به گزارش مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
روز روشن را می گویند شب است و عده ای باور می کنند. در کشته سازی خیال انگیر دچار جنون شدند و همچنان ادامه می دهند؛ چرا؟
سوال مهمتر اینکه چه باید کرد؟ آیا افشای این دروغ ها کافی است؟ اگر هست پس چرا عده ای همچنان همان دروغ را تکرار می کنند؟
رسانه های کذاب غربی که تکلیف شان روشن است؛ برای این بافته های تخیلی جیره می گیرند اما سوال اینست که وقتی دروغ شان افشا می شود چرا ادامه می دهند؟ نگران بی آبرویی بیشتر نیستند؟ پاسخ اجمالی اینست که ادامه می دهند چون این دروغ ها باور می شود.
یک نمونه را مرور کنیم؛
عکس فردی را منتشر کردند که دستش به میله ای بسته است و به حساب اعتراضات گذاشتند. اما این عکس مربوط به تیر ماه و فرد دیگری است که اتفاقا در اینترنشال منتشر شده است. یعنی خود این رسانه سند دروغ بودن خودش است. از این واضح تر؟
اما فرد مذکور کیست؟ فردی که بعد از ۱۶ فقره سرقت و در آخرین دزدی طی یک درگیری مسلحانه کشته شده است.
دروغ افشا شد؛ اما از روی این تصویر، طرح ها زده شد؛ چندنفر در تهران و زاهدان در اقدامی نمادین دستشان را به ستون بستند. دو نفر هم در میدان آزادی برایش رقصیدند و عده ای برایش شعار دادند.
واقعا چرا؟ چه اتفاقی درون یک نفر می افتد که چنین مسخ می شود و بعد از تکذیب هم از دروغ دل نمی کند؟
مفهومی داریم به نام تعلیق ناباوری؛ یعنی چی؟ زمانی که مخاطب تصمیم می گیرد حقیقت را نادیده بگیرد. مثلا شما وقتی فیلمی می بینید تصمیم می گیرید غیرواقعی بودن آنرا کنار بگذارید. به عنوان نمونه اگر کسی بگوید این زن و شوهر در فیلم زن و شوهر واقعی نیستند برای تان مهم نیست. چرا؟ لذت غوطه وری در فیلم.
رسانه های کذاب به حکم مخاطبینی که از روایت های دروغ لذت می برند همچنان دروغ می گویند. اما مخاطبش چرا لذت می برد؟
مهم کشته سازی های تصنعی نیست. مهم اصل داستان است. اصل داستان را باور کردند و از جزئیات لذت می برند؛ ولو دروغ باشد.
قصه اصلی شان چیست؟ تصور اینکه با این حکومت در بن بست ایم؛ گذشته سیاه و آینده در ناامیدی محض است. رسانه های دشمن از مشکلات موجود در ذهن آنها یک هیولا ساخته است و آنها در یک خلسه رسانه ای این ابر روایت را باور کردند. با این توضیح از کنار جزئیات این قصه عبور می کنند.
اما چه باید کرد؟
اصل قصه و ابرروایت را در ذهن این آدم ها که الزاما دشمنی هم ندارند باید اصلاح کرد.
چطور؟ در کنار افشای دروغ، دو کار بسیار توهم شکن است و مانع باورپذیری و غوطه وری در دیگر دروغ ها است.
یکم. تکرار گزاره «کشور در حال حرکت است.» هرانچه این گزاره را نشان دهد باید مقابل چشم شان فهرست شود. نمونه هایی شبیه همین موشک هایپرسونیک و هزاران نمونه دیگر. از جمله مقایسه این دولت با گذشته.
دوم. تغییر. کشور در حرکت و رو به اصلاح است. توضیح اینکه در نقطه ای که قرارداریم نقطه رضایت بخش نیست و حکومت مصمم به تغییر است.
اما این دو گزاره باید به شبکه این افراد وارد شود. عملکرد رسانه های رسمی با فرض اینکه درست عمل کنند کافی نیست و ممکن است شنیده نشود. هرکس هرجا هست باید نور شود بر این ظلمت تودرتو. همه باید رسانه شوند؛ در هر سطح.
در غیر اینصورت با جماعتی مواجهیم که با غوطه وری در قصه خیال انگیز رسانه های دشمن از انباشت این روایت های دروغ لذت می برند چون ابرروایت را باور کردند.
فراموش نکنیم تا زمانی که یک نفر از مردم ناخواسته در کنار جریان آشوب و تروریست های وطنی است این فتنه ادامه دارد.