به گزارش مشرق، والیبال به عنوان یکی از رشتههای پرطرفدار همیشه مورد توجه مردم بوده است و هواداران زیادی در سراسر ایران اخبار مربوط به این رشته را دنبال میکنند. در ماههای اخیر تیم ملی در مسابقاتی چون لیگ ملتها و قهرمانی جهان شرکت کرد و کارشناسان در مورد عملکرد کادر فنی و تیم ملی صحبت کردند. البته تیم ملی بدون حاشیه هم نبود و سید محمد موسوی قبل از اعزام تیم ملی به قهرمانی جهان انتقاداتی از وضعیت تیم ملی مطرح کرد که از طرف رئیس فدراسیون والیبال بدون جواب باقی ماند.
محمدرضا داورزنی به گفتوگویی نشسته و در مورد عملکرد تیم ملی در مسابقات مختلف، حواشی پیرامون آن و برنامههای آینده صحبت کرد. همچنین به برخی از موضوعات دوران حضورش در وزارت ورزش به عنوان معاون قهرمانی اشاره کرد و در مورد حضور زنان در ورزشگاه که یکی از چالشهای سالهای اخیر ورزش ایران بوده، توضیحاتی ارائه داد.
از آخرین وضعیت فدراسیون والیبال و برنامههایتان صحبت کنید.
فدراسیون طبق برنامه خود پیش میرود. معمولا در نیمه دوم سال مسابقات لیگ را داریم. از طرفی فرصت کشف استعدادهاست. با توجه به تغییر برنامه فدراسیون جهانی امسال یک رده پایینتر از نوجوانان هم داریم که در قالب تیم زیر ۱۶ سال به مسابقات آسیایی اعزام میشوند.
تیمهای ملی نوجوانان و جوانان پسر هم مسابقات جهانی را پیش رو دارند. بزرگسالان هم بازیهای آسیایی، لیگ ملتها، انتخاب المپیک و قهرمانی آسیا را دارد. در واقع از فرودین به بعد ۶ ماه پرترافیک برای تیمهای ملی داریم.
در مورد اینکه تیم ملی اصلی به بازیهای آسیایی اعزام میشود یا تیم دوم هنوز تصمیمگیری نشده است؟
ما رویداد مهم لیگ ملتها، بازیهای آسیایی، قهرمانی آسیائ و انتخابی المپیک را داریم که برایمان خیلی مهم است. طبیعتا اعزام یک تیم به این چهار رویداد کار غلطی است، چون برخی از این مسابقات خیلی بهم نزدیک هستند. مثلا فاصله بین بازیهای آسیایی تا انتخابی المپیک چهار روز است. بنابراین باید در کمیته فنی روی این موراد بحث کنیم و با توجه به زمان و اهمیت مسابقات تصمیم بگیریم تا تیم قدرتمندی داشته باشیم چون مردم، جامعه والیبال و ما از والیبال انتظار داریم. این چهار رویداد برایمان اهمیت دارد و باید تصمیم درستی بگیریم.
چرا فدراسیون والیبال هنوز نایب رئیس مردان ندارد؟
در فرایند صدور احکام است. اعضای هیات رئیسه به وزارت ورزش معرفی شدهاند. برای برخی حکم صادر شده و برخی فرایند تایید صلاحیت را طی میکنند. احتمالا در چند وقت آینده اعلام میشود.
به تیم ملی بپردازیم؛ آقای محمد موسوی قبل از قهرمانی آسیا انتقاداتی به وضعیت تیم ملی داشت که شما در آن مقطع پاسخی ندادید و گفتید به وقتش حرف میزنم، هنوز وقتش نرسیده است؟
موضوعی در زمانی اتفاق افتاده است که اساسا ربطی به فدراسیون نداشت. آقای موسوی از طرف کادر فنی دعوت شده بود و بدون خداحافظی با کادر فنی هم رفت. روز قبل از رفتنش با هم در سالن گپ و گفتی داشتیم بدون اینکه بحثی مطرح شود. آقای موسوی از بازیکنان بسیار خوب ما بود و زحمات بسیار زیادی هم کشید. بهتر است خیلی به علت ناراحتی و رفتن بدون خداحافظی او با کادر فنی نپردازیم چون نمیخواهم بحث جدیدی شکل بگیرید. هر چه از حاشیهها فاصله بگیریم به نفع والیبال است. خودش و کادر فنی تیم ملی میدانند که چه بحثهایی مطرح شده است. اساسا موضوع نقد او و آمدن و رفتنش به فدراسیون ربطی پیدا نمیکرد.
آقای موسوی به امکانات تیم ملی نقد داشت.
بهانه بود. اصل ناراحتی به دعوت و بحث کاپیتانی مربوط میشد. این موضوع دو جنبه دارد یکی تیم ملی و دیگری شخص آقای موسوی که زحمات زیادی کشیده و روحیات خاص خود را هم دارد. توقعاتش از کادر فنی و نوع برخورد کادر فنی باعث دلخوری شده بود و این دلخوری به شکل دیگری بیان شد که نمیخواهیم کالبدشکافی کنیم.
اصل ناراحتی محمد موسوی به دعوت و بحث کاپیتانی مربوط میشد. توقعاتش از کادر فنی و نوع برخورد کادر فنی باعث دلخوری شده بود و این دلخوری به شکل دیگری بیان شد.
آقای عبادیپور هم حرفهای آقای موسوی را در مورد وضعیت تیم ملی، نبود فیزیوتراپ و مکمل تایید کردند.
بهانه است. فدراسیون میلیونها تومان برای مکمل پرداخت میکند. هر تجهیزات و امکاناتی که لازم است را تامین میکند. اتفاقی میافتد و آقای موسوی حرفی میزند، آقای عبادیپور هم بدون اینکه بفهمد چه گفته آن حرفها را تایید میکند، بعد هم گفت که منظورمان این نبوده است. بین شرایط موجود و مطلوب فاصله وجود دارد اما برای فدراسیون مهم است که برنامههای تدوین شده توسط کادر فنی را انجام بدهد. هشت تیم ملی داریم و همه باید به مسابقات اعزام شوند. درست است هتل ما پنج ستاره نیست و خوابگاه بچهها در حد وسع فدراسیون است اما خیلی مواقع فدراسیون برای تیم ملی بزرگسالان هتل گرفته، اعزامهایش را به موقع انجام داده و هزینه اعزامها را تامین کرده است. بله اتاق پزشکی ما کامل نیست و مکملهایی که دوستان میخواهند بعضا نبوده و مکمل دیگری تهیه شده است اما اینها دلیلی برای خداحافظی از تیم ملی نیست.
روی نحوه دعوت و نحوه معرفی کاپیتان مقداری گلهمندی ایجاد شده بود. شاید نظر کادر فنی هم این نبود که به آقای موسوی توهین شود. شاید به عنوان بازیکن باتجربه انتظار دیگری داشت. این موارد بعدها به گوش من رسید وگرنه اولین بار نیست که موسوی به تیم ملی دعوت شده است؛ از سال ۲۰۰۵ با نوجوانان بود و کارش ادامه پیدا کرد و تا الان هم با بزرگسالان بوده است. پرداختن به این مسائل مشکلی را حل نمیکند و شاید فضای عمومی ما را ملتهب کند. در طول ۱۰، ۱۵ سال گذشته به دفعات توقعاتی از سوی برخی بازیکنان مطرح شده که پرداختن به آن شاید حرمتها را از بین ببرد.
آقای موسوی انتظار داشت، سرمربی او را به عنوان کاپیتان انتخاب کند؟
بله، تقریبا چنین چیزی بود.
موضوع دیگری که سوال ایجاد کرد، کنار گذاشتن آقای امیر خوشخبر از سرپرستی تیم ملی بود. شایعه شده آقای عطایی به همراه آقای تقویی به دلیل تسویه حساب با آقای خوشخبر و مسائلی که از زمان آقای معدنی پیش آمده بود، با دلخوری سرپرست را کنار گذاشتند.
نه درست نیست. یکی از عوامل اثرگذار در موفقیت تیم هماهنگی کامل بین کادر فنی است. آقای عطایی خودش آقای خوشخبر را انتخاب کرد. او از نیروهای خوب ماست و ۱۵ سالی سرپرست تیم ملی ما بوده و با مربیان مختلف کار کرده است. آقای عطایی بیشتر تمایل داشت که سرپرست تحت امرش باشد و همه چیز را با او هماهنگ کند. با این وجود هر آدمی روش مدیریت خود را دارد. آقای عطایی هم احساس کرد که این هماهنگی بین کادر و سرپرستی تیم وجود ندارد. در نتیجه خواست سرپرستی تعیین شود که هماهنگتر باشد.
آقای خوشخبر بیشتر از آقای عطایی با بازیکنان در ارتباط بود؟
بحث این نیست. آقای خوشخبر در ۱۵ سال سرپرستی با بازیکنان مختلف هم کار کرده است. از نظر من نوع ارتباط و کارش با بازیکنان مشکلی ندارد. مثل برادر بزرگشان بوده و با آنها کار کرده است. با تغییر کادر حس کردند فاصلهای بین سرپرستی تیم و مجموعه کادر فنی ایجاد شده است و سرپرست تیم بیشتر به بازیکنان نزدیک است تا کادر فنی. این ذهنیت مقداری به اصل هماهنگی و مدیریت بهینه کار لطمه میزد. بنابراین آقای عطایی خواست بعداز لیگ ملتها تغییر انجام شود.
طبیعتا سرپرست تیم باید بین بازیکنان و کادر فنی رفتاری میانه داشته باشد، با هر دو هماهنگ باشد و برای هر دو این تعامل را به وجود بیاورد که تیم انسجام خوبی داشته باشد. وقتی شکافی وجود دارد یا این شکاف قابل حل است یا باید فکر دیگری برایش کرد. بخاطر اینکه عدم هماهنگی سرپرست با کادر فنی احساس نشود، سرپرست دیگری را انتخاب کردیم. البته آقای خوشخبری نیروی خوبی است و از ظرفیتش استفاده میکنیم. قرار است به عنوان سرپرست تیم نوجوانان را به آسیای مرکزی ببرد.
آقای خوشخبر بعد از لیگ ملتها حرفی نزد و این شائبه ناراحتی را پررنگتر کرد.
ضرورتی ندارد. مدل مدیریتی آدمها با هم متفاوت است. چه بسا رفتاری در جایی بسیار خوب باشد و در جایی سوء برداشت شود. ارتباط نزدیک سرپرست با بازیکنان را یک مربی میپسندد و مربی دیگری نه. ما بخاطر اینکه سوء تفاهمات را برطرف و این ذهنیت را از بین ببریم که سرپرست تیم هیچ مشکلی با کادر فنی و بازیکنان ندارد و باید وظیفهاش را انجام بدهد، تصمیم گرفتیم سرپرستی را قرار بدهیم که در تعامل فیمابین است.
دلیل اینکه این تعامل با کادر فنی به اندازه بازیکنان نبوده چیست؟
اکثر بازیکنان مدت زیادی با تیم ملی ما بودهاند. کادر فنی جدید که آمد هر چند خیلی از بازیکنان با خود عطایی از قبل کار کردهاند اما برخی از کادر که با تیم ملی همراه شدند کمتر با تیم بزرگسالان بودهاند و کمتر با روحیات آقای خوشخبر آشنا هستند. در دوران نوجوانان و جوانان با سرپرستان دیگری کار کردهاند، حالا به تیم بزرگسالان با روش دیگری از مدیریت روبرو شدهاند و حسشان این بود که تعامل وجود ندارد. این حس به سرمربی هم منتقل شد که مقداری درون تیم فاصله به وجود آمده است. البته ممکن است واقعیت چیزی دیگری باشد اما این ذهنیت به تیم آسیب میزند.
یعنی در تیم ذهنیت چند دستگی وجود داشته است؟
چند دستگی نه. بازیکنان ما هم از شهرهای مختلفی هستند. چهار، پنج بازیکن آذری و تعدادی مازندرانی هستند. سرپرست تیم هم آذری است. وقتی این حس به وجود میآید که گرایش سرپرست تیم به آذریها بیشتر و به مازنیها کمتر است، تیم را دچار مشکل میکند. برای سرپرست مهم نیست چون همه بازیکنان ایرانی هستند و وظیفهاش را برای تک تک این بازیکنان انجام میدهد. وقتی این تصور به وجود میآید که به عنوان مثال به آذریها بیشتر سرویس داده میشود و به مازنیها نه، هرچند این تصور غلطی است اما وقتی به آن دامن زده میشود تیم را دچار مشکل میکند. برای همین ترجیح دادیم این فضا و ذهنیت را تغییر بدهیم و به آرامش نسبی در تیم برسیم.
قبل از قهرمانی جهان حرفهایی در مورد ارتقا جایگاه مطرح شد و آقای عطایی هم در جریان مسابقات همین قول را داد، اصلا چنین قولهایی درست است و تیم ما ظرفیت ارتقا جایگاه را داشت؟
میتوانستیم بگوییم همین که در مسابقات قهرمانی جهان یا المپیک شرکت میکنیم، عالی کار کردهایم. هیچ انتظاری هم در خودمان و مردم به وجود نیاوریم. تیم در المپیک هم نتیجه نگیرد میگوییم همین که بعد از ۵۲ سال برای دومین بار به المپیک رفتهایم، شقالقمر کردهایم. از طرفی میتوانیم بگوییم برای ارتقا رنکینگ به قهرمانی جهان میرویم. نداشتن آرمان و هدف در ورزش آسیب جدی به کارمان میزند. وقتی شما در تلاش هستید که بین ۲۲۲ کشور عضو فدراسیون جهانی بین بهترینها قرار بگیرید، یعنی باید آرمان داشته باشید. اینکه به این آرمان امسال یا چهار سال دیگر برسیم، بحث دیگری است. قرار گرفتن بین ۱۲ تیم المپیک آرمان و هدف نیست اما وقتی به دنبال حضور در چهار تیم برتر جهانیم، برای والیبال کشور آرمان تعریف کردهایم. برای آن میجنگیم و ممکن است در چهار، شش یا هشت سال دیگر اتفاق بیفتد. یک زمانی رفتن به المپیک آرمان بود و من روی دیوار نوشته بودم. آن زمان در رتبه بیست و ششم جهان قرار داشتیم و باید به المپیک میرفتیم اما دیگر رفتن به المپیک آرمان نیست بلکه باید جزو چهار تیم برتر جهان قرار بگیریم.
داشتن آرمان درست است اما تیمی که امسال به قهرمانی جهان رفت، ظرفیت ارتقا جایگاه را داشت؟
عملکرد ما در لیگ ملتها چطور بود؟ تیم ما در لیگ ملتها تیمهایی مثل آمریکا، کانادا و لهستان را در خود لهستان برد. یک تیم جوان شده با نسل جدیدی که میخواهد خود را ثابت کند. پس اگر میخواهیم جزو چهار تیم برویم، باید بجنگیم. عملکرد تیم در قهرمانی جهان را منهای بازی با هلند تایید میکنیم. البته انتظار داشتیم تیم در بازی با برزیل بهتر بازی کند. نه الزاما ببرد بلکه کم خطاتر مسابقه بدهد. فکر میکنم این تیم شایستگی صعود به مراحل بعد را دارد. میانگین سنی تیم را پنج سال جوانتر کردهایم و تعداد زیادی از بازیکنان اولین حضور خود را در این مسابقات تجربه کردند. کار سادهای نیست اما میتوان به آینده این تیم امیدوار بود. باید به این جوانان فرصت بدهیم که با انگیزه تر کار کنند تا به مراحل بعد بروند. ایتالیا تیم جوانی است که قهرمان جهان شد. بزرگان خود را کنار گذاشت و با تیمی جوان در قهرمانی جهان شرکت کرد. کسی باور نداشت تیم جوان شده ایتالیا قهرمان جهان شود و کسی باور نمیکرد فرانسه حذف شود. مسیری که ما در پوستاندازی، آمدن نسل جوان و فرصت به آنها طی میکنیم، درست است.
با مربی ایرانی به مدال المپیک میرسیم؟
همه چیز امکان پذیر است اما فقط سرمربی نقش ندارد. برای موفقیت در رویدادی مثل المپیک و قهرمانی جهان عوامل متعددی باید کنار هم باشند. چند نفر از بازیکنان کلیدی ما در سال گذشته مصدوم بودند. جواد کریمی و علی اصغر مجرد به آمادگی کامل نرسیدند و میثم صالحی را هم نداشتیم. برای هدف و آرمان خود میجنگیم. سکوی المپیک آرمان بسیار خوبی است اما تحقق آن به این سادگی نیست. سایر عوامل هم باید کنار هم باشند. باید شرایط بهتری را برای تمرینات، بازی تدارکاتی و آمادهسازی فراهم کنیم تا تیم بینقصتر حرکت کند. مسیر ما درست است و باید نقاط ضعف را برطرف کنیم.
اگر تمام شرایط فراهم باشد با مربی ایرانی میتوانیم مدال المپیک بگیریم؟
چرا نتوانیم؟ باز هم تاکید میکنم فقط بحث سرمربی نیست. ما حدود ۹ تا ۱۰ نفر داریم که به سرمربی کمک میکنند، باید نقاط ضعف را برطرف کنیم تا حساب شدهتر مقابل رقبا حاضر شویم. سرمربی ما نسبت به خیلی از مربیان جهان چیزی کم ندارد. همین سرمربی در رده جوانان قهرمان جهان شد. در لیگ ملتها هم عملکرد خوبی داشت اما فراموش نکنیم که سرمربی به کمکها، آنالیزور، فیزیوتراپ و پزشک خوب نیاز دارد و فدراسیون باید حمایت کند. از طرفی بازیکنان سالمی در اختیار داشته باشد. ۱۰۰ عامل وجود دارد که باید آنها را در نظر بگیریم. یکی از آنها سرمربی است. معتقدیم کسب نتیجه با مربی ایرانی افتخار بزرگی نسبت به مربی خارجی است. آلکنو را آوردیم که یکی از موفقترین و پرکارنامهترین مربیان حال حاضر والیبال جهان است اما سایر عوامل کنارش بود یا نه؟ یک روزی آقای ولاسکو را آوردیم که در چند سال اول نتیجه نگرفت. باید با کار کارشناسی نقاط ضعف را برطرف کنیم. در حال بررسی هستیم تا شرایطی را فراهم کنیم که کادر فنی در فضایی بهتری کار کند.
پس تغییراتی در کادر فنی خواهیم داشت.
این بستگی به بحثهایی دارد که با کمیته فنی و آقای عطایی خواهیم داشت.
اینکه ژاپن در اکثر رویدادهای چند سال اخیر ما را شکست داده، زنگ خطر برای والیبال ما نیست؟
تیم ما بعد از المپیک با هفت تغییر به قهرمانی آسیا رفت، در حالی که ژاپن با دو تغییر آمد و میزبان هم خودش بود. با این حال او را شکست دادیم اما عملکرد ژاپن در لیگ ملتها و قهرمانی جهان خوب بود. ژاپن ۵۰ سال زودتر از ما در المپیکهای مختلف حضور داشت. ژاپنیها نه در تیم ملی بلکه در مدرسه کار میکنند. نظام آموزشی این کشور به گونهای است که مدارس به شکل کلاسیک در رشتههای مختلف ورزشی کار توسعه را انجام میدهند. فدراسیون ژاپن به بازیکنان والیبال یاد نمیدهد بلکه بازیکنان خوب را انتخاب و روی آنها کار میکند. ما بعضا به بازیکنان والیبال را یاد میدهیم. بازیکن فقط قد دارد اما پنجه ساعد بلد نیست. این دو نظام آموزشی با هم متفاوت است و ضعف مدارس را فدراسیون برطرف میکند. یک زمانی گرفتن یک ست و بردن این تیم برای ما آرزو بود، یکی از قدرتهای جهان بود و مجدد خوب کار میکند. به این معنا نیست که ما فاصله زیادی با این تیم داریم. ما در شرایط مناسب خود ژاپن را شکست میدهیم. نگران پیشرفت ژاپن نیستیم بلکه باید نقاط ضعف خود را برطرف کنیم. اتفاقا هر چه حریف قویتر شود، چالش بهتری برای ماست که تلاش بیشتری بکنیم. در واقع ژاپن زنگ خطر ما نیست بلکه آلارمی به ما میدهد که تلاش بیشتری بکنیم. ما باید همواره خودمان را با تیمهای قدرتمند دنیا مثل آمریکا، لهستان و ایتالیا مقایسه کنیم.
در مورد بازنشستگی خود صحبت کنید. از نظر قانونی فردی با۶۰سال سن و ۳۵ سال سابقه بازنشسته محسوب میشود، شما هر دو شرط را دارید اما هنوز بازنشسته نشدهاید.
۶۵ سال و ۳۵ سال سابقه درست است و بر این اساس من هنوز بازنشسته نشدهام. بازنشستگی مراحلی دارد. با نیاز دستگاه اجرایی تا ۶۵ سالگی میتوانم کار کنم، الان هم در آستانه ۶۲ سالگی هستم. برای همین تا زمانی که امکان کار وجود داشته باشد، کارم را میکنم و تلاشم را انجام میدهم. هر موقع هم بازنشسته شدم مسئولیتی از گردنم خارج میشود. تا این لحظه که با هم صحبت میکنیم حکم بازنشستگی برای من صادر نشده و وزارت ورزش هنوز من را به عنوان بازنشسته تلقی و معرفی نکرده است. وزارتخانه هر سال تعدادی از کسانی که در شرف بازنشستگی هستند و بازنشسته میشوند را به سازمان بازنشستگی معرفی میکند اما فعلا این توفیق را دارم در خدمت والیبال باشم.
تا پایان دوره چهارساله ریاست فدراسیون والیبال حضور دارید؟
بله تا پایان دوره چهار ساله خدمت دوستان هستم، تا بعدش ببینیم چه میشود.
شایعه شده چون پسر شما در زمان ریاست آقای پولادگر در فدراسیون تکواندو پیمانکار باشگاه تکواندو بوده و ارتباط نزدیکی داشته است، اکنون آقای پولادگر موضوع بازنشستگی شما را پیگیری نمیکند.
پسرم دیگر آنجا نیست. رانتی هم نبود، در مزایده شرکت و باشگاهی را اجاره کرد. چند نفری بودند که این کار را انجام دادند. دو سالی هم میشود که مجتبی آنجا نیست. از طرف دیگر بازنشستگی من اصلا ربطی به آقای پولادگر و حوزه معاونت قهرمانی ندارد. حوزه معاونت توسعه منابع وزارت ورزش مسئولیت این کار را برعهده دارد که بر اساس سنوات خدمت و نیاز دستگاه اجرایی در مورد بازنشستگی تصمیم میگیرد. دو سالی میشود که مجتبی در باشگاه تکواندو نیست. از طرف دیگر بازنشستگی من اصلا ربطی به آقای پولادگر و حوزه معاونت قهرمانی ندارد. حوزه معاونت توسعه منابع وزارت ورزش مسئولیت این کار را برعهده دارد که بر اساس سنوات خدمت و نیاز دستگاه اجرایی در مورد بازنشستگی تصمیم میگیرد. نیاز دستگاه را هم وزیر ورزش تعیین میکند.
شما مدتی در این مورد صحبت میکردید که چون سطح والیبال ایران از آسیا بالاتر رفته، دنبال میزبانیهای جهانی هستیم، اما چرا الان بیشتر میزبانیهای آسیایی را میگیریم؟
قهرمانی نوجوانان جهان را سال گذشته برگزار کردیم. قبل از کرونا هم میزبان لیگ جهانی بودیم که چهار تیم بودند. در دوران کرونا مقداری شرایط میزبانی و مدل برگزاری مسابقات تغییر کرد که شرایط برای میزبانها سختتر شد. با این وجود برای میزبانی لیگ ملتهای سال آینده اعلام آمادگی کردهایم اما باید بپذیریم که میزبانی هشت تیم با چهار تیم متفاوتتر است. به ویژه اینکه باید پولی را هم به فدراسیون جهانی بدهیم. تغییرات نرخ ارز شرایط ما را سختتر می کند. زمانی ما با ارز ۳۰۰۰ تومانی میزبان بودیم و الان باید با ارز ۳۰ هزار تومانی میزبانی کنیم. طبیعتا میزبانی بزرگسالان آسیا نسبت به لیگ ملتها راحتتر است. قسمتی از آن به هزینههایی برمیگردد که در قهرمانی آسیا از تیمها میگیریم اما در قهرمانی جهان باید به تیمها سرویس بدهیم و هزینهاش را نمیگیریم. با توجه به شرایط ارز ترجیح میدهیم مسابقهای را برگزار کنیم که بار مالی زیادی برای فدراسیون ایجاد نکند. با توجه به شرایطی که الان در کشور داریم و محدودیتها و هزینههایی که مطرح است باید با احتیاط رفتار کنیم.
تمام تلاش ما این است که سال آینده یک هفته از لیگ ملتها را در ایران برگزار کنیم اما فدراسیون جهانی به جاهایی نگاه میکند که خدمات بهتری میدهند. البته در زمینه میزبانی خیلی از کشورهای پیشرفته عقب نیستیم چون سال گذشته هم میزبان قهرمانی جهان بودیم و در شرایط کرونایی ۴۰۰ مهمان داشتیم که موفق عمل کردیم.
زیرساخت میزبانی قهرمانی جهان را داریم؟
در تهران، اصفهان، ارومیه، تبریز و حتی شیراز زیرسختهایی داریم که از نظر هتل و سالن در حد استانداردهای روز هستند اما با توجه به سایر مسائلی که باید برای قهرمانی جهان فراهم شود فعلا مقداری دست به عصاتر راه میرویم. نمیخواهیم برای این تصمیمات بار مالی سنگینی را به فدراسیون تحمیل کنیم. برخی از کشورها مثل ایتالیا، لهستان و اسلوونی مارکتینگشان به گونهای است که میتوانند از میزبانی درآمد بیشتری کسب کنند اما در ایران همه بار مالی را باید فدراسیون به دوش بکشد و این شرایط ما را سخت میکند.
حق پخش را نمیدهند؟
فدراسیون جهانی ۳۰۰ هزار دلار بابت لیگ جهانی میدهد و برای حق پخش تلویزیونی هم مبلغی میخواهد اما از آنجایی که امکان انتقال وجود ندارد از حساب ما برداشت میکند. به همین دلیل بخاطر حق پخش تلویزیونی به فدراسیون جهانی بدهکار و از صدا و سیما طلبکار هستیم. مدیریت میکنیم که یک باره بدهی سنگینی برای ما ایجاد نشود که بازپرداختش سخت باشد.
مجلس سال گذشته بودجه زیادی را برای کشتی در نظر گرفت که باعث اعتراض برخی از فدراسیونها شد، اکنون که عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک هستید قدرت لابی و رایزنی شما بیشتر نشده که بودجه بیشتری برای والیبال بگیرید؟
عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک و متعهد هستم که برای کل ورزش تلاش کنم. صحبتهایی که آنجا میشود بیشتر در جهت تامین منابع برای همه فدراسیونهاست. سال گذشته گفتم که با توزیع منابع در مجلس بدون اینکه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک دخیل باشند مخالفم، وگرنه ۷۰ میلیارد برای کشتی کم است و باید بیشتر بدهند نه تنها کشتی بلکه بقیه فدراسیونها هم باید منابع زیادی بگیرند. به اعتقاد من مجلس باید تلاش کند منابع بیشتری را به ورزش اختصاص بدهد اما جایی که این پول را تقسیم میکند باید سازمان تخصصی خود ورزش باشد. در این حوزه باید اجازه کار کارشناسی بدهیم. البته دوستان مجلسی معتقدند کارشناسی شده است اما به عنوان کسی که ۴۲ سال در ورزش کار میکند، باور دارم حوزه کارشناسی تقسیم منابع پولی برای فدراسیونها، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک است نه جای دیگری.
در مورد انتخاب دبیر کل کمیته ملی المپیک شنیده شد که نظر هیات اجرایی آقای پاکدل بود اما در نهایت آقای مناف هاشمی انتخاب شد. این موضوع صحت دارد؟
با این موضوع که اعضای هیات اجرایی در کمیته مسئولیت اجرایی بگیرند، مخالف هستم. فدراسیونها این نفرات را انتخاب کردهاند که نماینده آنها در هیات اجرایی باشند و در تصمیمگیری کلان و برنامهریزی به حل مسائل و مشکلاتشان کمک کنند. آقای پاکدل به دلیل بازنشستگی آقای سعیدی به عنوان سرپرست آکادمی المپیک انتخاب شده است تا تکلیف ریاست آکادمی مشخص شود. افراد متعددی بعد از انتخابات برای دبیرکلی مطرح شدند و یک نفر هم آقای پاکدل بود که اگر آن مسئولیت را میگرفت باید از فدراسیون هندبال استعفا میداد اما در نهایت جمعبندی این شد که آقای مناف هاشمی با توجه به سابقه و شناختی که از وزارت و فدراسیونها دارد، انتخاب شود.
به طور کلی با مسئولیت گرفتن اعضای هیات اجرایی در کمیته ملی المپیک موافق نیستم. ما از مجمع کمیته ملی المپیک رای اعتماد گرفتیم که به عنوان فدراسیون المپیکی در هیات اجرایی باشیم. اینکه بعد از انتخاب بلافاصله به کمیته برویم و پست اجرایی بگیریم را مناسب نمیدانم. ما باید نماینده همه فدراسیونها باشیم. دبیر کل کمیته، آکادمی المپیک و دفتر وزارت شغل اجرایی هستند و با رئیس فدراسیون بودن منافات دارند به همین دلیل معتقدم میتوانیم از دیگر ظرفیتهای ورزش استفاده کنیم.
به دوران معاونت شما در وزارت ورزش هم اشاره کنیم. بحث ورود زنان به ورزشگاه در دوره شما هم وجود داشت، این موضوع از کجا شروع و تبدیل به گره شد؟
در تعدادی از رشتهها تقریبا این موضوع حل شده و زنان به ورزشگاه میروند. قسمتی از این به زیرساختهایمان برمیگردد؛ برخی از استادیومهای ما برای این کار آماده نبود. خیلی روی استادیوم ۱۰۰ هزار نفره کار شد تا زنان با عزت و احترام بیایند و بروند. ما حتی زمانی که میخواستیم فضا را برای حضور زنان در سالن ۱۲ هزار نفره فراهم کنیم، اقدامات مختلفی را انجام دادیم که زنان از مسیر مشخص خود و بدون مشکل بروند.
اختلاف نظرهایی بین آقایان در مورد نحوه حضور زنان وجود دارد. برخی موافق هستند و برخی با شک و شبه به این موضوع نگاه میکنند. برخی فضای داخل استادیومها را فضای مناسبی برای حضور زنان نمیدانند و برخی میگویند اگر زنان حضور داشته باشند فضا مناسبتر و بداخلاقیها کمتر میشود.
باید این را تفکیک کنیم که مسابقات ملی و باشگاهی با هم متفاوت است. در مسابقات باشگاهی مشکلاتی در هواداری به وجود میآید و کریخوانیها نسبت به تیم مقابل تا حدودی فضا را نامناسب میکند اما فضا برای حضور زنان در بحث تیم ملی رشتههای مختلف خیلی مناسب است و در برخی اماکن مثل سالن ۱۰۰ هزار نفری میشود این کار را انجام داد.
اتفاقاتی در گذشته افتاد که منجر به تصمیماتی غیرکارشناسی شد؛ در سال ۲۰۱۲ در ایران با ژاپن بازی داشتیم و باید این تیم را میبردیم که به لیگ جهانی برسیم. شاید نزدیک به ۱۸ هزار نفر به سالن۱۲ هزار نفره آزادی آمدند و فضا مخلوط شد. دوستان عکسهایی گرفتند که این فضا مناسب نیست.البته شروع ماجرای حضور زنان در ورزشگاه از دوران آقای احمدینژاد بود و بین علما در آن زمان اختلاف نظر وجود داشت که گفتند تا زمانی که فضا مناسب نشود، خانمها حضور نداشته باشند. در کشور اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی از تندرویها فضایی درست میکرد که میگفتند تا آن فضا مهیا نشود، زنان محدودتر بیایند.
شروع ماجرای حضور زنان در ورزشگاه از دوران آقای احمدینژاد بود و بین علما در آن زمان اختلاف نظر وجود داشت که گفتند تا زمانی که فضا مناسب نشود، خانمها حضور نداشته باشند.
این موضوع سیاسی نشد؟
نه، اختلافنظر فقهی بین آقایان وجود دارد و برخی هم اختلاف نظر در مورد فضا و محیطی ورزشگاه است. گاهی جوی که در مسابقات باشگاهی اتفاق میافتد را به همه مسابقات تسری میدهند در صورتی که مردم در مسابقات ملی تیم ملی خود را تشویق میکنند، اما در فضای باشگاهی رفتارهای احساسی و بیان برخی حرفها فضا را برای زنان نامناسب میکند. معتقدم در مسابقات ملی فضا برای حضور زنان خیلی مناسب است و اگر امکانات سختافزاری وفیزیکی را مناسبتر کنیم زنان خیلی بهتر میتوانند حضور داشته باشند. این قصه تقریبا در هندبال، والیبال و بسکتبال حل شده است. در فوتبال هم شروع شده و در دیدارهای باشگاهی حضور داشتند اما شرایط باید مناسبتر شود و دوستان ما در وزارت ورزش تلاش میکنند.
البته این وسط اختلاف نظری بین علما در مورد حد شرعی موضوع وجود دارد که آیا پوشش مردان در فوتبال، بسکتبال، والیبال دارند، به لحاظ شرعی برای تماشاگران جایز است یا نه. برخی ایراد نمیگیرند و برخی میگیرند.
پس دستگاه ورزش موافق بود اما مسائل فقهی مانع است؟
نمی شود گفت مسائل فقهی. اختلاف نظرهایی که بین علما وجود دارد. در اکثر کشورها این موضوع مطرح است که باید فضا را برای حضور زنان آماده کنیم. ۵۰ درصد جامعه ما را زنان تشکیل میدهند و علاقمندیهایی وجود دارد. مخصوصا در مسابقات ملی که مردم نسبت به کشور و پرچمشان احساس غرور دارند. من خیلی با آقایان صحبت کردم.
در لیگ والیبال مشکلی برای ورود حضور زنان در ورزشگاه وجود ندارد؟
با محدودیت ظرفیتی را در نظر میگیریم تا خانوادهها و علاقمندان بیایند و بازی را تماشا کنند.
شما رئیس مجمع یکی از پرحاشیهترین انتخابات فدراسیونها (وزنه برداری) بودید که در نهایت انتخابات هم باطل شد. چرا در آن زمان قانون نصف به علاوه یک را رعایت نکردید؟
مجمعی در زمان خاص خود برگزار میشود و همه مواردی که باید رعایت میشد، شده است، حتی اگر باطل هم شده باشد، دوباره آقای علی مردای به سر کارش بازگشت و کنار رفتنش بیشتر بحث بازنشستگی بود.
چرا آن موقع قانون نصف به علاوه یک رعایت نشد؟
تفسیر آن زمان این بود که مشکلی ندارند. زمانی هم که انتخابات تمام شد، معترضی وجود نداشت و بعد از انتخابات راجع به چیز دیگری اعتراض کردند.
آقای انوشیروانی به دلیل رعایت نشدن این قانون اعتراض کردند.
الان دیگر حضور ذهن ندارم. آنقدر گرفتار کارهای دیگری شدهام که فراموش کردهام به کجا رسید. بالاخره الان آقای انوشیروانی سرپرست است و کار خود را انجام میدهد. فقط آن فدراسیون هم نبود و فدراسیونهای دیگری را هم داشتیم. در زمان برگزاری مجمع قبل از رای گیری معمولا اعلام میشود هر کسی این تعداد رای بیاورد، پیروز انتخابات است. مجمع هم موافقت کرد. اینکه بعد قوانین و دیوان عدالت چه تصمیمی گرفتند، بحث دیگری است.
قانون این است که هر کسی نصف به علاوه یک رای کسب کند، انتخاب میشود اما این قانون در آن زمان رعایت نشد.
سه، چهار سال از آن گذشته است. بحثی در مجمع مطرح و پذیرفته شد. الان خیلی مشکلی را حل نمیکند.
در زمان معاونتتان چالشهایی با شرکت توسعه و تجهیز داشتید، در مورد آن صحبت کنید.
با برخی از سیاستهای کلان مشکل دارم. ما بر اساس قانون اساسی باید ورزش را در سطح عموم رایگان کنیم که نکردهایم. باید تلاش کنیم امکانات ورزشی در دسترس مردم قرار بگیرد و آموزش ورزش برای کودکان ارزانتر باشد اما همه امکانات را به شرکت توسعه و تجهیز میدهیم؛ شرکتی که فلسفه وجودی آن تجهیز امکانات ورزش کشور برای بهرهبرداری فدراسیون و هیاتهای ورزشی بود. مجموعههای مختلف را در اختیار شرکت توسعه قرار دادهایم و از طرفی هم در استانها وضع کردهایم که سالنها را به مزایده بگذارید. مزایده یعنی هر کسی پول بیشتری بیاورد، برنده میشود و این پول را از مصرف کننده که مردم هستند، میگیرد. نزدیک به ۱۴۰۰ هیات در استانها و حدود ۱۳، ۱۴ هزار هیات در شهرستانها داریم که کار آنها توسعه ورزش کشور است، یعنی وظیفه دولت و حاکمیت را انجام میدهند. کشف استعداد و انجام مسابقات هم وظیفه هیات است. در این شرایط قانونگذار گفته اماکن را به مزایده بگذارید. بنابراین هیات هم باید در مزایده شرکت کند. زمانی که وزارتخانه بودم در شورای معاونین این مسائل را مطرح کردم.
چرا اتفاقی نیفتاد؟
گاهی مصوبات مجلس به ما کمک میکند و گاهی مشکل به وجود میآورد. من با ماده ۸۸ موافق نیستم چون اثراتش را در ورزش میبینیم. در ماده ۸۸ ذکر شده که استانها اماکن خود را به مزایده بگذارند. این پارادوکس است. وظیفه قانونی وزارت ورزش و ادارات ورزش استانها توسعه ورزش و ارائه خدمات ورزشی به مردم است.
آن موقع با مجلس در این مورد صحبت کردید؟
بله صحبت شد. از محل ۲۷ صدم درصد ارزش افزوده عددی را به ورزش میدادند، این عدد چیزی حدود دو، سه هزار میلیارد تومان است. کل ورزش از اجاره اماکن ورزشی ۸۰، ۹۰ میلیارد تومان است که در دو، سه هزار میلیارد تومان گم میشود. ما بخاطر این ۸۰، ۹۰ میلیارد تومان به ورزش کشور آسیب زدهایم. من در مورد مجموعه انقلاب صحبت نمیکنم بلکه بحث من شهرستانها هستند. اینکه افراد میلیون میلیون هزینه میکنند که از سالن و استخر انقلاب استفاده کنند، جای خودش را دارد. بالاخره قشری هستند که توان پرداخت دارند و استفاده میکنند اما در شهرستانها چه؟ وقتی بخش خصوصی در مزایده برنده میشود دیگر مسئولیتی در قبال چیزی ندارد و فقط میخواهد اجارهاش را پرداخت کند. بنابراین امکانات را فرسوده و نرخ ورزش را گران میکند. ورزش از سبد خانواده خارج میشود. البته گاهی مجوزی از دولت میگیرند و برخی از سالنها را در اختیار هیاتها قرار میدهند اما معتقدم مجلس باید دولت را موظف کند که ورزش را در شهرستانها و مناطق کم برخوردار رایگان کند.
نماینده ها میگفتند دولت باید این درخواست را به مجلس بیاورد. اکثر نمایندهها هم دو رفتار داشتند، یک رفتارشان داخل مجلس و رفتار دیگرشان خارج از مجلس است. خودشان معترض بودند چرا فلان خدمات در فلان شهرستان گران شده است. میگفتیم این مصوبه خودتان در مجلس است. این پارادوکس هم اینجا وجود داشت. دولت و مجلس باید برای حوزه نگهداری اماکن ورزشی فکر اساسی کند.