به گزارش مشرق، به مناسبت فرارسیدن ایام الله دهه فجر قصد داریم در سلسله گزارشاتی مبارزات سیاسی جنبش دانشجویی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را بررسی کنیم.
با سقوط رضاشاه و باز شدن فضای سیاسی در ایـران، احـزاب و گروههـای سیاسی مختلفی تاسیس شدند و نقطه عطفی در تحریک و فعال کردن دانشجویان بود. از منظر جریان دانشجویی مذهبی وقت، فضای باز سیاسی بعد از سقوط رضاشاه سبب شکلگیری فعالیتهای حزب توده و افرادی با مرام مارکسیستی و ضد دین شـده بـود کـه جریان مذهبی آنها را دشمن خود میدانست و اینچنین دین و مذهب مردم را در خطر مـی دیدند.
تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران
این امر سبب شد تا دانشجویان مذهبی با اهداف نه چندان سیاسی و بیشتر فرهنگـی وارد جامعه شوند و در راستای تقویت اسلام از منظر خود کوشش کننـد، در این زمینه نیز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران تاسیس شد.
اهـداف انجمـن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران عبـارت بـودند از اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلامی، کوشش در ایجاد دوستی و اتحـاد بـین افـراد مسلمان، مخصوصا جوانان روشنفکر، انتشار حقایق اسلامی به وسیله اتحـاد موسسـات تبلیغاتی و نشر مطبوعات و مبارزه با خرافات بود.
بعد از وقایع ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ اعضای انجمن اسـلامی دانشـجویان و دانشـجویان مذهبی و مسلمان به تدریج وارد فعالیتهای سیاسی و مبارزه علیـه حکومـت شاهنشاهی پهلوی شدند.
انجمن اسلامی همزمان با تاسیس نهضت آزادی مسیری نو در فعالیتهای خود نسـبت به سیاست حاکم در ایران اتخاذ کرد. در سال های ۴۰ تا ۴۴ دو عامل منجر به صحنه آمدن انجمن اسلامی دانشجویان و دانشجویان مذهبی در مسائل سیاسی به صـورت عملـی شـد. ابتدا تشکیل نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ و دو سال بعد واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بـود.
جریان دانشجویی تحت تاثیر حزب توده
با سقوط رضاشاه راه برای فعالیت جریان فکری مارکسیسـت بـاز شد. اعضای گروه موسوم به «۵۳ نفر» از زندان آزاد شـده و درصـدد تاسـیس حـزب تـوده برآمدند، این حزب برای گسترش فعالیت های خود در میـان جوانـان در فـروردین ۱۳۲۲ «سازمان جوانان حزب توده» را تشکیل داد.
ترور شـاه در ۱۵ بهمـن ۱۳۲۷ منجـر بـه سـرکوب فعـالین دانشـجویی تـودهای شد ولی به تدریج فضای باز فعالیت سیاسـی دوبـاره بـه ایـران برگشت و به ترتیب در سال ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ سازمان دانشجویان کـوی دانشـگاه و سـازمان دانشجویان دانشگاه تهران تاسیس شد.
یکی از بزرگترین اعتصابات دانشجویی سازمان دانشـجویان دانشـگاه تهـران در سـال ۱۳۲۹ برپا شد که بزرگتـرین اعتصـاب دانشـجویی دهـه بیسـت بود. دانشجویان تـودهای دانشـگاه تهـران در جریـان ملـی شـدن صـنعت نفـت نیـز پیـرو سیاستهای حزب توده بودند.
جریان دانشجویی متاثر از جبهه ملی
با پایان یافتن مجلس پانزدهم مکـی و بقایی، از مصدق خواستند که از «بازنشستگی سیاسی» دست بردارد و رهبری نهضـت ملی را به دست گیرد.
پیش از سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹، فضای سیاسی حاکم بـر دانشـگاه بـه جریـان چـپ مارکسیستی تعلق داشت. تعداد دانشجویان ملی یا اسلامی فعـال چنـدان چشـمگیر نبـود. امـا جنـبش ملـی ایـن مناسبات درون دانشگاه را برهم زد و روز به روز بر تعداد دانشـجویان ملـی افـزوده شـد.
تنش و فعالیت سیاسی درون دانشگاه تهران از زمانی به اوج خود رسید که دانشـجویان ملی در مقابل دانشجویان تودهای قد علم کردند و کار آنها به زد و خورد فیزیکـی نیز منجر شد.
نخست وزیر وقت: فعالیتهای دانشجویان تروریستی است
با شکلگیری طیف دانشجویی ملیگرا در دانشگاه تهـران بـه تـدریج فعالیـت سیاسـی دانشجویان بالا گرفت. نخسـتوزیـر وقـت نیز با ارسال نامه ای به رئیس دانشگاه تهران فعالیتهای دانشجویان را عملیات تروریستی خواند و گفت: «دانشـجویان مـی خواهنـد محیط دانشگاه را تبدیل به یک محیط ترس و هراس و بینظمی نمایند»
کودتای ۲۸ مرداد نقطه اوج فعالیتهای سیاسی دانشجویان
روزها و ماههای بعد از کودتای ۲۸ مرداد را مـی تـوان نقطـه اوج فعالیـت دانشـجویانِ سیاسی دانست. دانشجویان، دانشگاه را همچون سنگری در مقابل دولت و نظام شاهنشاهی پهلوی برای خود میدانستند و شروع به دادن شعارهای سیاسی ضد شـاه و دولـت کودتـا میکردند و تنش در دانشگاه را به نقطه اوج خود رسـانده بودنـد.
این امر بعدها منجر به وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲ می شود که در پی آن سه دانشجو کشته شـده و برخی از دانشجویان از دانشگاه اخراج و به نقاط بد آب و هوا برای خدمت سربازی اعـزام شدند.
وقتی کمیته دانشگاه، فعال ترین بخش جبهه ملی شد
پرداختن دانشجویان به فعالیتهای سیاسی در اوایل سال ۱۳۴۰ به اوج خود رسیده بود و در واقع کمیته دانشگاه جبهه ملیِ دوم فعالترین بخش این حـزب محسـوب مـیشـد و فضای فکری حاکم بر دانشگاه در این دوره زمانی نیز در دست آنها قرار داشت.
انتقاد جبهه ملی به دولت امینی سبب شد تا در کمیته دانشگاه این حزب، تـدارک یـک اعتصـاب دانشجویی در دانشگاه تهران داده شود و ابوالحسن بنـی صـدر نیـز مسـئول برگـزاری ایـن اعتصاب شد.
فعالیت سیاسی دانشجویان؛ واکنش مسئولین دانشگاه و رژیم حاکم
اعتصابات و تشنجاتی که در دانشگاه صورت می گرفت مورد توجه مسـئولین دولتـی و شخص نخست وزیر بود. مامورین دولتی با دقت فعالیتهای دانشجویی را رصد میکردنـد و به دلیل حضور فعالین توده ای در بین دانشجویان به شدت به مسئولین دانشگاه تـذکرات لازم را می دادند.
نخست وزیر وقت خطاب به رئیس دانشگاه تهران: دانشجویان سیاسی را اخراج کنید
در این زمان نخستوزیر وقت طی نامهای به ریاست دانشگاه تهران با لحنی تنـد بـه وی خـاطر نشـان میکند که دانشگاه محل علمآموزی و تولید علم است نـه مرکـزی بـرای فعالیـتهـای سیاسیون و منحرفین، وی در ادامه از ریاست دانشگاه مـیخواهـد کـه هرکـدام از دانشـجویان کـه برخلاف این رویه عمل نمایند را از دانشگاه اخراج کند.
با توجه به بررسی اسناد، میتوان گفت از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ دانشگاه هماننـد یکـی از ادارات دولت اداره میشد و درواقع استقلالی از خود نداشت و دولـت نیـز چنـد حرکـت سیاسی یا اعتصاب دانشجویی را سرکوب کرده بود و مجـالی بـه دانشـجویان بـرای ابـراز مطالبات سیاسی داده نمیشد و دولت بـه صـورت مسـتقیم بـه تنبیـه دانشـجویان سیاسـی میپرداخت.
اما با سقوط رضاشاه و شروع ریاست ۱۳ ساله علیاکبر سیاسی در مسـند ریاست دانشگاه تهران فصلی نو در تاریخ دانشگاه تهران بـه وجـود آمـد کـه وی در سـال ۱۳۲۱ توانست دانشگاه را به استقلال رسانده و در واقـع دسـت رژیـم و دولـت را از سـر دانشگاه کوتاه کند.
این مسئله در دهه بیست به نفع دانشگاه و استقلال دانشگاه رقم خورد ولی از سـال ۳۰ تا اواخر سال ۱۳۳۲ به دلیل شدت فعالیتهایی دانشجویی و عدم توان کنترل آنها از جانـب مسئولین دانشگاه منجر به دخالتهای تدریجی و پیمان نامههای همکـاری بـین دانشـگاه و نیروهای نظامی در راستای کنترل دانشجویان شد که بالاخره بعد از کوتـای ۲۸ مـرداد و در پی حوادث ۱۶ آذر این دخالت در دانشگاه به نقطه اوج خود رسید و با برکناری علی اکبر سیاسی به تدریج بر نفوذ نیروهای نظامی و دولتی در دانشگاه افزوده شد.
در اوایـل دهـه چهل و در پی حوادث اول بهمن ۱۳۴۰ و همچنین دیگر فعالیتهـای سیاسـیِ ضـدرژیـم حاکم به وسیله دانشجویان، به صورت قانونی و آیین نامه ای ساختار مدیریتی و کنترل نظم دانشگاه تغییر پیدا کرد و رئیس دانشگاه به وسیله شاه انتخاب می شد و نظم دانشگاه نیز بـه وسیله نیروهای وابسته به ساواک و گاردی منتخب از جانب ساواک اداره می شد.