به گزارش مشرق، ۲۵ سال از انتشار اولین جلد کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» میگذرد؛ کتابی که با محوریت زندگی شهید محمد بروجردی به قلم نصرتا... محمودزاده نوشته شده است. این کتاب که با استقبال خوب مخاطبان به چاپ پانزدهم رسیده، پایه و اساس ساخت فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی شد؛ فیلمی که پنج سیمرغ چهلویکمین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد و پرافتخارترین فیلم این دوره از جشنواره شد. فیلم «غریب» در این جشنواره در بخشهای جلوههای ویژه میدانی، بهترین فیلم از نگاه ملی، چهرهپردازی، طراحی صحنه و بازیگر نقش اول زن، سیمرغ گرفت. محمودزاده میگوید ۱۵ سال برای نوشتن جلد اول «محمد؛ مسیح کردستان» زمان صرف کرده ؛ چون به نظرش تحقیق و پژوهش در ادبیات دفاع مقدس مهمتر از نوشتن است و اگر کتابی بر اساس اصول نوشته شود، مخاطب را جذب میکند و ماندگار میشود. این نویسنده از توصیه مهم شهید آوینی به خودش هم میگوید که گفته است ورود به دنیای فیلم سازی را رها کند و نویسندگی را ادامه دهد؛ چرا که فیلم بدونِ ادبیات، ماندگار نخواهد شد.
در ادامه، گفتوگوی ما را با نصرتا... محمودزاده، نویسنده کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» و آثار برجستهای مانند «سفر سرخ»، «سنگرساز بیسنگر»، «عقیق»، «بستر آرام هور» و «خاکریزهای خط مقدم» میخوانید.
رشته تحصیلی شما در دانشگاه، جامعهشناسی بوده. چه شد که به نوشتن و ادبیات رو آوردید؟ جامعهشناسی چقدر به شما در نوشتن کمک کرد؟
من نویسنده بودم و برای تکمیل تحقیقاتم جامعهشناسی خواندم. در دوره کارشناسی، مهندسی مکانیک خواندم و در جهاد سازندگی مسئولیتهای مدیریتی داشتم. وقتی جنگ شد، هشت سال در جنگ بودم و مهندسی جنگ جهادسازندگی را به عهده داشتم. من یکی از بازماندههای محاصره هویزه در سال ۵۹ هستم که در آن واقعه، حسین علمالهدی شهید شد. همین باعث شد که من ماجرای هویزه را بنویسم. جنگ من را نویسنده کرد. جنگ که به پایان رسید، شش کتاب از من منتشر شد. بعد از جنگ، شروع به کار اساسی در نویسندگی کردم. به نظر من تحقیق در ادبیات دفاع مقدس خیلی مهمتر از خود نوشتن است؛ چیزی که در آن ضعف داریم و در بعضی از کتابها میبینیم. در دانشگاه شهید بهشتی، جامعهشناسی خواندم و این موضوع را اساسی دنبال کردم. از آنجا به بعد پروژههای مختلفی تعریف کردم که محوریتشان شخصیتهای بزرگ دفاع مقدس بودند؛ مانند شهید حسین خرازی(کتاب عقیق)، شهید علمالهدی(کتاب سفر سرخ)، شهید رضوی(کتاب سنگرساز بیسنگر) و شهید بروجردی( کتاب محمد؛ مسیح کردستان).
همه آثار شما درباره جنگ و دفاع مقدس است و جز این، به موضوع دیگری نپرداختهاید. علتش چیست؟
موضوعات جنگ و دفاع مقدس تمامی ندارد. من برای آیندگان مینویسم و خیلی با جار و جنجالها هم کاری ندارم و تحت تاثیر قرار نمیگیرم. اتفاقی در قرن بیستم افتاده که در آینده خودش را نشان میدهد که چه بوده و چه شده است. وقتی زندگی شهید بروجردی و شهید خرازی و... خوانده شود، مخاطب باور میکند که همه اینها از صفر شروع کردند و با اعتماد به رهبرشان، در میدان جنگ یک ژنرال شدند؛ ژنرالی که حرفهای جدی برای زدن دارد و نمیخواهد تنها متکی به اسلحه باشد و میخواهد بر قلب مردم فرمانروایی کند. قلب مردم نیازمند تواضع و افتادگی است. اینها چیزی نیست که با گفتن چهار خاطره و زدن عکس شهیدان در شهر بیان شود.
نوشتن کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» چقدر زمان برد؟
من ۱۵ سال برای نوشتن زندگی شهید بروجردی وقت گذاشتم و با ۲۰۰ نفر از یارانش مصاحبههای متعدد کردم. مقام معظم رهبری در یک جلسه خصوصی به من گفتند چرا ۱۵ سال وقت گذاشتی، چه کار میکردی؟ وقتی توضیح دادم، گفتند کاملاً درست جلو رفتی. ایشان در جایی دیگر از من پرسیدند در شهید بروجردی چه دیدی؟ گفتم دو چیز؛ ندیده شدن و فرماندهی بر قلبها. این دو معجزه میکند. الان چقدر به دنبال این دو هستیم؟ شهید بروجردی، مسیح کردستان شد و در قلب مردم کُرد قرار گرفت.
در مصاحبهای گفته بودید من جزئیاتی از شهید بروجردی در کتاب آوردهام که شاید همسر شهید نداند.
بله. فرماندهانی که با شهید بروجردی بودهاند، هر کدام در یک مقطع از زندگی او حضور داشتهاند. بافتن خاطره و تحریف از اینجا شروع میشود. اگر شما در عملیات بیت المقدس بودهای، سلّمنا، ولی چرا درباره خیبر و والفجر ۸ صحبت میکنی؟ اینها مشکلات اساسی ماست. اصلاً خانواده شهید چه میداند که در شلمچه چه بر فرزندشان گذشته است. شهید بروجردی شخصیتی بود که هم با شهید مطهری همراه است هم با شهید بهشتی؛ هم با شهید شیرودی همراه است، هم با محسن رضایی. هم با شهید صیاد شیرازی همراه است و هم با بسیاری از مردم کُرد در روستاها که او را از پدرشان بیشتر میشناختند. او چه کار کرده که با همه اینها همراه است؟ چرا شهید مطهری به او اعتماد میکند و حفاظت امام را از فرودگاه تا بهشت زهرا(س) به او میدهد؟ اگر به یک شخصیت خوب پرداخته شود، همین بس است.
هم اکنون نویسندههایی داریم که طی پنج سال، چهار کتاب در حوزه دفاع مقدس منتشر کردهاند، ولی شما برای نوشتن یک کتاب، ۱۵ سال زمان صرف کردهاید. دلیلش چیست؟
دلیلش این است که نمیخواهند ریز و دقیق به مسائل نگاه کنند و بنویسند؛ نمیخواهند صبور باشند و مثل همان شهیدی که در عملیات سختی کشید، سختی بکشند. بنابراین سریدوزی میکنند. طرف دو تا خاطره میگیرد و با خانواده شهید مصاحبه میکند. به اینها میگویند صورتپردازی. چرا سیرتپردازی نمیشود؟ چون سخت است و شاید برای نوشتن یک صفحه، سه ماه تحقیق نیاز باشد. چاپ ششم جلد دوم «محمد؛ مسیح کردستان» هفته دیگر منتشر میشود. جلد اول این کتاب هم به چاپ پانزدهم رسیده؛ یعنی بیش از ۱۰۰ هزار نسخه آن به فروش رسیده و توسط نهادها پخش و توزیع نشده. این یعنی، هر کتابی که برایش کار انجام شود، مردم میخوانند. مردم تشنه واقعیتها هستند. همین دهه هشتادیهایی که به آنها انگ کتاب نخواندن میچسبانند، مگر چه خوراکی به آنها دادهایم؟ ما بدهکار این نسل هستیم و تا وقتی به آنها نگوییم که چه بر جامعه و انقلاب گذشته است، چه دلیلی دارد که تحت تاثیر آنوریها قرار نگیرند؟ بنابراین، حرکت ادبیات دفاع مقدس، یک حرکت پایدارِ درازمدت برای جهانی شدن آن است. شهید آوینی به من گفت: من فیلم سازم و تو نویسنده. مطمئن هستم ۲۰، ۳۰ سال دیگر این ادبیات توست که میتواند پشتوانه فیلمها قرار بگیرد. فیلم بدون ادبیات، فیلم ماندگار نیست. او من را از ورود به فیلم سازی پشیمان کرد و گفت: تو با قلمت تاثیرگذارتر خواهی بود. منِ محمودزاده هنوز کلی بدهی به شهدا و بسیار موضوعِ بر زمین مانده دارم. آخرین کتابی که چاپ کردم، چهار ماه پیش بود به نام «خاکریزهای خط مقدم»؛ کتابی دو جلدی در ۱۸۰۰ صفحه درباره حضور جهاد سازندگی در دفاع مقدس. الان که با شما صحبت میکنم، چاپ ششم آن وارد بازار شده. در این بازار گرانی کاغذ، دو جلد آن ۶۰۰ هزار تومان قیمت خورده. چه میشود که دو جلد کتاب ظرف چهار ماه به چاپ ششم میرسد؟
قصد ترجمه کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» را هم دارید؟
هنوز خیر. چون ترجمه، قواعد خودش را دارد و باید تعدادی از واژهها معادلیابی شود. هفته آینده، چاپ بعدی جلد دومش منتشر میشود و خدا را شکر استقبال خوب بوده است.
از بازخوردهای کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» به ویژه از طرف دهه هشتادیها بگویید.
در همان شلوغیها، دانشجویی به من زنگ زد و گفت در این اوضاع که دوست و دشمن مشخص نیست، میخواهیم با نگاه شهید بروجردی که وارد کردستان شد، وارد دانشگاه شویم. این نوع نگاه خیلی زیباست یا دختر خانمی از لرستان به من زنگ زد و گفت من با کتاب «سفر سرخ» متحول شدم. شهید علمالهدی راه را به من نشان داد.
از تازهترین فعالیت تان در حوزه ادبیات دفاع مقدس بفرمایید.
کتاب بعدیام درباره شهید ابوترابی است؛ یک کتاب مفصل درباره آزادگان و رهبر آزادگان که چه کارهای عظیمی در اسارت کرد و چقدر رفتارهایش به درد امروز ما میخورد. این کتاب در مرحله ویرایش است و چند ماه دیگر منتشر میشود.