سران آمریکا معتقدند داعش را هیلاری زاییده است، چه کسی از این ولد چموش دفاع میکند؟ مؤمنین و مستضعفین جهان به هماناندازه که سردارانی مثل همدانی و سلیمانی و حجازی و ابومهدی و... را شناختند به آنها عشق ورزیدند، این برای ایرانیان افتخار است، آن که توهین میکند در کدام جبهه است؟
کسی که بدون هیچ دلیل و مدرکی مدعی تقلب در انتخابات شد و با دیکتاتوری و قلدری به دنبال حذف جمهوریت و نادیده گرفتن رأی اکثریت و نادیده گرفتن قانون شد و آبروی نظام را مخدوش کرد و آمریکایی که به عذرخواهی افتاده بود را به تهدید اتمی ایران واداشت و یکی از مسببان تحریمهای فلجکننده و ریختن خون بیگناهان شد و هتاکان به مجلس و خیمه امام حسین را خداجو نامید و در کنارش برای زندهها مجلس ترحیم گرفتند و کشور را تا آستانه سقوط کشاندند و مردم را در مقابل هم قرار دادند و... اکنون اگر از صداقت و درستی و قانون و مردم دم بزند مضحک نیست؟ در مرداد ماه برای سالگرد ۲۵ بهمن بیانیه میدهند؟ ارتباط منطقی امروز با انقلابهای یک دهه قبل کشورهای عربی کدام است؟ دعوا سازی بر سر اسم آن انقلابها بعد از این همه سال، به گلایههای عروس و جاری نمیماند؟ سخن گفتن از حکومت موروثی در جمهوری اسلامی، به سخنان کودکی که در میهمانی، از خواب پریده نمیماند؟
نگارنده این سطور اگر بیانیه مذکور را لایق پاسخگویی نمیداند از سر توهین نیست و در آن غیر آیات و سخن امام راحل، حرف منطقی و معقولی که حاکی از تعادل روحی باشد و قابل پاسخگویی، دیده نمیشود. چهره نورانی شهید همدانی که نگاه به تصویرش، ایمان بر ایمان میافزاید نیازی به دفاع دارد؟ یا حاج قاسمی که دنیا عزادارش شد و امثال ترامپ ناسزاگویش، نیاز به تبیین دارد؟ ضرورت عقلی جنگیدن پشت مرزها و امن نگه داشتن خانه و تأیید علمی و عملی آن نیاز به هوش زیاد دارد؟ این که کسی در کنار شمر و یزید زمان و جلوتر از نتانیاهو به رهبر عالی ایران جسارت کند، لایق اعتناست؟ موفقیت دولت دکتر رئیسی در بازسازی و بازتوانی کشور و تولید ثروت و قدرت و اعتبار و نیز آواربرداری مخروبههای اعتدال و اصلاحات و تحریمهای به جامانده از فتنه ۸۸ اگر در رسانه ملی و مطبوعاتی که به دشمن پاس گل میدهند و ۲ کشته را ۲۰۰ نفر میکنند گفته نمیشود ولی در گزارشهای سازمانهای رسمی جهان و اعتراف دشمن و تحلیل نقشههای آنان قابل رؤیت است.
ختم کلام آن که رهبرمان فرمود« خدا اراده کرده تا ملت ایران را به آرزوهایش برساند و پیروز کند» و خدای دهه شصتی که انقلاب را از میان امواج کینه دشمنان کافر و منافق و منحرفِ عنود و کنود و لدود ۱ بیرون کشید، همین خدای امروز است که ما را مقتدرتر و عزیزتر از همیشه کرده و خدایی است که پیروزی و نماز جماعت در قدس شریف را نصیبمان میکند و راه جنتالبقیع و مسجدالاقصی را مثل کربلای عزیز و نجف اشرف برایمان باز میکند و همگان خواهند دید که تجربه پیادهروی اربعین، تکثیر خواهد شد. خدا «زمانی که راستی بر دروغ و دادگری بر ستم پیروز شود» را نشانمان دهد و گمراهانِ قابل هدایت را هدایت و ظالمان را به سزای اعمالشان برساند. إنشاءالله