کتاب «فاتحان آسمان» پیش از تولد، نقد شد

کتاب «فاتحان آسمان» در ژانر مستند داستانی که هنوز مراحل پیش از چاپ را می‌گذراند در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مورد نقد و بررسی کارشناسان و هنرآموزان داستان نویسی قرار گرفت.

به گزارش مشرق، نقد پیش از چاپ و تولد کتاب یکی از شیوه‌های موثر برای نویسنده است تا با شنیدن نکات و نظرات کارشناسان بتواند پیش از تکمیل اثرش آنها را اعمال کند و در مرحله بازنگری اثر، کاری قوی‌تر را روانه بازار نشر کند.

این شیوه از نقد چند وقتی است که در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به راه افتاده است و نویسندگانی که از سوی انتشارات این مرکز آموزش حرفه‌ای نویسندگی دیده‌اند، پیش از تکمیل و چاپ اثرشان آن را در معرض نقد کارشناسان و دیگر هنرآموزان نویسندگی قرار می‌دهند.

مراسم نقد کتاب «فاتحان آسمان» به قلم فاطمه حاجی ملاباقری هم یکی از این آثار است که در جلسه پیش از ظهر امروز در سالن قصر شیرین موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

توضیحاتی مختصر درباره داستان کتاب

این کتاب دارای یک داستان اصلی درباره شخصیتی خیالی به نام «آدریان» است که پدر و مادرش (آرش و سپیده) پیش از انقلاب اسلامی با وجود اختلاف فرهنگی خانواده‌های‌شان (خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر حامی پهلوی) با هم ازدواج می‌کنند. ازدواجی که در آن عشق زیادی وجود داشت و ثمره این عشق تولد آدریان است. اما با شروع جنگ این زوج از یکدیگر جدا می‌شوند و آدریان در کشور فرانسه به دنیا می‌آید.

آدریان با بیماری آلزایمر مادرش متوجه می‌شود پدری در ایران دارد و برای پیدا کردن او راهی ایران می‌شود و برای پیدا کردن او نشانه‌ای در دست دارد. آن نشانه شخصی به نام سرهنگ ناصر رحیمی است که یک شخصیت واقعی است و نویسنده خاطرات شفاهی این رزمنده دوران دفاع مقدس را با داستان خود ترکیب می‌کند و حاصل اثرش کتاب «فاتحان آسمان» است.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

کتاب «فاتحان آسمان» چگونه نوشته شد؟

در خصوص این کتاب، فاطمه حاجی باقری نویسنده اثر در جلسه نقد یاد شده گفت: کتاب برگرفته از از خاطرات سرهنگ ناصر رحیمی است و براساس خاطرات و مستندات شفاهی که مطرح کرده بود نوشته شده است.

وی با انتقاد از اینکه آثار دفاع مقدس شامل خاطره‌گویی و مستند نویسی و گزارش نویسی است اما جنبه داستانی کم رنگ مانده گفت: در پروژه فعلی تاکید بر بستر داستانی است. یک داستان زمینه‌ای در این کتاب داشتیم و براساس تحلیل خودم بر بستر داستان، خاطرات را پیاده کردم اما به مستندات وفادار بودم.

این نویسنده با بیان اینکه اثرش یک فصل کلی دارد درباره سرهنگ رحیمی این‌طور توضیح داد: وی بازنشسته ارتش است و ۲۶ سال فعالیت کرد و دوران جنگ ۸۲۰۰ ساعت پرواز با هواپیمای «سی- ۱۳۰» داشته است. او یک نخبه است و مدارک بین المللی هم دارد و در حال حاضر به عنوان مربی غواصی فعالیت می‌کند. سرهنگ رحیمی از چتربازان نیروی هوایی است و به دلیل استعداد خوبی که در یادگیری زبان انگلیسی داشت در سال ۱۳۵۰ به استخدام نیروی هوایی درآمد. سال ۵۱ هم به آمریکا سفری کرد و در آنجا دوره‌های خلبانی را گذراند.

وی با بیان اینکه سرهنگ رحیمی در جنگ و انقلاب فعال بود، افزود: یک پروژه در موزه انقلاب اسلامی تعریف شد که خاطرات شفاهی ایشان جمع آوری شوند و من آنها را مطالعه کردم و براساس تحقیقات دیگری که انجام دادم این کتاب آماده شد.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

داستان کتاب جذاب برای نسل جوان

طاهره امینی جزه، منتقد اول این اثر در ادامه نشست نقد کتاب «فاتحان آسمان» با بیان اینکه داستان نگاه جدیدی دارد و آثار دیگر با جنبه خاطره و گزارش‌های مستند جذابیتی برای نسل جوان ندارد گفت: خانم ملاباقری تخیل خودش را وارد این اثر کرده و داستان زیبایی خلق کرده است. به‌طوری که من فکر می‌کردم «آدریان» یک شخصیت واقعی باشد اما با پیگیری که از نویسنده کردم متوجه شدم که خیالی است.

وی با بیان سوابقش در حوزه داستان و استقبال از نقد کتاب پیش از چاپ اثر به نقد تکنیکی کتاب «فاتحان آسمان» پرداخت و گفت: عنوان کتاب خیلی رو است و اسم کتاب را می‌توان جذاب‌تر کرد. گره اولیه و عدم تعادل در مخاطب با اسم داستان ایجاد می‌شود و فاتحان آسمان چنین نیست.

امینی جزه سپس گفت: از نظر ویراستاری هم کتاب نیاز به کارهایی است. از نظر یکدستی نثر و یکدستی افعال و علایم نگارشی کتاب جای کار دارد. حتی جای کسره‌ها نیاز به ویرایش دارد و اگر انجام نشود فحوای کلام از بین می‌رود.

انتخاب هوشمندانه زاویه دید

وی با بیان اینکه نویسنده زاویه دید را هوشمندانه و محدود به ذهن انتخاب کرده اظهار داشت: داستان کتاب درباره «آدریان» است و داستان جناب سرهنگ رحیمی نیست. این تبحر نویسنده است که از یکسری خاطرات داستان جدیدی در فضای دیگر و حتی کشور دیگری نوشته است.

امینی جزه درباره ایجاد تعلیق داستان هم تاکید کرد که مشکلاتی در اثر وجود دارد که نیاز به بازبینی دارد.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

نقد پیش از چاپ اثر سنت مبارکی است

در بخش دیگری محمد قاسمی‌پور، منتقد دوم اثر نیز با استقبال از نقد کتاب پیش از چاپ اثر گفت: چنین نقدهایی در بین رمان نویسان مرسوم است و این افراد معمولا آثار خود را به حلقه معتمدان خود می‌دهند تا آنها نظر دهند. بزرگ‌ترین رمان نویسان هم اثر خود را در اختیار ویراستاران قرار می‌دهند و سهم ویراستار –برای اعمال تغییرات در اثر- محفوظ است.

وی با بیان اینکه در کار ادبی شناخت قالب ادبی خیلی مهم است، تاکید کرد: با تحقیق و پژوهش باید قالب اثر را انتخاب کنیم و وقتی قالب انتخاب شد باید به تمام زوایا و ابعادش اشراف کامل داشته باشیم و از همه ظرفیت‌هایش استفاده کنیم.

قاسمی‌پور با اشاره به توضیحات مقدماتی نویسنده در ابتدای جلسه که قالب اثر را «مستند داستانی» عنوان کرد گفت: در فحوای کلام نویسنده اثر بود که یکسری مصاحبه‌ها از قبل –آرشیوی- با ناصر رحیمی گرفته بودند و نویسنده روی آن کار کرده است. به اصطلاح یک پروژه در اختیار نویسنده قرار گرفته است. من وقتی کتاب را خواندم نمی‌دانستم تحقیق کار برعهده کس دیگری بوده است.

سختی‌های نگارش مستند داستانی

وی افزود: وقتی می‌خواهیم مستند داستانی کار کنیم نمی‌توان فقط به مستندات در اختیار اکتفا کرد و باید قدری فراتر رفت. رویدادها، مکان‌ها و نکات پرونده باید برای نویسنده ملموس باشد.

در ادامه قاسمی‌پور توضیحاتی درباره شغل تخصصی خلبانی زد که در خاطرات سرهنگ رحیمی در این اثر می‌توانست ملموس‌تر توضیح داده شود.

وی اضافه کرد: محقق باید جزیی نگری می‌کرد، درحالی که در خاطرات فقط یک خاطره ریزبینی شده داریم که آن هم یک کلکل هوایی سرهنگ رحیمی با یک خلبان آمریکایی در خلیج فارس است؛ برای بخش مستند نویسنده باید همت می‌کرد.

این منتقد با بیان اینکه رمان، جهان زیسته نویسنده است گفت: این جهان زیسته با دیده‌ها، شنیده‌ها، لمس و... قابل ادراک است و بعضی چیزها را مستقیم تجربه می‌کنیم و بعضی را برای ما می‌گویند و ما با مجموعه عقل و عاطفه خود آن را می‌پذیریم.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

نکاتی درباره شخصیت‌پردازی‌های کتاب

وی درباره شخصیت پردازی آرش و سپیده در این کتاب و عشق آتشین آنها پیش از ازدواج و جدایی آنها در سال ۶۲ نیز نقد وارد کرد و گفت: این جدایی باور پذیر نیست؛ وقتی ما با آدمها آشنا نیستیم باید با آنها در ذهن‌مان کمی زندگی کنیم.

در بخش دیگری قاسمی‌پور درباره شخصیت عماد که یک مامور امنیتی است نیز خاطر نشان کرد: این شخصیت اضافه است و به نظرم یک کاریکاتوری از سازمان‌ها و نهادهای امنیتی به دست می‌دهد.

وی گفت: در مورد نقاط اتصال داستان باید بیشتر کار شود؛‌ ظرفیت رمان در اختیار نویسنده بوده و به نظر می‌رسد از آن استفاده حداکثری نشده است.

این منتقد درباره نگهداری جنین آدریان توسط مادرش بعد از طلاق و مهاجرت نیز طرح پرسش کرد و اینکه منطق لازم برای حفظ این جنین در داستان ارائه نشده است.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

داستان می‌توانست جلوتر برود

وجیهه افلاکی، از هنرآموزان نویسندگی در این جلسه با بیان اینکه در «فاتحان آسمان» با داستان زیبایی مواجه هستیم اما ایکاش ابتر نمی‌ماند و جلوتر می‌رفت به طرح چند پرسش از نویسنده پرداخت و گفت: درون مایه داستان و پیام این داستان چیست و جامعه هدف کتاب چه کسانی هستند؟‌

وی با طرح این سوال که آیا گروه سنی خاصی مخاطبان کتاب هستند تاکید کرد: به نظرم شخصیت عماد در کتاب لازم نیست و باتوجه به اینکه مقطعی از داستان مربوط به دوران کروناست صف طویل برای ورود به کشور در فرودگاه که در کتاب اشاره شده درست نیست.

افلاکی پس گفت: اگر در این کتاب خواستید به مخاطب پیام بدید که خارج خوب نیست و وطن خوب است، جای پرداخت بیشتری داشت.

در بخش دیگری وی ماسک نزدن شخصیت اصلی کتاب را با توجه به شرایط کرونایی مورد نقد قرار داد.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

داستانی شخصیت محور به جای حادثه محور

امینی جزه در بخش دیگری با بیان اینکه کتاب بیشتر شخصیت محور است تا حادثه محور گفت:‌ در این کتاب داستان جناب سرهنگ را نداریم بلکه داستان آدریان است.

وی موضوع درون مایه اثر را مورد سوال قرار داد و خطاب به نویسنده گفت: آیا می‌خواستید از دلاوری جنگ و دلاوری پدر آدریان گفته شود اگر این هدف است این درون مایه کم رنگ شده و بروز پیدا نکرده است.

این منتقد در واکنش به نقد قاسمی پور در خصوص سقط جنین آدریان با بیان اینکه شاید شخصیت پردازی سپیده کم بوده و فقط یک عکس از حضور او روی صحنه تئاتر داریم، گفت: سپیده یک مادر دهه ۵۰ تا ۶۰ است و هرچند ممکن است از نظر فرهنگی و مذهبی جایگاه مورد قبول آحاد جامعه را نداشته باشد اما وقتی در جایگاه مادرانه قرار می‌گیرد اقدام به سقط جنین نمی‌کرد.

وی گفت: داستان از حالت حادثه محور خارج شده و بیشتر شخصیت‌ها با هم حرف می‌زنند مگر در یادآوری ذهنی؛ روی نمود شخصیتی باید بیشتر کار می‌شد.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

اسامی کتاب باید هوشمندانه‌تر انتخاب می‌شد

فاطمه صادقی، نویسنده کتاب «خیال خاکی» هم در بخش دیگری از این جلسه با بیان اینکه نویسنده مهندس فرهنگی جامعه است گفت: نویسنده باید تعهد و رسالتش را در مورد جامعه هدف انجام دهد. کار ملاباقری فکر اولیه خوب و تعهد خوبی دارد.

وی با بیان سختی‌ها نگارش مستند داستانی گفت: چون باید در این کارها به اصالت خاطره وفادار بود؛ اینکه از چه مکانی و زمانی استفاده شود نیز مهم است. شخصیت‌پردازی‌ها در اثر قوی نبود و اسامی باید هوشمندانه انتخاب می‌شد و اطلاعات بیشتری به مخاطب داده می‌شد.

صادقی در پایان به تاکید این موضوع پرداخت که درونمایه داستان ملاباقری چیزی جزء ایثار و گذشت نیست و باید اطلاعات نویسنده وسیع شود.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

توضیحات نویسنده درباره نقدها به اثرش

ملاباقری در ادامه این نشست با بیان اینکه به عمد زاویه دید اثرش را از نگاه آدریان انتخاب کرده در واکنش به بعضی نقدها گفت: اگر از زاویه دید من راوی در این کتاب کار می‌کردم بسیاری از اطلاعات دقیق در مورد سرهنگ رحیمی مورد نیاز بود. اما نمی‌خواستم متن تخصصی درباره خلبانی بنویسم.

وی درباره افعال کتاب «فاتحان آسمان» گفت: افعال این کتاب زمان حال است و زاویه دید محدود به آدریان است و برای ایجاد عدم تعادل سعی کردم تحریک حس کنجکاوی مخاطب را داشته باشم. او یک روز صبح وارد فرودگاه ایران می‌شود و در خاتمه داستان هم آدریان از کشور خارج می‌شود و با این می‌خواستم پیام بدهم با چه دید منفی نسبت به ایران وارد می‌شود و چه تغییراتی پیدا می‌کند.

وی افزود: می‌خواست تغییرات شخصیت و هویت‌های گمشده و دوگانه‌ای که برخی ایرانیان خارج از کشور دچار آن هستند را نشان دهم. در مورد انتخاب عناوین و اسم‌ها نیز حساسیت داشتم و عنوان کتاب نیز به سرهنگ رحیمی و بقیه خلبانان برمی‌گردد. ضمن اینکه استعاره‌ای از خلبانانی است که در دوران جنگ پیروزمندانه عمل کردند.

نویسنده کتاب «فاتحان آسمان» همچنین توضیح داد که نام شخصیت سپیده براساس معنی این واژه است و افزود: زیبایی سپیده آرش را جذب می‌کند و خیلی زود از بین رفت. این دو شخصیت متفاوت به دلیل ویژگی ظاهری نسبت به هم گرایش پیدا کردند.

وی درباره آرش هم گفت: این شخصیت هم براساس آرش کمانگیر انتخاب شد و در جبهه هم آر. پی. جی زن بود. در مورد آدریان می‌خواستم نه کاملا ایرانی باشد و نه از ذهن ما ایرانیان دور باشد و الان در ثبت احوال این نام مجوز می‌گیرد. با انتخاب این اسم می‌خواستم نوعی سردرگمی و هویت شخص را نشان دهم؛ پایان داستان هم باز انتخاب شده است.

توضیحی درباره قاعده تفنگ چخوف

فاطمه صادقی در ادامه با توضیح قاعده تفنگ چخوف مبنی بر اینکه اگر در داستانی از تفنگی نام برده می‌شود باید تیری هم شلیک کند این قاعده را قابل تعمیم به اسامی شخصیت‌های داستان عنوان کرد و براین اساس پیرنگ اثر فاتحان آسمان را ضعیف توصیف کرد.

وی گفت: اطلاعات باید قطره چکانی به مخاطب داده شود و در احساس برانگیزی خللی وارد نشود.

خلبان «ناصر رحیمی» اهل دروازه‌غار بود

نقدی درباره آرش کمانگیر!

مرجان حصیرچی، دیگر هنرآموز نویسندگی حرفه‌ای نیز در نشست یادشده با بیان اینکه در جبهه به شخصیت آرش نسبت آرش کمانگیر داده شده بود توضیح آن از زبان این شخصیت به یک رزمنده دیگر را نادرست خواند و گفت: نویسنده برای توضیح درباره آرش کمانگیر می‌توانست از پی‌نوشت استفاده کند.

ملاباقری در پایان توضیح داد: در مورد شخصیت سپیده نمی‌خواست آن را منفی پرداخت کند و به عنوان مثال سقط جنین انجام دهد.

منطق اسم‌ها در داستان چیست؟

قاسمی‌پور هم در صحبت پایانی خود بر این نکته تاکید کرد که نام آرش با پیشینه خانوادگی مذهبی‌اش تناقض دارد و گفت: اسم‌ها در داستان به منطق ساختار موروثی و خانوادگی شخصیت‌ها مربوط است.

وی افزود: در مورد اسامی محلات هم می‌شد کار کرد. اینکه گفته می‌شود ناصر رحیمی اهل دروازه غار است اما بعدها به کجا می‌رود معلوم نیست.

این منتقد خطاب به نویسندگان و هنرآموزان این حرفه در جلسه گفت: نویسنده باید زمان‌ها را در چهار الی پنج وجه کنترل کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس