به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
پوتین، رئیسجمهور روسیه، رئیسجمهور آذربایجان و نخستوزیر ارمنستان را امروز به سوچی فراخوانده تا گام اول صلحسازی و آتشبس در مرزهای این دو کشور را نهایی کند و بهجای صلح بانهای اروپایی که در واقع از نیروهای ناتو خواهند بود، صلحبان روس را جایگزین نماید. ولی بحثهای این مناقشه و مسائل قرهباغ کوهستانی و کریدورهای مواصلاتی مطرح شده، دارای ابعاد فراتر از یک نزاع سرزمینی است. نوع رویکردهای حاکم بر سه کشور قفقاز جنوبی و تمایلات جدی امریکا و غرب به سیطره و سلطه بر این منطقه و در راستای دکترین مهار قدرتها و بازیگران غیرهمسو با هژمونی جهانی امریکا و ظرفیتهای ویژه این منطقه پس از جنگ اوکراین که امریکا و غرب را وسوسه میکند، اهمیت ویژهای به قفقاز بخشیدهاند. غفلتهای ایران در این منطقه، نهتنها فرصتهای راهبردی گذشته را بهشدت متأثر کرده، بلکه در شرایط جدید که بازیگران جدید نیز جای پای صهیونیستی، انگلیسی و ترکی خود را محکم میکنند، تهدیدات جدی نیز برای ایران مطرح میکنند.
مسئله فقط در ممانعت از تغییرات ژئوپلتیک و مرزهای این منطقه نیست که مسیر مواصلات تجاری ایران با دریای سیاه را مسدود کند. بلکه از یکسو باید نگاه به این منطقه صرفاً از رویکرد ارمنی به رویکرد قفقازی تبدیل شده و به ماهیت و بازیگری قدرتها و بازیگران جدید در پوشش این منازعه نیز توجه داشته باشیم. از منظر اقتصادی و مواصلات تجاری و راهبردی، مسیر ریلی از آستانه به باکو و روسیه و اروپا، اهمیت کمتری از مسیر جادهای از ارمنستان ندارد و نیازمند تدابیر ویژهای است که در ابعاد گوناگون و در مناسبات با روسیه و باکو باید دنبال شود.
ولی مهمتر از آن اینکه بیتحرکی ناشی از خواب مصنوعی غربگرایی و روسیههراسی، فقط به کشورهای غربی و صهیونیستی و توسعهطلب، فرصتهای ژئواستراتژیک خواهد بخشید، که به جز ابعاد امنیت ملی، به منافع راهبردی-اقتصادی ایران نیز خسارتهای جبرانناپذیر و فرصتسوز وارد خواهد کرد؛ لذا بهجز دستور کار مرحلهای در سوچی، نیازمند نقش و حضور فعال و همهجانبه در این منطقه برای ترتیبات راهبردی هستیم که باید به سرعت با روسیه و سپس با دیگر کشورهای قفقاز دنبال شود.
یک دستورکار و حضور فعال در قفقاز، به برخی چهرههای دستآموز تفهیم خواهد کرد که برای همیشه، بهجای آذربایجان جنوبی، به آذربایجان شمالی و آران فکر کنند و در محاسبات خود، یک بازنگری نمایند که رژیم صهیونیستی نهتنها برای نقشآفرینی در این منطقه نمیتواند تکیهگاه امیدوارکنندهای باشد، بلکه برای خودش نیز با هشدارهای پایان عمر روبهروست. این رویکرد فعال باید بهخوبی به کسانیکه برای جمهوری سیونیک، کنسولگری تأسیس و به رعایت قواعد ویژه با ایران بیاعتنایی میکنند، تفهیم کند که بازی در سناریوهای انگلیسی و فتنهسازی در قفقاز، رأی برای صندوق انتخاباتی تولید نمیکند. بهنظر میرسد دستور کار سوچی نیاز به یک تحرک از سوی ایران و روسیه در ابعاد راهبردی دارد که با سرعت باید فعال شوند.