به گزارش مشرق، هافبک تراکتور در پایان هفته شانزدهم با 8 پاس گل بهترین پاسور مسابقات است و استقلال تنها راه فرار از بحران و بازگشت به کورس قهرمانی را جذب این هموطن ساپینتو میداند. در روزهای گذشته کشمکشی بین استقلال و تراکتور بر سر انتقال این هافبک شروع شده و طبیعی است که باشگاه تبریزی حاضر نشود یکی از بازیکنان کلیدیاش را از دست بدهد.
انتخاب بدون هایلایت
ماجرای حضور آلوز در فوتبال ایران هم با جذب بقیه خارجیها فرق دارد. او بازیکن مورد اعتماد قربان بردیف بود که این مربی همراه خودش از قزاقستان به تبریز برد. آخرین بار استراماچونی بود که با شناخت فنی و روابط خودش دیاباته و میلیچ را به استقلال برد و آنها هم به بازیکنان کلیدی تیم تبدیل شدند. اگر قرار بود آلوز هم طبق روال فوتبال ایران با تماشای هایلایت (گلچین بازیها) جذب شود، حالا روی نیمکت تراکتور وقت میگذراند و کسی برای جذب او سر و دست نمیشکست، مثل اکثر خارجیهایی که میآیند، بدون اثرگذاری میروند و عایدیشان برای فوتبال ایران فقط بدهی است.
آلوز برای تراکتور در پستهای مختلف بازی کرده، گاهی هافبک نزدیکتر به مرکز زمین و گاهی نزدیک به خط حمله، با این حال ویژگی بزرگش دید خوب و پاسهای دقیقی است که از فاصله نزدیک یا دور برای مهاجمان میفرستد و به تراکتور چه در دوره بردیف چه خمس کمک کرده که امتیازات مهمی جمع کند.
بیشتر بخوانید:
بازیکنان مدنظر سرمربی استقلال برای نیم فصل دوم +عکس
جای خالی علی کریمی در استقلال
استقلال یکی از تیمهای پرمهره لیگ است و دست ساپینتو برای انتخاب مثلث خط میانیاش باز است. مهدیپور پاسهای بلند خوبی میدهد، نیکنفس هم در بازی با سپاهان چند پاس عمقی خوب فرستاد و حتی رضاوند هم گاهی میتواند پاس آخر بدهد، با این حال ساپینتو خوب میداند که یک پاسور ریزبین مثل آلوز چقدر میتواند روی نتایج تیمش در نیمفصل دوم موثر باشد.
آخرین پاسور برجسته استقلال علی کریمی بود که در دوره مربیگری فرهاد مجیدی گاهی در پست 10 هم بازی کرد و به لطف همین هنرش جذب لیگ قطر و ترکیه شد. برای همین دید خوب و مهارت پاس بود که کیروش هم برای جام جهانی کریمی را دعوت کرد.
خبری از نویدکیا و جباری نیست
یک دهه قبل محرم نویدکیا معمار موفقیتهای سپاهان بود و مربیان مختلفی که روی نیمکت تیم اصفهانی نشستند از هنر پاسهای میلیمتری او بهره بردند. همان سالها در استقلال هم مجتبی جباری مهره بدون جانشینی بود و با پاسهای دقیقش کار مهاجمان برای گل زدن را آسان میکرد. هر دو هافبک بدشانس بودند که به دلیل مصدومیتهای پرشمار نتوانستند خیلی در تیم ملی بازی کنند، ولی از چهرههای مهم تاریخ 22 ساله لیگ برتر محسوب میشوند.
فوتبال ایران بعد از خداحافظی این دو هافبک به ندرت توانسته هافبکهای مشابهی بسازد. مربیان لیگ معمولاً به تاکتیکهای دفاعی تمایل دارند و هافبکهایی را ترجیح میدهند که دوندهتر و تخریبی باشند. لیگ برتر پر از هافبکهایی است که میتوانند 90 دقیقه بجنگند و تکل بزنند، ولی برای پاس دقیقی که بتواند خط دفاع را بشکافد و مهاجم تیم را در موقعیت گل قرار بدهد، کمتر هافبکی را پیدا میکنید. البته یک مرحله عقبتر از لیگ برتر، ایراد جدیتر به فوتبال پایه وارد است که مربیان معمولاً نتیجهگرا هستند و در زمینهای چمن مصنوعی و عموماً بیکیفیت مجال زیادی برای رشد بازیکن نیست.
بحران هافبک، بحران پاس
کمبود پاسور در فوتبال ایران خودش را در تیم ملی هم نشان داده است. کیروش در شروع کارش سراغ اشکان دژاگه رفت و این بازیکن پرورشیافته فوتبال آلمان به مهمترین مهره تیم ملی در انتقال از دفاع به حمله تبدیل شد. در فهرست جام جهانی 2018 هم هافبکهای لیگ برتر نمایندگان زیادی در تیم ملی نداشتند و فقط روزبه چشمی به خاطر خصوصیات دفاعیاش مسافر دوحه شد؛ نمادی از لیگی که هافبکها قرار نیست پاس آخر بدهند و امید مربیان برای گل زدن بیشتر به ضربات ایستگاهی و اتفاقات است. نتیجه لیگی که پاسور خوب و البته گلزن مطرح ندارد، معدل گل کمتر از دو در هر بازی است.