به گزارش مشرق؛ نشست نقدوبررسی رمان امنیتی «سیروان» به قلم محمد ستاری وفایی از سلسله نشستهای طعم کتاب با حضور نویسنده اثر، میثم رشیدی مهرآبادی و جواد کامور بخشایش، منتقدان ادبی و حامد نظری، کارشناس مسائل امنیتی چهارشنبه (۲۰ مهرماه) در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
محمد ستاری وفایی، نویسنده اثر در ابتدای جلسه ضمن بیان مقدمهای درباره داستان به اهمیت کُرد بودن قهرمان داستان اشاره کرد و گفت: «سیروان» نام قهرمان داستان است و با توجه به کردی بودن این نام، نشان میدهد که به خطه کردستان وابستگی دارد. سیروان برای مردم کردستان نام آشنایی است. یکی از دلایلی که این قصه و جریان را برای کتاب انتخاب کردم برمیگردد به زمانی که مردم عزیز کردستان زیر چکمههای گروهکها تحت فشار بودند و حتی مشکل معیشتی هم داشتند؛ اما با همه سختیها به نظام وفادار بودند و هستند. بخش دیگری از موضوعات مطروحه در کتاب هم قدرت عملیاتی سرویسهای اطلاعاتی دنیا را نشان میدهد.
میثم رشیدی مهرآبادی، منتقد ادبی در بخش اول نقد خود به نکات مثبت و امتیازهای این داستان پرداخت و بیان کرد: این کتاب قبل از اینکه نقد شود باید به خوبی معرفی شود. انتشارات سپاس در این پنجماهی که از رونمایی کتاب میگذرد در راستای معرفی رمان باید گامهای بهتر و بیشتری برمیداشت و امیدوارم که این نشست باعث شود رمان بهتر معرفی شود. پس ابتدا در معرفی این داستان بلند باید بگویم که با یک شخصیت هنرمند در داستان روبهرو هستیم که در کشور آلمان مشغول فیلمسازی در حوزه تبلیغات است. به طور اتفاقی با خانمی به نام لیلا آشنا و در جریان قتل این زن، وارد ماجراهای عجیب و غریب دیگری میشود.
محمد ستاری وفایی در پاسخ به این سوال بیان کرد: این کتاب با آوردن نام سیروان و خطه کردستان، تشکری بود از قوم کُرد. من در سالهای دهه ۶۰ در کردستان حضور داشتم و آنها را دیدهام. وقتی به یک پدیدهای نگاه میکنیم بیشتر به نقصها توجه میکنیم و حسنها را نمیبینیم. این خوب نیست. آنها محترماند.
میثم رشیدی مهرآبادی در ادامه نشست، درباره سیر داستانی کتاب گفت: یکی از نکات مهم که در نگارش داستان به هنرجوها میگوییم نوشتن آغاز جذاب برای داستان است. این ممکن است محدود به فصل اول شود یا صفحه اول و حتی سختگیرانهاش پاراگراف و جمله اول که قلابش را در ذهن مخاطب بیندازد و او را همراه کند. نکتهای که در اینباره در داستان «سیروان» وجود دارد این است که با یک مقدمه سختخوان شروع میشود. کاش این مقدمه به عنوان موخره آخر کتاب میآمد؛ اما فصل اول کتاب دو نکته قابل توجه هم دارد: اینکه داستان با یک اتفاق گیرا و جذاب آغاز میشود و شخصیتها به خوبی در همان ابتدا معرفی میشوند.
محمد ستاری وفایی در پاسخ به سوالی درباره مساله سانسور و اغراق در متن به خاطر امنیتی و خاص بودن قصه گفت: اگر سانسور در این کار بود نمیتوانستید بیش از ۲۰، ۳۰ صفحه از آن را بخوانید؛ چون سوال برایتان پیش میآمد و نمیتوانستید به جواب برسید. من در داستان اغراقی نمیبینم و اگر با سیستمهای اطلاعاتی دنیا آشنا باشید این قصه خیلی پایینتر از این حرفهاست. کارهای اطلاعاتی فوق تصور ماست. قدرت، پول، محیط و اجازه در دستان آنهاست. سازمانهای اطلاعاتی هیچ خط قرمزی ندارند و محدودیتها در هیچ نوعی وجود ندارد پس متن اغراق نیست.
حامد نظری درباره تغییر روند سیستمهای اطلاعاتی گفت: پاسخ این سوال برمیگردد به سالهای قبل از انقلاب. وقتی اسناد آن زمان را بررسی کردیم دو مورد را فهمیدیم؛ یکی استفاده از پول برای اینکه دیگران را در اختیار بگیرند و دیگری دامهایی در استفاده از زنان. این روشها علنی بود و خیال میکردیم بعد از انقلاب، از این دو روش برای داخلیها استفاده نمیشود؛ اما بعد از مدتی متوجه شدیم که برخی از مسئولین ما همچنان با این دو روش فریب میخورند.
این کارشناس مسائل امنیتی درباره اینکه چرا دستگاه امنیتی خود را به فضای ادبیات داستانی به ویژه برای مخاطب نوجوان و جوان کشور نزدیک نمیکند گفت: چندسالی است که کارهای خوبی انجام شده مثل تولید فیلم گاندو؛ اما در بحث نشر و کتاب درست میگویید و جای این مورد خالی است. جوانهای ما با انبوه تهاجمی که به افکارشان میشود مواجهاند. این هنر دشمن است؛ اما ما نیز باید کار قوی در قالبهای هنری و حتی هشدارهای امنیتی انجام دهیم. رمان «سیروان» میتواند شروعی باشد برای تولید رمانهای زیبا و جذابی که نسل جوان از تجربیات امنیتی استفاده کند. این کتاب مقدمهای است برای ورود سایرین به این حوزه.
جواد کامور بخشایش در بخش پایانی صحبت خود درخصوص اینکه چنین رمانهایی با این سبک قبل از انقلاب گیراتر بودند یا اکنون جذابتر شدهاند بیان کرد: ما قبل از انقلاب رمان امنیتی کمی داشتیم و بیشتر سیاسی بودند؛ اما بعد از انقلاب با فضاهای جدیدتری روبهرو هستیم. وقتی رمان «سیروان» را مطالعه میکردم حس نمیکردم که نویسنده رمان نوشته است؛ زیرا انگار خواسته است در قالب یک ادبیات خوب تجربههایش را بگوید. استنادی در متن وجود دارد که از رمان و تخیل آن فاصله میگیرد؛ اما این بد نیست. ما باید راهی برای تبیین اینگونه مسائل و رشادتهایی که در این زمینه انجام شده است باز کنیم. انسان تراز انقلاب اسلامی از چه منظر است؟ همین است. ادبیات میتواند از منظر آگاهیبخشی خیلی به جامعه امروز کمک کند. این اتفاق تازهای در مطالعات ادبیات داستانی است که ما وارد فضای رمان امنیتی شویم؛ چیزی که به آن کم توجه کرده بودیم.
میثم رشیدی مهرآبادی در بخش پایانی صحبت خود به نقاط ضعف اثر هم اشاره و بیان کرد: در کنار نکات مثبت، خوب است که ای کاشها را هم مطرح کنیم. هفت مورد را گلچین کردهام که به آن میپردازم. در کتاب «سیروان» از زاویه دید اول شخص استفاده شده است که اگر سوم شخص بود فضا و امکانات بیشتری فراهم و محدودیت روایت کمتر میشد. نویسنده متناسب با سن و سال و تجربیاتش توضیحات زیادی میگوید که لذت کشف را از مخاطب میگیرد. فصلها در این کتاب میتوانست عنوان داشته باشد. مقدمه کتاب عرفانی و معرفتی است و اگر در آخر کتاب میآمد بهتر بود. اوایل کتاب یکسری پاورقی میبینیم که به نظرم زیاد واجب نیست؛ مثل توضیح درباره نوع هواپیماها. نویسنده از کنار بعضی وقایع زود گذشته است؛ در صورتی که مخاطب منتظر توصیف بیشتری است. به طور کل، در ویرایش بعدی کتاب میشود حدود یک چهارم داستان را کم کرد که از نظر قیمت هم برای مخاطبان مناسب شود.