به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحیلگر سیاسی و فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:
رویکرد طرفین اصلی در مذاکرات منتهی به برجام را به خاطر بیاورید:
طرف آمریکایی تاکید می کرد "توافق نکردن بهتر از توافق بد است". در مقابل، دولت روحانی و وزارت خارجه او می گفت "هیچ توافقی، بدتر از عدم توافق نیست".
تلاقی این دو نگاه نامتوازن، به توافقی منتهی شد که "عایدات چشمگیر، تضمین شده و غیر قابل بازگشت" برای طرف آمریکایی داشت؛ اما عایدات مد نظر طرف ایرانی، به ده ها اما و اگر موکول شده بود و سرانجام هم، به پایمال شدن حقوق ایران انجامید.
آمریکا بلافاصله از همان دولت اوباما، نقض و دور زدن تعهدات خود را آغاز کرد که تا امروز ادامه یافته؛ چرا که تضمین بازدارنده کافی از طرف مقابل گرفته نشد، اجرای تعهدات ما نقد و یکجا، و تعهدات طرف مقابل نسیه و پس از انجام همه تعهدات ایران بود، امکان دریافت خسارت در صورت عهدشکنی طرف مقابل پیش بینی نشده بود و... انواع نقص هایی که خارج از مجال بحث ماست.
این ماجرای عبرت آموز را نباید دوباره تجربه کرد. لازمه این مراقبت، داشتن نگرش تراز مند و مبتنی بر معیار ها و خطوط قرمز است. نگرش دیگر، این است که مثلا به خطاهای فاحش دولت سابق یا نفوذ زدگی برخی از ارکان آن اشاره شود و در مقابل، بر انقلابی بودن جهت گیری های دولت فعلی تاکید گردد.
حتما دو دولت، تفاوت های اساسی دارند. در عین حال، نباید از معیار ها و خطوط قرمز برآمده از عبرت بزرگ برجام غفلت شود. البته گرفتاری بزرگ دولت و وزارت خارجه فعلی، این است که راسا درباره یک توافق جدید مذاکره نمی کنند، بلکه با یک متن حقوقی معیوب دست به گریبانند.
این توافق معیوب، طبعا دست مذاکره کنندگان را می بندد؛ اما در عین حال، همین متن منتهی به کلاهبرداری در پیش چشم همه جهانیان، به آنها این بسط ید و زبان گشوده را می دهد که با طلبکاری مذاکره کنند؛ ضمن این که معادلات قدرت در این چند ساله، به نفع ایران تغییر کرده است.
با وجود موضع ضعف غرب، امپراتوری رسانه ای آن، عملیات روانی سنگینی را ظرف چند ماه اخیر به اجرا گذاشته تا مجددا توافق بد و به هر قیمت را نیاز و مصلحت ایران جا بزند. به هر میزان از سه خط قرمز ایران عقب نشینی شود، ریسک تکرار خسارت های برجام و یا حتی بیشتر از آن، بالاتر خواهد رفت.
توافق بدون لغو موثر و پایدار تحریم ها (گرفتار شدن در بازی تقسیم تحریم ها به هسته ای و غیر هسته ای)، بدون اخذ تضمین معتبر (با تعبیه تضمین جبرانی، مانند نگهداری مواد غنی شده در ایران تحت مراقبت آژانس)، و بدون بسته شدن قطعی پرونده موسوم به پی ام دی، فاجعه دوباره ای را بر پایه برجام رقم می زند.
افق چنین توافقی روشن است: آمریکا بلافاصله مجددا عضو برجام می شود و به مکانیسم ماشه (امکان احیای خودکار تحریم های سازمان ملل) دسترسی پیدا می کند. قیمت نفت هم با سقوط حداقل ۲۰ دلاری رو به رو می شود که در بحران انرژی و بحران اقتصادی حاصل از آن، روزنه تنفس برای غرب است.
سپس و بلافاصله، شُل کن- سفت کن های آمریکا در موضوع تحریم ها (با بهانه جویی های هسته ای و غیر هسته ای) از سر گرفته می شود و مطالبه این که اگر ایران می خواهد فشار تحریم ها برداشته شود، باید درباره منابع دیگر قدرتش مذاکره کند و امتیاز بدهد.
آنها فعلا و تا مدتی که نیاز به عرضه نفت ما برای کاهش قیمت داشته باشند، در مقابل اصل صادرات آن کارشکنی نمی کنند؛ اما در حالی که حداقل بیست درصد درآمد نفت ما به خاطر نزول قیمت کاهش یافته، در مقابل دسترسی به درآمد آن و استفاده از شبکه های مالی و بانکی جهانی سنگ اندازی خواهند کرد.
کارشکنی مشابهی، بر سر راه سرمایه گذاری در ایران یا تجارت با ایران صورت خواهد گرفت. اینها غیر از شیطنت های جدیدی است که قرار است در کنگره آمریکا از طریق اتفاق نظر دو حزبی مبنی بر فشار دائمی بر ایران اتفاق بیفتد.
در چنین چشم اندازی که می تواند ظرف دو ماه پدید آید، اگر خط قرمزهای بازدارنده ایران رعایت نشده باشد، چه می توان کرد؟ می توان دوباره آمریکا را از برجام بیرون کرد؟ یا می توان دستاورد های مهم و پیشرفت های هسته ای به دست آمده طی دو سال خیر را که واگذار یا از هم گسیخته می شوند، برگرداند؟
ما امروز در مقایسه به هفت سال قبل، در موضع قدرت هستیم و فشار های تحریمی را تا حدود زیادی از سر گذرانده ایم. مقامات آمریکایی بارها به شکست فاحش فشار حداکثری اعتراف کرده اند. نباید اجازه داد دشمن و خط نفوذ، معادله موجود را تحریف کنند. توافق نکردن، بهتر از توافق بد است.