به گزارش مشرق، شیطان بزرگ پنجم اردیبهشت سال ۱۳۵۹، با تعدادی هواپیمای نظامی و بالگرد، حمله خویش را به ایران آغاز کرد.
این هواپیماها و بالگردها که حامل موتور سیکلت ها و جیپ های نظامی و نارنجک و توپ و مسلسل بودند، در صحرای طبس فرود آمدند تا از آن مکان، عملیات آزادسازی گروگان ها را آغاز کنند. آنها قصد داشتند ابتدا با سلاح های شیمیایی، پاسداران لانه جاسوسی را از پای درآورند و زمینه ورود بالگردها را به آنجا آماده سازند، و سپس کماندوها به طور ضربتی گروگان ها را آزاد کنند و به داخل بالگردها منتقل ساخته، بعد راهی پایگاهی شوند که هواپیماهای حمل و نقل سی ـ ۱۳۰ در آن مستقر بودند.
کماندوهای آمریکا برای اجرای بهتر این عملیات، از مدت ها قبل به منطقه آریزونا اعزام شده و در شرایط سخت آنجا که شبیه به شرایط طبس بود، تمرین های لازم را انجام داده بودند تا به محض ورود به طبس، آمادگی لازم را برای اجرای طرح داشته باشند.
تجهیزات لازم
آمریکایی ها در چهارم نوامبر ۱۹۷۹، گروه ویژه ۱۳۲ نفره را به نام دلتا فورس برای حمله به ایران و آزادسازی گروگان ها تشکیل دادند و نام عملیات را پنجه عقاب نهادند. بیشتر مسئولان دولت وقت آمریکا در این کار شرکت داشتند و هر کس اطلاعاتی در مورد ایران داشت در اختیار گروه دلتا قرار می داد. دوازده فروند هواپیما در صحرایی در۳۰۰ مایلی جنوب شرقی تهران به زمین نشستند.
در این صحرا، ۸ بالگرد برای بردن افراد به تهران در نظر گرفته شده بود. در محل پیاده شدن گروه دلتا، ۶کامیون، این گروه را به سفارت آمریکا در تهران می بردند. قرار بود پس از پایان عملیات، بالگردها، افراد گروه دلتا و گروگان های آزاد شده را به منظریه برسانند و از آنجا با هواپیماهای سی ـ ۱۳۰ از ایران خارج کنند.
پیروزی ایمان
در پی شکست آمریکا در صحرای طبس، بار دیگر نظریه پیروزی فن آوری بر ایمان رد و بر حیثیت و اعتبار جهانی انقلاب اسلامی افزوده شد.. به دنبال تجاوز نافرجام کماندوهای آمریکا در طبس، امام خمینی(ره)؛ رهبر بزرگ ترین انقلاب ضد آمریکایی با صدور پیامی فرمود: «اشتباه کارتر در آن است که گمان می کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه، می تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری روی گردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است، منصرف کند.
پیامد سنگین
مهم ترین بُعد شکست آمریکا در طبس، تأثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری آن کشور در سال ۱۹۸۰ به شمار می آید. در آن زمان، جیمی کارتر کاندیدای حزب دموکرات و رونالد ریگان کاندیدای حزب جمهوری خواه بودند.
بهترین اهرمی که کارتر می توانست با آن رقیب انتخاباتی خود را در معرض فشار قرار دهد، آزاد سازی گروگان های آمریکا در تهران بود. سرانجام شکست در عملیات آزاد سازی گروگان ها در واقعه طبس، سبب شد که جامعه رأی دهندگان آمریکایی، امید خود را به کارتر از دست بدهند و هنگامی که وی در واپسین روزهای دوران ریاست جمهوری خود نتوانست مسئله گروگان ها را خاتمه دهد، اعتماد مردم به وی و حکومتش از بین رفت.
بازتاب شکست
واقعه شکست آمریکا در طبس، آن قدر مهم و سرنوشت ساز بود که حتی مشهورترین چهره های سیاسی را در آمریکا وادار به اعتراف به شکست کرد.
برای مثال، برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، احساس ناامیدی ملی را در آمریکا، از پیامدهای مهم شکست این کشور در طبس می داند و می گوید: «ماجرای مفتضح ایران، یکی از سه عامل مهم شکست کارتر بود و این ماجرا، احساس ناامیدی ملی را برانگیخت».
ویلیام سولیوان، سفیر سابق آمریکا در تهران نیز از این واقعه، با عنوان دوران تحقیر ملی آمریکا یاد می کند و می نویسد: «روش سست و بی قید حکومت کارتر و اقدامات نامعقول او، به گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا انجامید و دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز شد».
یکی از خبرنگاران روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز می نویسد: «داغ شکستی که آمریکاییان در ایران خوردند، تا مدتها آن ها را رها نخواهد کرد؛ به ویژه به این دلیل که این شکست، ضربه دوباره ای به احساس آنهایی بود که شدیدا به فن آوری معتقدند و به آن ایمان دارند. از کار افتادن سه بالگرد در میان بادهای شنی بیابان، ضربه بسیار سنگینی بوده است».
واقعه طبس در نگاه امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره)؛ در پی شکست آمریکا در طبس، در پیام کوبنده ای چنین فرمودند: «کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه، حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده است و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است. اکنون که شیطان بزرگ دست به کار احمقانه زده است، ملت شریف ایران باید برای خدای تبارک و تعالی با تمام توان خود و با اتکال به قدرت خدای متعال مهیا شوند و آماده نبرد با دشمنان خود گردند».
بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران در بخش دیگری از پیام خود فرمودند: «نباید بیدار شوند، آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده اند نباید بیدار شوند؟ کی این هلیکوپترهای آقای کارتر را که می خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن ها ساقط کردند. شن ها مأمور خدا بودند. باد مأمور خداست. قوم عاد را باد از بین برد؛ این باد مأمور خداست. این شن ها همه مأمورند. تجربه بکنند باز».
اهمیت واقعه
اهمیت واقعه طبس در این نبود که آمریکاییان برای نخستین بار آشکارا در داخل خاک ایران نیرو پیاده کردند؛ زیرا این واقعه، نمونه کوچکی از تجاوز آمریکایی ها را در کشورهای مختلف جهان نشان می دهد. اهمیت واقعه صحرای طبس، در این بود که وقتی نظامی مردمی و اسلامی مورد عنایات باری تعالی باشد، حتی عواملی مانند ریگ ها و گرد و غبار بیابان هم می توانند ماشین های جنگی قدرتمندترین کشور جهان را در هم بکوبند و منهدم سازند. از آن پس، همیشه تصمیمات و اقدامات خصمانه آمریکا و دشمنان انقلاب در پرتو عنایت خداوند بی ثمر می ماند و کاروان پر خروش انقلاب، همچنان با حضور توفنده ملت سرافراز در کنار رهبر دوراندیش و شجاع خود، به حرکت سرنوشت ساز و امیدبخشش ادامه می دهد.
پس از حمله نافرجام آمریکا در صحرای طبس فرمانده جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد برای دستیابی و بررسی اسناد و اهداف دشمن به منطقه می رود اما به دستور مستقیم بنی صدر، که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوا را هم برعهده داشت «محمد منتظر قائم» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که در منطقه از بالگردها محافظت می کرد، به شهادت رسید.
اما ماجرای شهادت تنها شهید این واقعه چیست؟ شهیدی که از سوی سازمان بسیج مستضعفین کشور با عنوان شهید شاخص کشوری فردا در مراسم بزرگداشت واقعه طبس معرفی می شود.
تلفن محرمانه ریاست جمهوری در کاخ سفید به صدا در آمد. منشی مخصوص رئیس گوشی را برمی دارد و با اضطراب به اتاق رئیس جمهور وصل می کند مکالمه پشت خطی حدود ۲۰ دقیقه طول می کشد؛ پس از پایان مکالمه، رئیس جمهور به سرعت از منشی می خواهد تا یادداشتی که در پاکت قرار داده شده را به ستاد کل ارسال کند.
اعلامیه کاخ سفید
پس از فرار آمریکایی ها از ایران، کاخ سفید اعلامیه ای به این شرح پخش کرد: «آمریکا در عملیاتی در صحرای طبس برای آزادی جان گروگان های اسیر در ایران با شکست روبه رو شد و اسناد سری و مهمی در بالگردها به جای مانده است».
پس از اینکه مدت زمان کوتاهی از پخش این اعلامیه از جانب کاخ سفید گذشت به دستور مستقیم بنی صدر، که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوای ایران را برعهده داشت، بالگردهای به جا مانده از عملیات آمریکایی ها بمباران شد و اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که در منطقه از بالگردها محافظت می کرد، به شهادت رسید.
«صدیقه بیگم مدرس ثانوی» همسر این شهید در مورد نحوه شهادت محمد منتظر قائم از زبان همرزمش این طور می گوید.
ظهر جمعه پنجم اردیبهشت از ستاد مرکزی سپاه تهران با شهید در یزد تماس گرفته شد. خبر این بود که چند فروند بالگرد آمریکایی مردم را در کویر به گلوله می بندند و یک آمریکایی زخمی شده هم در بیمارستان یزد است.
بلافاصله در بیمارستان های یزد صحت و سقم موضوع بررسی که بعد از بررسی معلوم می شود قسمت دوم خبر دروغ است.
تماس از دفتر آیت ا... صدوقی
اما بعد از ساعتی از دفتر آیت ا... صدوقی با سپاه تماس می گیرند که راننده یک تانکر ادعا دارد تانکر نفتش را آمریکایی ها در جاده طبس آتش زده اند. در پی این گزارش، محمد تصمیم می گیرد که هر چه سریع تر به منطقه برود و از نزدیک موضوع را بررسی کند.
راه طبس را با اینکه خاکی و خراب بود با سرعت بسیار زیاد پیمودند در راه از سرنشینان خودرویی که از آنجا گذشته بودند، سؤال کردند که گفتند آمریکایی ها یک تانکر را آتش زده، مسافران یک اتوبوس را گروگان گرفته و هرچه داشته اند برده اند.
«وقتی که به چند کیلومتری منطقه فرود بالگردها رسیدند حدود ۱۵ نفر از برادران کمیته و نیروهای ژاندارمری طبس در منطقه حضور داشتند که یکی از آنها گفته: «منطقه، مین گذاری شده و یک فانتوم به طرف ما تیراندازی کرده است. صبح زود چون از فانتوم خبری نبود به منطقه رفتیم و ۸ جسد در آنجا یافتیم. افسر ژاندارمری، برای اطمینان، حکم مأموریت ما را که برای غرب کشور بود، نگاه کرد و به ما گفت: «تا فردا در اینجا نگهبانی دهید».
آن ها که رفتند یک ستوان هم گفت چون فانتوم ها از اینجا پرواز کرده اند، می روم بی سیم بزنم به نیروی هوایی که بدانند نیروی خودی در منطقه هست . عده ای از پاسداران فردوس و طبس نیز با آن ها تا ۱۰۰ متری بالگردها می روند ولی شهید جلوتر می رود.
توفانی در ۳ کیلومتر
در این زمان متوجه توفانی که حدود سه کیلومتر با آن ها فاصله داشته می شوند و معلوم می شود که به سوی آن ها می آید، در آن لحظه فانتوم در بالای سرآن ها ظاهر می شود، وقتی توفان شروع می شود، مأموران ژاندارمری منطقه را ترک می کنند اما ۵ نفر پاسدار یزدی و برادران کمیته طبس باقی می مانند.
توفان می رسد و آن ها همراه با آن حرکت می کنند تا اینکه به نقطه فرود بالگردها می رسند. دو فروند بالگرد در یک طرف جاده و چهار فروند در طرف دیگر جاده قرار داشته، یکی از آن ها در حال سوختن بوده و یک هواپیمای چهار موتوره نیز در کنار آن می سوخته است. آن ها هم از خودرو پیاده شده و برای شناسایی به طرف بالگرد هاحرکت می کنند.
همرزم شهید می گوید: محمد به دقت مراقب مین گذاری یا هر نوع تله انفجاری بود تا به موتورها و جیپ آمریکایی رسیدیم اول موتورها را بررسی کرد و وقتی مطمئن شد که مواد منفجره به آن وصل نیست بقیه هم جلو رفته و موتورها را روشن کرده و با کمک یکدیگر به کنار جاده آوردند.
محمد در آن لحظه با خوشحالی می گوید: «خوب این هم ۵ بالگردی که در کردستان از دست دادیم، خدا رساند.» و خود او به سمت یکی از بالگردها می رود.
توفانی که مدتی قبل آغاز شده بود هم دیگر اثری از آن نیست و هوا آرام گرفته است.
همسر شهید ادامه می دهد: محمد خیلی با احتیاط داخل یکی از بالگردها می رود و پشت سر او همرزمش هم داخل می شود. یک کلاسور محتوی چند ورقه درجه بندی شده در آنجا پیدا می کنند و چون تخصصی در این مورد نداشتند آن را سر جایش می گذارند تا برادران ارتشی بیایند و آنها را مورد بررسی قرار دهند.
در آن زمان داخل یکی از بالگردها، یک دستگاه رادار روشن بوده. فانتوم ها یک دور می زنند و دوباره به طرف آن ها حرکت می کنند و به وسیله تیربار کالیبر ۵۰، بالگرد را به رگبار می بندند و این رگبار دقیقاً به طرف بالگردی بوده که دستگاه رادار در آن روشن بوده است و در یک لحظه منهدم می شود.
در این تیرباران و انهدام به گفته همرزم شهید دست محمد قطع می شود و پشت سرش می افتد و او فکر می کند که مواد منفجره، دستش را قطع کرده است؛ جلوتر که می رود و او را صدا می زند صدایی نمی شنود و آنجاست که محمد به شهادت می رسد.
هدف آمریکاییها گرفتن مراکز مهم کشور
امام جمعه موقت طبس یکی دیگر از شاهدان عینی واقعه پنجم اردیبهشت ماه صحرای طبس است که یک روز بعد (ششم اردیبهشت ۱۳۵۹) به همراه ۲ نفر از همکارانش از طرف کمیته انقلاب اسلامی برای محافظت به محل حادثه رفت.
حجتالاسلام محمدجواد زنجانی طبسی به خبرنگار ایرنا گفت: وقتی به آنجا رسیدیم، هنوز آتش و دود از هواپیماها و بالگردهای سوخته شده بلند بود، امکاناتی که آمریکاییها به صحرای طبس آورده بودند اعم از بالگردها و اسلحهها مشخص بود که این امکانات فقط برای نجات گروگانها نبود بلکه هدف اولشان گرفتن مراکز مهم تهران برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی بود و یکی از اهدافشان آزادی گروگانها بوده است.
وی افزود: کماندوهای آمریکایی پس از استقرار نهایی در صحرای طبس به گونهای که نیروهای ایرانی متوجه حضور آنها نشوند در حال برنامهریزی برای اجرای نقشه خود بودند که نیمههای شب متوجه عبور یک اتوبوس و کامیون از این مسیر شدند و گمان کردند که نیروهای ایرانی متوجه حضورشان در منطقه شده و قصد درگیری و مقابله دارند.
این شاهد عینی گفت: کماندوهای آمریکایی جلو رفتند و اتوبوسی که از یزد به مشهد مقدس در حرکت بود را متوقف کردند و داخل اتوبوس رفتند همچنین یک افسر ایرانی به عنوان مترجم همراه نظامیان آمریکایی بود و نیروهای آمریکایی مسافران را از اتوبوس پیاده کرده و با دستوری که از مقامات خود گرفته بودند، قصد جابهجایی مسافران ایرانی را با هواپیما به کشوری دیگر داشتند.
وی اضافه کرد: در همان لحظاتی که کماندوها در حال جمع کردن مسافران ایرانی برای سوار کردن به هواپیما بودند، توفان شن آغاز میشود و یک بالگرد در حال سوختگیری از هواپیما به دلیل برخورد با هواپیما دچار انفجار شده و در آتش میسوزد.
حجتالاسلام زنجانی طبسی گفت: در این شرایط نظامیان آمریکایی از انتقال مسافران اتوبوس منصرف شدند و همه را دوباره سوار اتوبوس کردند اما این بار همه لاستیکهای اتوبوس را با گلوله ترکاندند که اتوبوس توانایی حرکت و اطلاع دادن به نیروهای ایرانی را نداشته باشد.
چند فریم عکس کمتر دیده شده
عکسهای کمتر دیده شدهای نیز از زمینگیری نیروهای آمریکایی در صحرای طبس منتشر میشود.