این مراسم یک مهمان ویژه داشت و آن هم «فروغ منهی» مادر شهیدان رسول، داود و رضا خالقیپور بود و ملیپوشان کشورمان از زیر قرآنی که مادر این شهیدان عزیز در دست گرفته بود عبور کردند.
مادر شهیدان خالقیپور مراسم صبح امروز را اینگونه روایت کرد: برای روحیهدهی به بازیکنان تیم ملی رفته بودم. فدراسیون فوتبال از من دعوت کرد چند کلامی را با این بازیکنان صحبت کنم. به آنها گفتم که در خانه دو برادر با یکدیگر دعوایشان میشود ولی قرار نیست این دعوا به خارج از خانه منتقل شود.
مادر شهیدان خالقیپور افزود: از ملیپوشان قول گرفتم در جام جهانی سرود کشورمان را با صدای بلند بخوانند و با برخی رفتارهایشان به شبکههای معاند بهانه ندهند. همه ما یک خانواده هستیم و باید اتحادمان را حفظ کنیم.
وی با اشاره به اینکه بازیکنان تیم ملی فوتبال به من قول دادند که با تمام نیرویشان در جام جهانی بازی کنند، گفت: وقتی فرزندان نازنینی از این آب و خاک برای سرافرازی این پرچم و این خاک از جان خود گذشتند و خون دادند جوری که هنوز پدران و مادران زیادی داغ آنها را در سینه دارند، باورم این است که قطعاً بازیکنان تیم ملی هم که فهم بالایی در درک این فرهنگ و این جایگاه دارند، در این میدانهای رقابت و فوتبال برای سربلندی میهن و وطن خود سنگ تمام میگذارند.
خانم منهی گفت: در مراسم بدرقه ملیپوشان بغضم گرفت. به چندین سال پیش برگشتم و یاد بدرقه فرزندانم به جبهه افتادم. این بازیکنان هم به عنوان سرباز کشورمان به جام جهانی میرفتند و در واقع اهداف یکیست. بازیکن شماره هفت فوتبال که اسمش از خاطرم رفت پیراهنش را به من داد. گفت این هدیه من به شما ولی شما هم قول بدید برای من دعا کنید.
وی گفت: بازیکنان قول دادند بعد از جام جهانی یک روز ناهار خانه ما تشریف بیاورند. من مهماننواز هستم و اکثر روزها ناهار مهمان دارم. بسیاری از مواقع سرداران و فرماندهان نظامی به بنده زنگ میزنند و میگویند مادر، ناهار خانه شما میآییم. بازیکنان فوتبال هم مثل فرزندان من هستند و خوشحال میشوم بعد از جام جهانی میزبانشان باشم.
داود خالقیپور در عملیات خیبر ۲۲ اسفند سال ۶۲ درست پس از چند ساعت از شهادت ابراهیم همت به شهادت رسید. شهیدان رسول و علیرضا هم در سال ۶۷ در عملیات مرصاد در آغوش یکدیگر دعوت حق را لبیک گفتهاند؛ همین طور حاج محمود خالقیپور، پدر شهیدان خالقیپور که از رزمندگان دفاع مقدس بود و سابقه رزم در لبنان علیه رژیم صهیونیستی را دارد و سالها مدال خوشرنگ جانبازی را به گردن خود آویخته بود در تیر ماه سال ۹۵ و در ۸۹ سالگی در بیمارستان خاتمالانبیاء به دلیل شدت جراحات به فرزندان و همرزمان شهیدش پیوست.