به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: رابرت کاپلان در تحلیلی برای نیو اسیتسمن نوشت: لحظه پس از جنگ سرد، دوره ۳۰ سالهای که جهانی شدن تحت حمایت برتری آمریکا سازماندهی شده بود در حال پایان است. همان گونه که «آندرس استفانسون» مورخ نوشته است: «نمیتوان انکار کرد که تقلیل ژئوپولیتیک به مجموعهای از عملیاتهای پاکسازی، دستاورد تاریخی قدرت ایالات متحده بود». امروز رقابت قدرتهای بزرگ، جنگ و رقابت برای کاهش منابع واقعیتهای قدیمی هستند که از نو متولد شدهاند برآمدههای تاریخ که شرایط فعلی را با خطر و عدم اطمینان روزافزون تعریف میکنند.
ما باید بیاموزیم که به طرزی تراژیک بیندیشیم تا از بروز تراژدی جلوگیری کنیم. مناشاره کردهام که ما به «آینده نگری مضطرب» نیاز داریم. عاقلترین فرد در میان ما به هماناندازه ما از بینظمی و هرج و مرج میترسد. با این وجود، تراژیکاندیشیدن مترادف سرنوشت گرایی نیست بلکه بدان معناست که محدودیتهای خود را درک کنیم و با اثربخشی بیشتری عملنماییم.
آلمان وایمار به معنای عذاب نهایی است: مهد مدرنیته که فاشیسم و تمامیت خواهی را به وجود آورد. وایمار به طور خاص یک نظام سیاسی ناپایدار بود که در فاصله اواخر سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۳ میلادی وجود داشت نظامی که در خاکستر جنگ جهانی اول متولد شد. دنیای امروز ما نیز چنین است.
ما هیچ حکومت جهانی واقعا موثری نداریم. با این وجود، به دلیل انقباض جغرافیایی ناشی از فناوری یک نظام جهانی در حال ظهور وجود دارد که در آن بحرانها میتوانند از بخشی از زمین به بخش دیگر انتقال یابند. ارتباطات متقابل بیشتر به این معناست که هر مکان یا قارهای را میتوان استراتژیک در نظر گرفت و بر سایر مناطق تاثیر میگذارد. این یک وایمار جهانی است که همواره در آن بحران وجود دارد.
مطمئنا مشکلی در پیش است که به آیندهنگری مضطرب و تفکر غمانگیز از طرف ما نیاز دارد. تفکر تراژیک چیزهای زیادی را در بر میگیرد از جمله درک مفید بودن ترس. ما باید از ترس استفاده کنیم بدون آن که توسط آن بیحرکت شویم. مهمتر از همه آن که ما باید متوجه باشیم که با توجه به چنین سیستم جهانی تنگناهراسانه و بیش از حد بارگذاری شدهای فرض پیشرفت خطی تصور خطرناکی برای سرگرم کردن است.
آرمان گرایان در میان ما میگویند که جغرافیا تعیینکننده نیست و سرنوشت در نهایت در دست عاملیت انسان است. این در حالیاست که عامل انسانی نیازی به نتایج مثبت ندارد. افرادی مانند «ولادیمیر پوتین» و «شی جینپینگ» عوامل انسانی هستند که باعث جنگی گسترده در اوکراین شدهاند و آسیا را به سمت یک درگیری نظامی پیشرفته بر سر تایوان سوق میدهند. بنابراین، فکر کردن بدون توهم ضروری میشود.
سوئز، ویتنام، افغانستان، عراق، لیبی و... مجموعهای از بلایای قابل اجتناب را تشکیل میدهند. دقیقا به دلیل تقلیل یافتن ژئوپولیتیک توسط فناوری هزینههای به طور فزایندهای بیشتر و حتی فاجعه بارتر برای چنین شکستهایی در آینده وجود خواهد داشت. به همین دلیل است که در اوکراین و تایوان ما باید حد وسطی بین رضایت از حکومت استبدادی و خواستن غیرقابل انعطاف نتایج دموکراتیک کامل پیدا کنیم. ما باید به چشمانداز ناامیدیهای پیش رو عادت کنیم.