به گزارش مشرق به نقل از مهر، اوایل شهریور ماه 90 که هنوز اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی در حد یک اتهام مطرح میشد، خبری درباره یک بی انضباطی اقتصادی دیگر مبنی بر اعطای 47 فقره وام مسکن به یک فرد حقیقی در سر خط اخبار رسانهها قرار گرفت که منجر شد قائممقام وقت بانک مرکزی در اولین نشست مطبوعاتی خود به صراحت از برخورد شدید و بدون اغماض با اخلالگران بازار پول و خاطیان نظام بانکی خبر دهد.
وی که در جمع خبرنگاران حاضر شده بود تا بگوید بانک مرکزی با همکاری
نهادهای امنیتی با پدیده «وامخواری» مقابله میکند، با پرونده جدیدی از
وامخواری و اخلالگری در نظام بانکی روبرو شد که نمایندگان رسانهها پیش
رویش قرار دادند؛ به این ترتیب که گزارشها حاکی از این بود که یک شعبه
بانک، 47 فقره وام مسکن به یک شخص اعطا کرده بود.
رسانهها اوایل شهریور ماه 90 منتشر کردند: «فردی با همکاری عوامل شعبه
یکی از بانکهای خصوصی کشور موفق شده است 47 فقره وام مسکن به مبلغ بیش از
80 میلیارد ریال دریافت کند. شعبه این بانک خصوصی در تهران در سالهای 85 و
86 به فردی به نام «ک – ش» 47 فقره وام مسکن اعطا کرده که روی 30 فقره از
آنها وام دیگری به صورت مازاد اختصاص یافته است. این فرد موفق شده تنها در 2
سال حداقل 9 فقره وام در مجموع به مبلغ 50 میلیارد ریال از این بانک خصوصی
دریافت کند که شش فقره از این وامها – در مجموع به مبلغ 30 میلیارد ریال –
را یک روزه اخذ کرده است و این در نظام بانکی ایران رکورد کم نظیری محسوب
میشود.»
وقتی این اطلاعات منتشر شد، زنی مسن با صدای لرزان با خبرگزاری مهر تماس
گرفت و وقتی مشخصاتی از «ک - ش» ارائه کرد، روشن شد فردی که او دربارهاش
صحبت میکند، همان «مرد اول وام مسکن» است. این زن مسن که اظهار میکرد
معلم بازنشسته است، مدعی بود «ک - ش» نه تنها با قرار دادن این واحدهای
مسکونی در گروی بانک موفق به دریافت وامهای کلان شده است بلکه این واحدهای
گرویی را به مردم نیز فروخته است.
به گفته این معلم بازنشسته، خریداران منازل مسکونی متعلق به «ک -ش» در
واقع خانههایی را خریداری کردهاند که به اندازه بهایشان در گروی بانک
قرار گرفتهاند و تا زمانی که این خانهها از رهن بانک خارج نشوند، این
خریداران صاحب خانه نیستند. «مجله مهر» با حضور تعدادی از شکات «ک - ش» که
بیشتر خانمهای خانهدار و فرهنگیان بازنشسته هستند نشستی برگزار کرد تا
این افراد که خود ر ا مالباخته میدانند به تشریح شگردی که «ک - ش» در
فروش خانههای رهنی به کار میبرده است بپردازند.
«الف – ر» در این میزگرد گفت: «ما مالباختگان از اقشار متوسط به پائین
هستیم، اکثر ما حاصل سی سال کار را در راه خرید این منازل هدر دادیم. ما از
خرید این خانهها قصد مالاندوزی نداشتیم بلکه عدهای بعد از چند دهه
اجاره نشینی خواستهاند صاحبخانه شوند و برخی هم فرزندشان به سن ازدواج
رسیده بوده و قصد داشتند سرپناهی برایش تأمین کنند که در دام خانههای در
گروی بانگ افتادند.»
فرآیند خرید خانههای رهنی از زبان «الف - ر» (یک مالباخته)
• اولین کاری که قبل از رفتن به بنگاه انجام دادم این بود که به
اتحادیه صنف مشاوران املاک تهران زنگ زدم. نام و نشانی آژانس مسکن «ب» را
آوردم و گفتم قصد معامله یک مسکن در این بنگاه را دارم. اتحادیه هم معتبر
بودن آژانس املاک «ب» را تأیید کرد.
• همراه با شوهر و پسرم به آژانس املاک «ب» رفتیم و «ک - ش» هم آمده بود.
• «ک - ش» در حضور املاکی، شوهرم و پسرم به من گفت: «خانه مورد معامله در رهن بانک است و بر روی آن سی میلیون تومان وام اخذ شده است.» شاهد دارم که این آقا به من گفت که بر روی این خانه فقط سی میلیون تومان وام اخذ کرده است.
• «ک - ش» در حالی اظهار کرد که فقط سی میلیون بر روی این خانه وام گرفته که میزان وام بیش از این مبالغ بود. وقتی ماهیت فروشنده برایمان مشخص شد، متوجه شدیم به اندازه ارزش منزل مورد معامله، قبلاً از بانک وام گرفته و خانه را در رهن بانک درآورده است.
• «ک - ش» در آژانس املاک درخواست کرد تا روز حضور در دفترخانه، 5 ماه به وی مهلت دهیم تا آنکه در این مدت بتواند خانه را از رهن بانک خارج و بالاخره در محضر به نام بنده بزند.
• من اعتماد کردم و به این ترتیب ما را دوره کردند و مبایعهنامه را امضا کردیم. «ک - ش» و مشاور املاک که در تنظیم مبایعهنامه نقش داشتند، ذکر کرده بودند که این منزل در رهن بانک است اما متذکر نشده بودند به چه میزانی ...، ما هم امضا کردیم.
• چندی پس از امضای مبایعهنامه از طریق دیگر شکات وی که دیگر با همدیگر آشنا شده و همدرد هستیم، متوجه شگرد «ک - ش» شدم. به شعبه بانکی که خانه مورد معامله در رهن آن قرار داشت، مراجعه کردم. موضوع را با آنها درمیان گذاشتم. بالاخره نامهای از آن بانک دریافت کردم مبنی بر اینکه «ک – ش» اصلاً حق فروش این ملک را نداشته است.
• نامه بانک را به دادگاه ارائه کردم اما قاضی قبول نکرد و گفت: «چون در مبایعهنامه ذکر شده که این خانه در رهن است، حرفتان به هیچ جا نمیرسد.» قاضی به من گفت: «میخواستی چشمهایت را باز کنی تا سرت کلاه نرود.»
• تا کنون سه بار شکایت کردهام اما هر سه بار نتیجهای نگرفتهام.
• به اتحادیه املاکیها شکایت بردم. مسئولان ارشد اتحادیه هم گفتند: «هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم. ما فقط میتوانیم 10 روز آژانس مسکن را بخاطر اینکه تخلف کرده است ببندیم.» ارشدهای اتحادیه به دستاندرکاران آژانس مسکن «ب» گفتند: «این کاری که شما کردید مثل این است که یک دختر را دو بار شوهر دهند. یعنی خانه یک بار در رهن بانک درآمده و یک بار هم به دیگری فروخته شده است!» یک مسئول اتحادیه از مسکن «ب» پرسید: «چرا این کار را کردید؟» دست اندرکار مسکن «ب» هم پاسخ داد: «حواسم نبود.»
• حواسپرتی مشاور املاک به قیمت از دست رفتن حاصل 30 سال زحمت خودم و شوهرم که 100 میلیون تومان پسانداز بود تمام شد.
• همراه با شوهر و پسرم به آژانس املاک «ب» رفتیم و «ک - ش» هم آمده بود.
• «ک - ش» در حضور املاکی، شوهرم و پسرم به من گفت: «خانه مورد معامله در رهن بانک است و بر روی آن سی میلیون تومان وام اخذ شده است.» شاهد دارم که این آقا به من گفت که بر روی این خانه فقط سی میلیون تومان وام اخذ کرده است.
• «ک - ش» در حالی اظهار کرد که فقط سی میلیون بر روی این خانه وام گرفته که میزان وام بیش از این مبالغ بود. وقتی ماهیت فروشنده برایمان مشخص شد، متوجه شدیم به اندازه ارزش منزل مورد معامله، قبلاً از بانک وام گرفته و خانه را در رهن بانک درآورده است.
• «ک - ش» در آژانس املاک درخواست کرد تا روز حضور در دفترخانه، 5 ماه به وی مهلت دهیم تا آنکه در این مدت بتواند خانه را از رهن بانک خارج و بالاخره در محضر به نام بنده بزند.
• من اعتماد کردم و به این ترتیب ما را دوره کردند و مبایعهنامه را امضا کردیم. «ک - ش» و مشاور املاک که در تنظیم مبایعهنامه نقش داشتند، ذکر کرده بودند که این منزل در رهن بانک است اما متذکر نشده بودند به چه میزانی ...، ما هم امضا کردیم.
• چندی پس از امضای مبایعهنامه از طریق دیگر شکات وی که دیگر با همدیگر آشنا شده و همدرد هستیم، متوجه شگرد «ک - ش» شدم. به شعبه بانکی که خانه مورد معامله در رهن آن قرار داشت، مراجعه کردم. موضوع را با آنها درمیان گذاشتم. بالاخره نامهای از آن بانک دریافت کردم مبنی بر اینکه «ک – ش» اصلاً حق فروش این ملک را نداشته است.
• نامه بانک را به دادگاه ارائه کردم اما قاضی قبول نکرد و گفت: «چون در مبایعهنامه ذکر شده که این خانه در رهن است، حرفتان به هیچ جا نمیرسد.» قاضی به من گفت: «میخواستی چشمهایت را باز کنی تا سرت کلاه نرود.»
• تا کنون سه بار شکایت کردهام اما هر سه بار نتیجهای نگرفتهام.
• به اتحادیه املاکیها شکایت بردم. مسئولان ارشد اتحادیه هم گفتند: «هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم. ما فقط میتوانیم 10 روز آژانس مسکن را بخاطر اینکه تخلف کرده است ببندیم.» ارشدهای اتحادیه به دستاندرکاران آژانس مسکن «ب» گفتند: «این کاری که شما کردید مثل این است که یک دختر را دو بار شوهر دهند. یعنی خانه یک بار در رهن بانک درآمده و یک بار هم به دیگری فروخته شده است!» یک مسئول اتحادیه از مسکن «ب» پرسید: «چرا این کار را کردید؟» دست اندرکار مسکن «ب» هم پاسخ داد: «حواسم نبود.»
• حواسپرتی مشاور املاک به قیمت از دست رفتن حاصل 30 سال زحمت خودم و شوهرم که 100 میلیون تومان پسانداز بود تمام شد.
خانم «م» مال باخته دیگری است که به سختی و با عصا در نشست «مجله مهر»
حاضر شد. او معلم بازنشسته است که دچار بیماری پارکینسون و لغزندگی ستون
مهره ها نیز است و بخاطر این بیماری ها ماهانه یک میلیون تومان برای تهیه
دارو هزینه می دهد. این معلم بازنشسته می گوید سی سال از حقوق کارمندی و
زحمت مضاعفش پس انداز کرده بوده تا بتواند برای پسرش سرپناهی جور کند اما
به گفته خودش صد میلیون تومان پول را در راه خانه ای رهنی بر باد داده و
اکنون هیچ مرجعی محق بودن وی را تأیید نمی کند.
اظهارات خانم «م» درباره مراحل خرید خانه از «ک - ش»
• پسرم آگهی فروش مسکن را از اینترنت پیدا کرد.
• 18 دی ماه 88 برای دیدن خانه رفتیم. «ک - ش» اصلاً به ما نگفت خانه در رهن بانک است.
• قرار شد 20 دی ماه مبایعه نامه امضا کنیم. اما هنوز هم نگفته بود خانه در رهن بانک است اما وقت امضا دیدم که در مبایعه نامه نوشته شده که این خانه در رهن بانک است.
• از این و آن شنیده بودم حداکثر وامی که می شود بر روی منزل بگیری (آن هم به سخت) 17 میلیون تومن است. از «ک - ش» پرسیم این میان وامی که در ازایش خانه در رهن بانک رفته است 17 میلیون تومان است؟ او پاسخ داد: «یک مقدار بیشتر است.»
• «ک - ش» در آژانش مسکن گفت: «پنج یا شش ماه دیگر به محضر برویم.» گفتم چرا این قدر طولانی؟! در حالی که پول من حاضر است ....؛ «ک - ش» گفت: «اولا می خواهم بازپرداخت وام تمام شود. همچنین میخواهم تفکیکی بگیرم، که این موضوع زمان بر است و طول می کشد.»
• به این ترتیب مبایعه نامه را امضا کردیم.
• دو روز بعد از امضای مبایعه نامه برای جراحی بستری شدم. بعد از مرخصی از بیمارستان مطلع شدم جریان چیست.
• قرار شد 20 دی ماه مبایعه نامه امضا کنیم. اما هنوز هم نگفته بود خانه در رهن بانک است اما وقت امضا دیدم که در مبایعه نامه نوشته شده که این خانه در رهن بانک است.
• از این و آن شنیده بودم حداکثر وامی که می شود بر روی منزل بگیری (آن هم به سخت) 17 میلیون تومن است. از «ک - ش» پرسیم این میان وامی که در ازایش خانه در رهن بانک رفته است 17 میلیون تومان است؟ او پاسخ داد: «یک مقدار بیشتر است.»
• «ک - ش» در آژانش مسکن گفت: «پنج یا شش ماه دیگر به محضر برویم.» گفتم چرا این قدر طولانی؟! در حالی که پول من حاضر است ....؛ «ک - ش» گفت: «اولا می خواهم بازپرداخت وام تمام شود. همچنین میخواهم تفکیکی بگیرم، که این موضوع زمان بر است و طول می کشد.»
• به این ترتیب مبایعه نامه را امضا کردیم.
• دو روز بعد از امضای مبایعه نامه برای جراحی بستری شدم. بعد از مرخصی از بیمارستان مطلع شدم جریان چیست.
• به بانکی که در ازای در گرو گرفتن خانه، وام کلان به «ک -ش» داده بود
مراجعه کردم اما برایم جوابگویی نکردند و گفتند نمی توانند اطلاعات
مشتریان را لو دهند.
اظهارات آقای «الف - الف» که بنا بر اظهاراتش، «خبرنگار» بوده و «معاون دفتر وزارتی یکی از وزرا» نیز بوده، به شرح ذیل است:
• 28 خرداد ماه 89 برای ملک 100 متری به ارزش 210 میلیون تومان مبایعه نامه امضا کردیم.
• «ک - ش» که در مبایعه نامه اذعان کرده بود ملک در رهن بانک است،
عنوان کرد به ازای اخذ 25 میلیون تومان وام، ملک در رهن بانک رفته است.
• به بانک مربوطه مراجعه کردم و از رئیس بانک سوال کردم که آقای «ک -
ش» چه مقدار بر روی پلاک ثبتی مربوطه وام گرفته است. رئیس بانک از اعلام
رقم خودداری کرد اما گفت «ک - ش» آدم خوش حسابی است و می توان رویش حساب
کرد.
• قرار بود «ک - ش» 15 مرداد ماه 89 به محضر بیاید و ضمن اینکه بقیه پولش را دریافت می کند، ملک را به صورت محضری به نام مالک جدید بزند اما نیامد.
• تا کنون 2 بار دادگاه تشکیل شده و هر 2 بار نتیجه نگرفته ایم.
• قرار بود «ک - ش» 15 مرداد ماه 89 به محضر بیاید و ضمن اینکه بقیه پولش را دریافت می کند، ملک را به صورت محضری به نام مالک جدید بزند اما نیامد.
• تا کنون 2 بار دادگاه تشکیل شده و هر 2 بار نتیجه نگرفته ایم.
• یک بازنشسته نمی تواند باورش شود که همه پولش را یک شبه برده اند.
اظهارات آقای «ف» حسابدار یک شعبه بانکی
• دی ماه 88 وقتی برای امضاء مبایعه نامه به آژانس املاک رفتیم، «ک -
ش»عنوان کرد 28 میلیون تومان بر روی مسکن مورد معامله وام گرفته شده و ملک
در رهن بانک است.
• «ک - ش» عنوان کرد مبلغی از بازپرداخت وام باقی مانده است لذا ابتدا باید فک رهن کند و سپس مابقی پول خرید ملک که معادل 24 میلیون تومان بود را دریافت کند.
• بعد از امضاء مبایعه نامه به بانکی که ملک در رهن آن بانک بود مراجعه کردم و میزان وامی که بر روی این ملک اخذ شده بود جستجو کردم. یکی از دست اندرکاران این شعبه بانکی عنوان کرد معادل کل قیمت ساختمان بر روی آن وام اخذ شده است. بنابراین کل ساختمانی که «ک - ش» به بنده فروخته بود در رهن بانک بود. این درحالیست که او اظهار میکرد فقط 28 میلیون تومان بر روی آن وام اخذ کرده است.
• از بانک مربوطه درخواست کردم یک گواهی درباره اینکه کل ملک مورد معامله در رهن بانک است، صادر کند اما آن متصدی امور بانکی عنوان کرد: «اصلا شما را نمی شناسم که بخواهم نامه بدهم.»
• 25 خرداد 89 وقت محضر داشتیم که «ک - ش» نیامد.
• «ک - ش» عنوان کرد مبلغی از بازپرداخت وام باقی مانده است لذا ابتدا باید فک رهن کند و سپس مابقی پول خرید ملک که معادل 24 میلیون تومان بود را دریافت کند.
• بعد از امضاء مبایعه نامه به بانکی که ملک در رهن آن بانک بود مراجعه کردم و میزان وامی که بر روی این ملک اخذ شده بود جستجو کردم. یکی از دست اندرکاران این شعبه بانکی عنوان کرد معادل کل قیمت ساختمان بر روی آن وام اخذ شده است. بنابراین کل ساختمانی که «ک - ش» به بنده فروخته بود در رهن بانک بود. این درحالیست که او اظهار میکرد فقط 28 میلیون تومان بر روی آن وام اخذ کرده است.
• از بانک مربوطه درخواست کردم یک گواهی درباره اینکه کل ملک مورد معامله در رهن بانک است، صادر کند اما آن متصدی امور بانکی عنوان کرد: «اصلا شما را نمی شناسم که بخواهم نامه بدهم.»
• 25 خرداد 89 وقت محضر داشتیم که «ک - ش» نیامد.
• 137 میلیون تومان مال باخته هستم. چون 100 میلیون تومان هنگام امضای
مبایعه نامه به «ک - ش» دادم و 37 میلیون تومان هم مستاجری می خواهد که قبل
و بعد از امضاء مبایعه نامه در آن ملک سکونت داشته و دارد.
حاضران در این میزگرد خواستار شدند تصویری از این نشست منتشر نشود. صدا و تصاویر شکات «ک - ش» در مجله مهر موجود است.
حاضران در این میزگرد خواستار شدند تصویری از این نشست منتشر نشود. صدا و تصاویر شکات «ک - ش» در مجله مهر موجود است.