به گزارش مشرق، پاییز سال ۹۶، مأموران پلیس پایتخت از کشف جسد خونین دختر جوانی در یک ساختمان نیمهکاره در شهرری باخبر و راهی محل شدند. وقتی مأموران در محل حاضر شدند، شواهد اولیه نشان میداد دختر جوان با ضربات متعدد چاقو کشته و جسدش در آن مکان رها شدهاست. جسد به دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه چند روز بعد مردی به اداره پلیس رفت و مأموران را از ناپدید شدن دخترش باخبر کرد. با ثبت مشخصات دختر گمشده مأموران دریافتند او همان دختری است که جسدش در ساختمان نیمهکاره پیدا شدهاست.
به این ترتیب پدر آن دختر به نام نرگس به پزشکی قانونی رفت و بعد از شناسایی جسد و تحویل آن، شکایت خود را مطرح کرد. با طرح این شکایت، تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان قتل آغاز شد تا اینکه مأموران با بررسی فهرست مکالمات تلفن همراه مقتول دریافتند او با مردی افغان به نام نعیم رابطه پنهانی داشتهاست. به این ترتیب نعیم که یکی از کارگران ساختمان نیمهکاره بود و همزمان با کشتهشدن دختر جوان متواری شدهبود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. متهم در نهایت یک هفته بعد از حادثه، در حالیکه قصد خروج از کشور را داشت، بازداشت شد.
مرد افغان پس از انتقال به پلیس آگاهی و با اقرار به قتل در شرح ماجرا گفت: «هشت ماه قبل از خیابانی رد میشدم که نرگس را دیدم. از او خوشم آمد و پیشنهاد دوستی دادم. او قبول کرد و همین بهانهای شد چند بار همدیگر را ببینیم. من از همان ابتدا به او گفته بودم اهل افغانستان و کارگر ساختمان هستم. او هم قبول کرد و پذیرفت تا با هم رابطه دوستانه داشته باشیم. نرگس در این مدت حدود ۲۸ میلیون تومان به بهانههای مختلف از من پول گرفت. چون قصد ازدواج داشتم، این پول را به او دادم. بعد از مدتی با او صحبت کردم و قرار شد به زودی به خواستگاریاش بروم، اما یکباره نرگس از ازدواج با من منصرف شد. خواستم دلیلش را بگوید که گفت خودش کار مناسبی پیدا کرده و ماهانه ۲ میلیون تومان حقوق دارد. بنابراین دلیلی برای ازدواج با من ندارد. از شنیدن این حرف شوکه شدم و به او اعتراض کردم، سپس گفتم مگر مرا به خاطر پول میخواستی، اما دختر جوان گوشش به این حرفها بدهکار نبود و اصرار داشت رابطهاش را با من قطع کند.»
متهم در ادامه گفت: «خیلی سعی کردم او را قانع کنم تا به خواستگاریاش بروم، اما او زیر بار نمیرفت به همین خاطر روزی او را به ساختمان نیمهکاره دعوت کردم تا آخرین حرفم را به او بزنم. وقتی نرگس به آنجا آمد، سر صحبت را باز کردم، اما او همان حرفهای قبلی را تکرار کرد. همین باعث شد از او بخواهم ۲۸ میلیون تومان بدهیاش را پس بدهد. حتی تهدید کردم، اگر این مبلغ را برنگرداند، او را میکشم. نرگس با خونسردی جوابم را داد و گفت هر کاری میخواهی انجام بده. رفتارهای سرد نرگس باعث شد کنترل اعصابم را از دست دادم و بعد با چاقو به او حمله کردم. چند ضربه به او زدم و او خونین روی زمین افتاد. خیلی ترسیدهبودم، به همین خاطر وسایلم را جمع و از ساختمان نیمهکاره فرار کردم. میخواستم به افغانستان برگردم، اما در مرز دستگیر شدم.»
متهم با اقرار به قتل و بازسازی صحنه جرم، راهی زندان و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. او در اولین جلسه محاکمه با درخواست قصاص از سوی اولیای دم از خودش دفاع کرد و گفت: «من به نرگس علاقه داشتم و نمیتوانستم او را فراموش کنم. وقتی از او جواب منفی شنیدم، یک لحظه عصبانی شدم و با چاقو به او حمله کردم و او را به قتل رساندم. همان موقع پشیمان شدم، اما فایدهای نداشت و از ترس فرار کردم. من اشتباه کردم و از اولیای دم و دادگاه میخواهم مرا ببخشند.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد و با توجه به مدارک موجود در پرونده متهم به قصاص محکوم شد.