به گزارش مشرق، علیرضا قزوه، شاعر، نویسنده و مروج زبان فارسی در قصیدهای به مدح و منقبت صدیقه طاهره، حضرت زهرا سلامالله علیها پرداخته است.
روح منا، قلب منا، جان من
سرو سهی چون تو ندارد چمن
نام تو را گفتم و گل شد دهان
ای گل نام تو گلاب سخن
تا سخن از ستر و عفاف شماست
گل به تنش کرده یکی پیرهن
باز که من این همه دورم ز خویش
کیست برونم برد از خویشتن؟
در دل من کیست به جوش و خروش
کاین همه دُر ریخته است از دهن
مفتعلن مفتعلن خوانم و
از همگان دل بربایم به فن
تن تتنا گویم و تن بگسلم
تا رهم از این تن و از تن تتن
ای دلکم تا کی باشی به بند؟
وز دلکان تا کی گویی سخن؟
تا که به خواری نرسی در گناه
از دل خود هر دم خاری بکن
از دل محراب برون میزنم
مست سوی میکده خواهم شدن
خسته ز محرابم و از میکده
کیست یکی دست بگیرد ز من؟
دست بگیر از من، ای ماه ماه
داده تو را لطف سخن، ذوالمنن
دوست تو را حضرت پروردگار
دشمن تو کیست؟ همان اهرمن
باد، سر کوی تو چون بگذرد
کیست؟ یقینا که سهیل یمن
ذکر تو رفتهست به ماچین و چین
نام تو پیچیده به ملک ختن
یاد تو مهری است به هر خانهای
نام تو ماهی است به هر انجمن
ظن و گمان، پی به تو هرگز نبرد
ای زن پاکیزه پاکیزه ظن
گر نشوم خاک شهیدان تو
تیغ جنون! گردن من را بزن
سنت اسلام همان مهر توست
مهر تو آداب و رسوم و سنن
گر وطنی هست مرا کوی توست
ما که غریببم، غریب وطن
جز تو که ام حسن و زینبی
نیست زنی شهره به خُلق حَسن
از صدف خاک برونی چو ماه
ماهی و پنهان شدهای در کفن
سیده هر دو جهان! ماه حُسن!
مادر سادات و حسین(ع) و حسن(ع)
علیرضا قزوه/ دی ماه ۱۴۰۱