به گزارش مشرق، «از وقتی شوهر کردی ما رو تحویل نمیگیری». «از وقتی زن گرفتی نمیای پیش ما».«خیلی بی معرفتی». «نکنه از شوهرت میترسی».« نکنه از زنت میترسی». «زن ذلیل».«شوهر ذلیل»! شاید این جمله ها برایتان آشنا باشد.
همه ما بعد از ازدواج، روابط مان دستخوش تغییرهایی میشوند. برخی از ما ممکن است به دلیل قرار گرفتن در زندگی مشترک و بیشتر شدن مسئولیت ها و وظایف مان از «همسر داری» و «خانه داری» و «غذا پختن» تا «بچهداری» نتوانیم مانند گذشته با برخی از افراد و دوستان مان رفت و آمد داشته باشیم.برخی هم ممکن است بعد از ازدواج همسرشان اجازه ندهند با دوستان مجردشان رفت و آمد کنند.
دروغی که پایه یک زندگی مشترک را متزلزل کرد
«اتفاقات چند ماه گذشته را در ذهن خود حلاجی میکند. یاد روزی میافتد که یواشکی بدون اینکه به محمد بگوید، از خانه بیرون رفت و تنها به خاطر اینکه نمیتوانست به دوستش مریم «نه» بگوید، دچار این مسئله پیچیده شد.
مریم بارها با طعنه به ستاره گفته بود: «از وقتی شوهر کردی ما رو تحویل نمیگیری». ستاره هم برای اینکه جلوی طعنههای مریم را بگیرد. تصمیم گرفت بدون اینکه به همسرش، بگوید با او قرار بگذارد. با خودش گفته بود، «محمد از کجا میخواد بفهمه!؟».
اما در ابتدای ازدواج ستاره با محمد قول و قرارهایی گذاشته بودند؛مثل بیشتر زو ج ها. قوانینی که ستاره و محمد براساس خصوصیات اخلاقی و حتی حساسیتهایی که از یک دیگر سراغ داشتند، تعیین کرده بودند.
یکی از قوانین محمد عدم ارتباط ستاره با دوست مجردش مریم بود. محمد به او گفته بود که پوشش و اخلاق مریم را نمیپسندد، به علاوه اینکه مریم مجرد است و او دوست ندارد با دوست مجردش رفت و آمد داشته باشد و ستاره هم این موضوع را پذیرفته بود. اما حالا زیر قول خود زده بود و تصمیم گرفته بود با مریم قرار بگذارد. با خود صد بار بالا و پایین کرده بود. دلش راضی به انجام این کار نبود. اضطراب بدی داشت. در دلش لعنت فرستاد به خودش. اما بالاخره پایش را از خانه بیرون گذاشت.
ستاره بعد از دیدار با مریم و چند ساعتی گشت و گذار به سمت خانه به راه افتاد. کلیدش را در قفل چرخاند. درب خانه که باز شد، رنگ از صورتش پرید! محمد بود. دست ستاره را به داخل خانه کشید و با نگاهی خالی از احساس از او پرسید کجا بودی؟ ستاره ماتش برد. با «تته پته» پرسید: «تو کی اومدی؟» محمد با خشمی وصف نشدنی فریاد کشید: « سوال منو جواب بده. کجا بودی؟ با کی بودی؟».
چطور شک در زندگی مشترک به وجود می آید؟
«سجادکریمان مجد» روانشناس و متخصص خانواده درباره چگونگی بروز شک بین زوجین میگوید:« باید بین افرادی که اختلال پارانوئید یا سوء ظن دارند، با افرادی که به دلیل یک سری اتفاقات دچار شک و تردید میشوند، تفاوت قائل شویم. افرادی که شک آن ها حاصل رفتار های اطرافیان شان است، افرادی هستند که به دلیل یک سری اتفاقات دچار شک میشوند؛ مثلا با همسرشان قول و قراری گذاشتند، اما بعد از اینکه خلاف آن اتفاق میافتد، دچار شک میشوند. یا بعد از شنیدن دروغ از همسرشان دچار شک میشوند.
«کریمان مجد» میگوید:« افراد پارانوئید عموما از دیگران احساس منفی دریافت میکنند و احساس میکنند که اطرافیان شان میخواهند به آنها یا عزیزانشان آسیب بزنند و نسبت به دیگران بدبین هستند. این احساس به صورت حداکثری در وجودشان نمود پیدا کرده است. تا جایی که کارکرد و عملکرد خود را در زندگی از دست دادند و اطرافیانشان هم در حال اذیت شدن هستند. این افراد باید در جلسات درمانی قرار بگیرند تا اختلال شان کنترل شود.
«روانشناس و متخصص خانواده» در ادامه در توضیح به وجود آمدن شک میگوید:« وقتی فردی در خانواده ای رشد کرده باشد که در دوران کودکی خود یک زندگی امن را تجربه نکرده باشد، مستعد شک به اطرافیان خواهد بود. ریشه این مسئله در خودمان است که باید حل شود. باید قواعد اولیه در رابطه زوجین را به چالش بکشیم و با استفاد از روش های علمی آن را درمان کنیم».
«برخی کارشناسان» هم معتقدند که شک و بیاعتمادی گاهی اوقات در زندگی مشترک به دلیل علاقه، غیرت و عشق افراطی به وجود میآید؛ این عشق که ناشی از وابستگی بیش از حد به طرف مقابل است احساس تعلق غیرمنطقی در طرفین را ایجاد میکند که به مرور تبدیل به شکست و یأس در رابطه میشود. البته هر آنچه در اولین روابط و تجربیات با دیگران رخ دهند هم اثرات مخربتر و ناخوشایندتری بر جای میگذارند.
برای پیشگیری از به وجود آمدن شک چه کنیم؟
«کریمان مجد»به راهکارهای جلوگیری از به وجود آمدن شک بین زوج ها اشاره میکند و میگوید:
۱-برای اینکه دچار مشکل شک نشویم باید از از ایجاد موقعیت شک در زندگی مشترک پیشگیری کنیم.
۲-درصد صمیمیت رابطه را به قدری بالا ببریم که احساس امنیت کنیم.قول و قرارمان را زیر پا نگذاریم و به همسرمان عین واقعیت را بگوییم.
۳-راست گویی و صداقت در هر موضوعی موجب پیشگیری از شک میشود. همچنین در نظر داشته باشیم که اگر موضوعی خلاف نفع ما بود و حتی اگر باعث آسیب رسیدن به خودمان هم می شد، باز هم به هیچ عنوان دروغ نگوییم.
۴-سعیکنیم هیچ چیز پنهانی با همسرمان نداشته باشیم و موضوعات نگفته شده را بگوییم.
برخی تصور میکنند خانم ها یا آقایان همه چیز را باید بدانند و بدون اینکه حرفی بزنیم باید ما را بلد باشند، اما باید بتوانیم توضیح دهیم و با صراحت همه نیاز هایمان را به شریک زندگی مان بگوییم.
«کریمان مجد» میگوید:« حل مسئله شک که در اثر بدقولی ها و دروغ به جود می آید به میزان صمیمت زوجین برمیگردد. هرچقدر صمیمت بیشتر باشد، راحت تر می توان این شک را مدیریت و مراقبت کرد».
در به وجود آمدن شک پیش قدم نشویم!
شاید دوست داشته باشید، بدانید در نهایت داستانی که ابتدای گزارش برایتان تعریف کردم به کجا رسید؟!
«ستاره بعد از دیدن همسرش در خانه ترسیده بود. به هر زحمتی بود،گفت: « مریم خیلی اصرار کرد بریم بیرون». محمد باورش نمی شد. خود شما هم اگر بودید شاید باورتان نمی شد که همسرتان به دلیل اینکه نمیتوانست به دوست خود «نه» بگوید به شما دروغ بگوید و پنهانی با او قرار بگذارد. شاید هزاران فکر و خیال دیگر هم در موردش میکردید.
بعد از آن روز محمد دیگر آن آدم سابق نشد. مدام به ستاره مشکوک بود و تلفنش را چک میکرد و رفت و آمدش را زیر نظر داشت. مدام او را زیر سوال می برد و بحث و دعوا داشتند.»
همه ما قدرت انتخاب داریم. ستاره این داستان میتوانست پیش از گرفتن چنین تصمیمی که در نهایت موجب طوفانی شدن زندگی مشترکش شد، از خودش میپرسید:« به چه قیمتی به همسرم دروغ میگویم؟». آیا یک رفت و آمد پنهانی ارزش خراب شدن رابطه زناشویی را دارد؟