به گزارش مشرق، حمیدرضا شاهنظری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: با روی کار آمدن دولت جدید در ایران، بهرغم تبلیغات منفی صورت گرفته، رویکردی بسیار جدی و منعطف، اما با در نظر گرفتن منافع واقعی و تضمینشده ملت ایران برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای از سوی نظام و با مدیریت دولت جدید در پیش گرفته شد.
نتیجه این مذاکرات در آخرین مرحله خود، پیشنویس پیشنهادی اتحادیه اروپا بود که جمهوری اسلامی ایران به آن پاسخ داد. بعد از این پاسخ بود که کارین جین پیر، سخنگوی کاخ سفید سه شنبه گذشته گفت: «اگر ایران آماده پایبندی به توافق هستهای ۲۰۱۵ باشد ما نیز آماده انجام همان کار هستیم.»
روشن است که منظور سخنگوی فوق، انجام یک طرفه تعهدات ایران بدون اخذ تضمینهای لازم برای لغو واقعی تحریمها و عدم خروج یکجانبه امریکا از توافق بدون ایفای تعهداتش است.
بدیهی است که تکرار تجربه برجام برای جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران نه تنها مطلوب نیست بلکه وقوع مجدد آن نشانه درس نگرفتن از تاریخ و خباثت دشمنان ایران است.
مطلوب امریکا این است که ایران مجدداً خود را ملزم به اجرای یکطرفه توافقی بداند که بر اساس آن، به صورت خودخواسته توان هستهای به مثابه یک ابزار قدرت را از دست بدهد بدون اینکه طرف مقابل کوچکترین تحریمی را به صورت واقعی، تضمینشده و بلندمدت لغو کند.
امروز دیگر بر همه روشن شده که ذات امریکا، فریبکار و سلطهگر است و با تداوم رژیم فعلی در این کشور، هیچگاه از خوی استکباری آن کاسته نخواهد شد.
امریکای ترامپ با امریکای اوباما و بایدن دقیقاً دو روی یک سکه هستند و تفاوتها صرفاً در نحوه ژست گرفتن این افراد و دولتهاست. یک مصداق روشن و عینی این حقیقت هم همین است که با روی کار آمدن جو بایدن دموکرات، دقیقاً همان رویکردی در برابر ایران پی گرفته شد که در دولت ترامپ جمهوریخواه پی گرفته شده بود.
در حالیکه بایدن میتوانست با دادن یک فرمان اجرایی، امریکا را به برجام برگرداند ترجیح داد بهرغم ادعاهای خود، فشار حداکثری ترامپ را علیه ملت ایران ادامه دهد. این خوی سلطهگر و مستکبر به حدی است که امروز نیز در نقطه حساس و تعیینکننده مذاکرات که عمده طرفها تلاش میکنند تا نظرات را برای رسیدن به یک نقطه مشترک و رسیدن به یک توافق به هم نزدیک کنند.
وزارت خزانهداری امریکا پنج شنبه گذشته تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال و چهار شرکت و یک فرد ایرانی را تحریم کرد با این ادعا که این فرد و شرکتها در زمینه ساخت و انتقال پهپاد به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین نقش داشتهاند.
همچنین روز جمعه گذشته وزارت اطلاعات و وزیر اطلاعات ایران را به بهانه انجام فعالیتهای سایبری علیه ایالات متحده و متحدانش در فهرست تحریم قرار داد. بهانه این تحریم نیز ادعاهای دولت آلبانی درباره حمله سایبری ایران به این کشور بود که منافقین را که عامل ترور هزاران ایرانی بیگناه و آلت دست دشمنان این ملت هستند میزبانی کرده و مورد حمایت قرار داده است.
هرچند برخی مسئولان جمهوری اسلامی، هر دو ادعای فوق را رد کردهاند، ولی با این حال امریکا و هر کشور و قدرتی باید بدانند که جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران برای حفظ امنیت خود هر کاری لازم باشد انجام خواهند داد و در برابر تهدیدات دیگران دست بسته و منفعل برخورد نخواهند کرد.
ضمناً باید گفت اگر دولت آلبانی نگرانیای دارد باید از میزبانی هزاران تروریست بدنامی باشد که علیه امنیت یک کشور دیگر اقدام میکنند و ضمناً امنیت کشور میزبان را نیز مورد خدشه قرار میدهند.
این تحریمها اولاً نشان میدهد که امریکاییها همواره از دشمنان ایران، ولو یک گروه بدنام تروریست همچون منافقین حمایت کرده و از اقدامات امنیتآفرین ایران هراس دارند و آن را مغایر اهداف سلطهجویانه خود میدانند.
ثانیاً هنوز متوجه تغییر واقعیتها و پایان دوره هژمونی یکجانبه خود و تغییر نظم جهانی نشدهاند که به دنبال استفاده از ابزار تهدید یا تئوریهای مشمئزکنندهای، چون چماق و هویج با دوگانه تحریم-توافق آن هم در برابر ملت بزرگ ایران هستند!
با توجه به حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای و تعهد دولت جدید ایران در استیفای کامل حقوق ملت، لازم است واکنش درخور و مناسبتری در قبال اعمال این تحریمهای جدید از طرف دولت انجام شود.
نمیشود که هم دنبال مذاکرات برای رفع تحریمها بود و برای آن رایزنی کرد و هم همزمان با آن تحریمها توسعه پیدا کرده و دست طرف مقابل برای تحت فشار قرار دادن طرف ایرانی بازتر شود. حتی رواست که شرط تداوم مذاکرات برای حصول توافق را لغو تحریمهای جدید و جبران طرف امریکایی قرار داد.
شرایط جدید جهانی و دوره جدید حیات ملت ایران که همزمان با گام دوم انقلاب اسلامی است به گونهای نیست که در برابر گستاخی طرف امریکایی و غربی سکوت پیشه کرد و در موضع انفعال قرار گرفت.
امریکاییها باید بدانند که روزگار تغییر کرده و ایران هم اکنون نه تنها یک قدرت منطقهای است بلکه در آستانه قرار گرفتن در تراز یک قدرت فرامنطقهای است و دیگر نمیتوان با تئوریهای سلطهجویانه و اقتدارگرایانه با این کشور برخورد کرد!